×
×

علی‌اکبر مرادی:

  • کد نوشته: 14952
  • 29 شهریور 1390
  • ۰
  • مقام‌دان برجسته تنبور براین باور است که ثبت موسیقی محلی از جمله موسیقی بخشی‌های خراسان در فهرست میراث معنوی یونسکو به این‌گونه از موسیقی تنها جنبه موزه‌ای می‌دهد. علی‌اکبر مرادی نوازنده و مقام‌دان برجسته تنبور در گفت‌وگو با پایگاه اطلاع‌رسانی موسیقی ایران (نای) می‌گوید: تا زمانی که خود آهنگسازان به موسیقی محلی به چشم موسیقی […]

  • مقام‌دان برجسته تنبور براین باور است که ثبت موسیقی محلی از جمله موسیقی بخشی‌های خراسان در فهرست میراث معنوی یونسکو به این‌گونه از موسیقی تنها جنبه موزه‌ای می‌دهد.

    علی‌اکبر مرادی نوازنده و مقام‌دان برجسته تنبور در گفت‌وگو با پایگاه اطلاع‌رسانی موسیقی ایران (نای) می‌گوید: تا زمانی که خود آهنگسازان به موسیقی محلی به چشم موسیقی درجه دوم و سوم نگاه می‌کنند از متولیان فرهنگی که آشنایی چندانی با هنر و فرهنگ ندارند چه انتظاری می‌توان داشت؟
    او ثبت موسیقی کردستان و سیستان و بلوچستان و  بخشی‌های خراسان و عاشیق لار آذربایجان را به ثبت نام در دفتر مردگان تشبیه می‌کند و می‌گوید: وقتی فرامرز پایور که از بزرگان موسیقی است فکر می‌کند موسیقی ایرانی، همان چیزی است که در مرکز جریان دارد و موسیقی کردستان را به عراق، سیستان و بلوچستان را به پاکستان نسبت می‌دهد از دیگران چه توقعی می‌توان داشت؟
    مرادی به ضرورت گردآوری ترانه‌ها و ملودی‌های محلی از یک‌سو و به‌روز کردن آن از سوی دیگر اشاره می‌کند و می‌گوید: افراد توانا و باهوش باید به گرداوری ترانه‌های محلی بپردازند در هر منطقه وجود یکی دو نفر که با موسیقی محل خود آشنا هستند بسنده می‌کند. برای مثال خود من به خانه فرهنگ‌های جهان در پاریس مراجعه و تمام مقام‌های تنبور را در چهار سی‌دی گرداوری کردم. مجموعه‌ای که بعدها از سوی موسسه ماهور منتشر شد. چراکه گردآوری موسیقی محلی برای کسانی که می‌خواهند با یک فرهنگ موسیقایی آشنا شوند ضروری است.
    علی اکبر مرادی همچنین با اشاره به لزوم نوکردن ترانه‌ها و ملودی‌های محلی می‌گوید: داستان‌هایی که عاشیق‌ها و بخشی‌ها نقل می‌کرده‌اند متعلق به روزگاری بوده که وسایل ارتباط جمعی وجود نداشته است حالا با وجود ماهواره و اینترنت چاره‌ای جز به‌روز کردن این داستان‌ها و روش انتقال آن وجود ندارد.

    به گفته این نوازنده تنبور، موسیقی ملی آن چیزی است که در گوشه گوشه ایران وجود دارد با همه تنوع و تفاوتش و ما باید به این گوناگونی احترام بگذاریم و این تفاوت را به رسمیت بشناسیم. نوازنده و آهنگساز مجموعه «سماع مستانه» سخن خود را با این پرسش ادامه می‌دهد : مگر چند درصد از ایرانیان فارس هستند و به زبان فارسی صحبت می‌کنند؟ چرا نباید به موسیقی کردها و لرها و بلوچ‌ها و مردمی که در شمال و جنوب زندگی توجه کرد و اهمیت داد؟
    به گفته او دولت وظیفه دارد از شخصیت‌های فرهنگی و هنری پشتیبانی کند اما چنین نمی‌کند وگرنه چرا باید ماشالله بامری، برجسته‌ترین مقام‌دان موسیقی بلوچ در سال‌های آخر عمرش نگران هزینه‌های درمان خود باشد و ناتوان از پرداخت آن. دولت، فرهنگ خودی را از مردم می‌گیرد و چیزی جایگزین آن نمی‌کند؛ بی خبر از این‌که ملت به شعر و موسیقی و فرهنگ نیاز دارد.
    علی اکبر مرادی به مشکلات و دشواری‌هایی که سر راه او به عنوان یک نوازنده و مقام‌دان موسیقی محلی وجود دارد اشاره و بیان می‌کند: برای انتشار یک آلبوم یا برگزاری کنسرت باید کفش آهنی به پا کنی و از هفت خان رستم بگذری… باید به اداره موسیقی ارشاد بروی تا آهنگ را بشنوند و بررسی کنند حالا چه کسی می‌تواند تنبورنوازی مرا در بوته نقد قرار دهد نمی‌دانم؛ منی که همه عمر و توان خود را صرف نواختن تنبور کرده‌ام. از سوی دیگر شورای شعر، اشعار را می‌خواند و در صورت تایید مجوز می‌دهد و از آنجا که شعرها، کردی است باید با ترجمه همراه باشد و شعر چیزی است که در ترجمه از دست می‌رود از طرف دیگر آنها از کجا می‌دانند ما چطور و چگونه ترجمه کرده‌ایم؟ بهتر نیست در شورای شعر ارشاد، کسانی به بررسی اشعار بپردازند که با آن زبان و گویش آشنا هستند؟

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *