×
×

آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

  • کد نوشته: 15907
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۱۰ام آبان ۱۳۹۰
  • ۳ دیدگاه
  • ضیاءالدین ناظم‌پور: اشتباه در استفاده از واژ‌ه‌ها و تکرار این اشتباه به نتایج نادرستی می‌انجامد. از جمله این اشتباه‌ها استفاده از واژه «موسیقی سنتی» است. موسیقی وقتی سنت شد؛ دیگر هنر نیست. زیرا شما باید سنت را حفظ کنید و حق عدول و تخطی از آن را ندارید! من آهنگساز اگر قرار باشد موسیقی سنتی […]

  • ضیاءالدین ناظم‌پور: اشتباه در استفاده از واژ‌ه‌ها و تکرار این اشتباه به نتایج نادرستی می‌انجامد. از جمله این اشتباه‌ها استفاده از واژه «موسیقی سنتی» است. موسیقی وقتی سنت شد؛ دیگر هنر نیست. زیرا شما باید سنت را حفظ کنید و حق عدول و تخطی از آن را ندارید! من آهنگساز اگر قرار باشد موسیقی سنتی کار کنم باید همان چیزی را به اجرا درآورم که درگذشته انجام می‌شده و دیگر خلاقیتی وجود ندارد. اینجا پارامتر اول یک اثرهنری از بین می‌رود. ما در مورد کاربرد واژه «موسیقی ایرانی» هم با نوعی خطا روبه‌رو‌ هستیم.موسیقی ایرانی شامل انواع بسیار غنی و بنیه‌داری چون موسیقی لری، خراسانی و بلوچی است. همه اینها ایرانی هستند و اگر قرار باشد آن موسیقی را موسیقی ایرانی نام نهیم پس بقیه موسیقی‌هایی که ایرانی هستند، تکلیف‌شان چیست؟ بسیاری از واژه‌های دیگری که در موسیقی کشورمان استفاده می‌شود همین وضعیت را دارند. آن چیزی که تا حد زیادی نظر من و شما را تامین می‌کند، موسیقی کلاسیک ایران است. حالا اگر تکلیف این واژه را مشخص کنیم، بسیاری از مسایل حل می‌شود. کمانچه به عنوان یک آلت موسیقی، دارای لحن خاصی است. حتی کمانچه‌ای که در مناطق مختلف کشور ما نواخته می‌شود لهجه‌ای مختص به خود دارد که بار موسیقایی ویژه‌ای همراهش است.

    زبردست‌ترین نوازندگان کمانچه موسیقی کلاسیک ایرانی اصلا نمی‌توانند مانند چوپانان بیسواد که در کوه‌های لرستان نوازندگی آموخته‌اند، آن نوع موسیقی را بنوازند. کسی می‌تواند این کار را انجام دهد که در آن محیط و صحرا بزرگ شده و باد کوه‌ها را احساس کرده باشد. معتقدم در عرصه موسیقی باید جلوه‌های موسیقی خالص را به غیراهل فن نشان دهیم؛ از جمله اینکه یادآوری کنیم موسیقی بدون صدای خواننده هم می‌تواند جذاب و لذت‌بخش باشد. یکی از اشکالاتی که باعث شده این وضعیت ایجاد شود، رواج فضای خواننده‌سالاری در نهادهایی چون صداوسیما است.

    من خود، یک‌بار در صداوسیما این موضوع را مطرح کردم. وقتی تلویزیون یا رادیو قطعه‌ای را پخش می‌کند و گوینده می‌گوید: لطفا قطعه‌ای از استاد شجریان را گوش دهید! این یک اشتباه محض است. زیرا این قطعه متعلق به استاد شجریان نیست. این قطعه مثلا ساخته زنده‌یاد مشکاتیان است. صاحب اثر اوست و شجریان فقط یک خواننده است. آهنگساز از ‌سازی به نام حنجره او استفاده کرده است (اینکه من اسم استاد شجریان را می‌آورم به این خاطر است که او به دل نمی‌گیرد، اما ممکن است خوانندگان دیگر ناراحت شوند).

    در این بحثی که مطرح می‌کنم، قرار نیست خواننده حذف شود من از شجریان به عنوان حد اعلای این موضوع نام بردم و منظورم این است که یادآوری کنم قطعه‌ای که خواننده خوانده است، نهایتا صاحب اثری دارد به نام آهنگساز.در سینما عکس این موضوع رخ داده است: با اینکه تهیه‌کننده صدها میلیون تومان در فیلم سرمایه‌گذاری می‌کند و کارگران هم به عنوان یک متخصص فیلم را می‌سازد و دستمزدش را می‌گیرد و می‌رود؛ اما هیچ‌گاه‌ شما نام تهیه‌کننده را به عنوان صاحب اثر، نمی‌بینید برای همین است که شما می‌گویید فیلم «مادر» اثر علی حاتمی است.

    متاسفانه این اتفاق در عالم موسیقی نیفتاده است و مثلا می‌گویند آهنگی از «سالار عقیلی!» سالار عقیلی که آهنگ نداشته است، این آهنگ صاحبی دارد که آهنگساز و صاحب اثر است. او از حنجره سالار عقیلی استفاده کرده. می‌توانست از حنجره خواننده دیگری استفاده کند. این اشکالاتی که از جانب صداوسیما به وجود آمده وضعیت بدی را رقم زده و متاسفانه وضع به آنچه این روزها می‌بینیم ختم شده است. این چند مورد تنها مشت نمونه خروار بود.

    قصد نگارنده از بیان این خطاها صرفاً آشنا کردن مخاطب با واقعیت موسیقی ایرانی است و در این بین فرار از کلیشه‌ها هدف من در تمام فعالیت‌های موسیقایی‌ام بوده است؛ هر چند بارها گفته‌ام:

    گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است

    https://musiceiranian.ir/?p=15907
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *