×
×

نگاهی به کنسرت بهار ۸۹ لطفی و گروه‌های سه‌گانه شیدا

  • کد نوشته: 1512
  • 08 خرداد 1389
  • ۰
  • کنسرت شب دوم لطفی و گروه‌های سه‌گانه را از چند زاویه می‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. کنسرت در سه بخش متفاوت برگزار شد. بخش اول به بداهه‌نوازی کمانچه محمدرضا ‌لطفی با تمبک احمد مستنبط اختصاص داشت. اجرایی با همان معیارهای موسیقی ردیفی با ابتناء به سنت کمانچه‌نوازی دوران قاجار که بعدها توسط مرحوم […]

  • کنسرت شب دوم لطفی و گروه‌های سه‌گانه را از چند زاویه می‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

    کنسرت در سه بخش متفاوت برگزار شد. بخش اول به بداهه‌نوازی کمانچه محمدرضا ‌لطفی با تمبک احمد مستنبط اختصاص داشت.

    اجرایی با همان معیارهای موسیقی ردیفی با ابتناء به سنت کمانچه‌نوازی دوران قاجار که بعدها توسط مرحوم بهاری و زنده‌یاد حسین یاحقی استمرار یافت و لطفی چند سال قبل هم در بروشور آلبوم خموشانه نکاتی را درباره این شیوه نوازندگی کمانچه‌بیان کرد و حتی نشستی در تالار رودکی در این زمینه برگزار کرد.[حضور صحنه‌آی لطفی پس از ۲۵ سال]نکات نوشته شده در بروشور البته اسباب چالشی جدی چند کمانچه‌نواز نامی با او شد.[نوشته آذرسینا در نقد سخنان لطفی]

    لطفی در این اجرا به نواختن گوشه‌هایی در آواز ابوعطا و برخی متعلقات دستگاه شور پرداخت.

    بخش دوم به اجرای گروه بازسازی شیدا با آواز امیر اثنی‌عشری اختصاص داشت. آوازی در همایون که بازسازی و بازخوانی آواز معروف زنده‌یاد حسین‌طاهرزاده در همین دستگاه با مطلع شعری از سعدی است:
    مرا دوچشم به راه و دوگوش در پیغام/تو فارغی و به افسوس می‌رود ایام

    برخلاف اجرای دوسال قبل اثنی عشری،که آوازی خیره‌کننده و در استانداردهای بالا ارائه داده بود،اجرای این بار این آوازخوان جوان چندان چنگی به دل نزد.[نیمه پر کنسرت لطفی]

    البته او در آلبوم همین اثر که اخیرا منتشر شده بود،پخته‌تر خوانده بود. اگر چه انتخاب دستگاه همایون برای بازسازی،انتخابی درست و به‌جاست،چرا که همایون دستگاهی‌است که بسیاری از اهالی موسیقی آن را موسیقی بهشتی‌ نام‌می‌نهند و فضای آن به گونه‌ای است که تاثیرات مثبتی بر شنونده می‌نهد.

    شاید به همین دلیل بود که موریس‌ژار، آهنگساز فیلم محمد‌رسول‌الله‌‌ (ص) ملودی محوری آهنگ این فیلم را از همین دستگاه انتخاب کرد.

    نکته پرسش‌بر انگیز درباره کلیت بازسازی‌هاست. مشخص نیست این بازسازی قرار است در تمامی اجزای کار باشد یا فقط در آواز. اگر شق دوم مورد نظر باشد ، طبیعی‌است که بر همنوازی‌های تار و کمانچه نمی‌توان چندان ایرادی وارد کرد و آنها را مورد نقد وارزیابی قرار داد، چرا که اصل بر آواز است، اما اگر قرار باشد که هر‌آنچه که در بازسازی اجرا می‌شود، طابق‌‌النعل بالنعل همان چیزی باشد که در آواز طاهرزاده با نوازنده همراه آمده است، باید به این بخش هم التزام داشت. اما اگر قرار باشد که چنین نباشد، پس چرا برای آواز طاهرزاده  در دستگاه همایون تنها به یک آوازش تکیه کنیم و بر همان تمرکز نماییم. می‌توان از اداوات تحریری آواز همایون طاهرزاده با اشعار دیگر هم بهره برد مثل آواز مرحوم طاهر زاده روی این بیت: نشان یوسف گمگشته می‌دهد یعقوب.

    نوازنده‌تار البته تلاش فراوانی صرف کرد تا همان فضا را انعکاس دهد، در حالی که در نوازندگی کمانچه چنین چیزی حس نمی‌شد.

    نکته بعدی و مهم در متر صدای آواز است. در دوره مرحوم طاهرزاده به دلیل نبود و پایین بودن امکانات ضبط صدا،و محدودیت ضبط روی هر صفحه،عملا آوازها باید بسیار سریع و مختصر خوانده می‌شد. یعنی عاملی بیرونی و بی‌ارتباط با اصل موسیقی و آواز ،خواننده را به اجبار و محدودیت می‌کشاند. به همین دلیل در این آوازها و زیبایی‌شناسی‌آنها با آنچه که خود مرحوم طاهرزاده با فراغ خاطر می‌خواند ، باید تفاوت نهاد.

    حال این پرسش باقی‌است که اجرای گروه بازسازی شیدا بر اساس کدام متر و معیار صورت می‌گیرد. اگر ملاک آنچه باشد که از صدای ضبط شده با همان کیفیت بالا باقی مانده باشد و تکرار دقیق آن،باید پرسید که چه دلیلی دارد که سازها هم همان را اجرا نکنند؟ واگر نه؟ چرا از آوازها و ادوات تحریر طاهرزاده در دیگر آوازهای همین دستگاه همایون نتوان استفاده کرد. مثل همایونی که طاهرزاده با شعر دیگری از سعدی با مطلع زیر خواند:
    نشان یوسف گمگشته می‌دهد یعقوب
    مگر ز مصر به کنعان بشیر می‌آید
    که اتفاقا در اینجا تحریر درآمد  طولانی‌تر و کامل‌تر از تحریر درآمد آوازی است که آقای اثنی‌عشری اجرا کرد و به نظر می‌رسد برای آن منظور که بازسازی کارهاست بیشتر به کار می‌آید.

    بخش سوم اجرای لطفی به گروه بانوان شیدا اختصاص داشت که تنظیم تازه‌ای از آلبوم«ای‌عاشقان» آقای لطفی را ، این بار با صدای معتمدی به سمع حاضران رساندند.
    مجموعه قطعات آلبوم ای‌عاشقان، که اوایل دهه هفتاد و با خوانندگی خانم زویا ثابت در غرب اجرا شد، از جمله منسجم‌ترین و زیباترین کار‌های محمدرضا لطفی به شمار می‌رود. اگر چاووش ۶ و چاووش ۸ را اوج کارهای لطفی در ابداع و تزریق فرم‌های تازه به موسیقی سنتی ایران بدانیم،قطعات ای‌عاشقان هم در تداوم و استمرار چنین حرکتی ساخته شد. انتخاب اشعار،چه از حافظ(بامطلع:

    بود آیا که در میکده‌ها بگشایند
    گره از کار فروبسته ما بگشایند
    و یا اشعار استاد سایه در تصنیف معروف ای‌عاشقان و قطعات چهار مضراب و ضربی‌ها ،همگی از انسجامی حکایت می‌کند که در کارهای بعدی لطفی کمتر به چشم آمده است.
    ساخت و اجرای این قطعات در غرب نیز داستانی شنیدنی دارد که پسندیده است به آن هم اشاره شود،چرا که نگارنده معتقد است هرچه آگاهی‌های ما درباره قطعات و آثار ماندگار تاریخ موسیقی ایران بیشتر باشد،درک و دریافت و لذتی که از شنیدن آنها در ما ایجاد می‌شود،تاثیرگذارتر و ماندگارتر و کیفی‌تر خواهد بود.

    این قطعات چنانکه آقای لطفی در بروشور همین آلبوم گفته‌است« همگی باهم ساخته نشده‌اند.پیش‌درآمد خوانده شده در شهر لوس‌آنجلس در سال ۱۹۸۷ ساخته شد. تصنیف«گفتم غم تو دارم» درست در سال ۱۳۵۸ در فاصله‌جدایی‌ام از همسرم در حالت عاطفی و درد و رنج زیاد متاثر از آن شرایط ساخته شد که در خاطره من باقی مانده بود که بعدها یعنی حدود ده سال بعد آنرا در این مجموعه استفاده کردم. تصنیف ای‌عاشقان که بر پایه شعر جناب سایه ساخته شده ، در تهران بنای آن گذاشته شد.اگر اشتباه نکنم یکبار قبل از ممنوعیت صدای زنان(سال ۵۸ و ۵۹) این یا تصنیف دیگری را با خانم سیما بینا تمرین کردیم،اما خیلی زود تمرین‌های ما تعطیل شد.به هر حال مقدمه آن در آمریکا ساخته شد و کل تصنیف در ایران.»

    بعدها چنانکه لطفی نوشته‌است گروهی در شهر لس‌آنجلس شکل می‌گیرد برای تمرین این اثر و چند مدتی هم با همدیگر تمرین می‌کنند که در نهایت به دلیل برخی اختلاف نظرها،بعضی از اعضای گروه جدا می‌شوند و چند مدتی بعد هم در زمانی که قرار تور کنسرت گذاشته می‌شود باز هم گروهی دیگر از آقای لطفی و اجرای کنسرت جدا می‌شوند.

    به نوشته آقای لطفی«از آنجا که تور کنسرت به جلو رفته بود، من به ناچار تصمیم گرفتم که تمام سازها را خود بنوازم و بالاخره با سختی زیاد این  کار در استودیو ضبط و به صورت کاست انتشار یافت»
    آن اجرا البته اجرایی بسیار ساده بود ، در حالی که در اجرای اخیر نزدیک به ۱۶ نوازنده با سازهای مختلف به کار گرفته شده بودند تا شکوه و خیرگی خاصی به این اثر منحصر به فرد ببخشند.

    هر چه که زمان می‌گذرد، گروه‌های سه‌گانه لطفی پخته‌تر و هماهنگ‌تر به اجرای برنامه می‌پردازند. اقبال اهالی موسیقی به این اجراها هم نشان می‌دهد مردم و تماشاگران قدر می‌دانند،کارهایی که زحمت و تلاش فراوانی به همراه ذوق و ظرافت در‌آن صرف شده و می‌شود و بر پای چنین نهال‌هایی با حضور شوق‌انگیز خود آب می‌افشانند.اضافه‌کردن یک شب (شب سوم) به اجرای گروه‌های زیر نظر آقای لطفی ،نمونه‌ای شاخص بر این قدردانی عمومی و اعتماد است و بهایی که علاقه‌مندان موسیقی جدی و هنری برای این گونه کارها می‌پردازند.

    امید که آقای لطفی از برخی حواشی که البته در چند سال اخیر مدام دامن‌گیرش بوده کم کرده و بر تربیت و بالاندن همین نسل جوان همت گمارد.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *