یکی دو سالی است که نامش در اغلب قطعات هیت و پرطرفدار دیده میشود. چند ماهی هم هست که «هوروشبند» را معرفی کرده و در بخش کار گروهی هم اغلب آثارش همهگیر شده است. شاید فکر کنید صحبت ما درباره یک چهره مسن و پیشکسوت باشد اما اینطور نیست. درباره تنظیمکنندهای صحبت میکنیم که جوان اما پرمخاطب است. یکی از دلایل آن هم میتواند این باشد که میگوید در کارهایش استراتژی دارد و البته به زعم خیلیها در کارهایی که با خوانندههای شاخص داشته، خودش را تکرار نکرده است. در روزهایی که او مشغول تولید کارهای جدید «هوروش بند» و تنظیم برای خوانندگانی نظیر محمد علیزاده و فرزاد فرزین و… بود سراغش رفتیم و یک گپ مفصل با هم داشتیم.
مسعود جهانی در این گفتوگو برای اولینبار درباره تمامی ابعاد زندگی شخصی و حرفهای خود صحبت کرد و البته دیدگاههای متفاوتی هم نسبت به موسیقی مجاز داشت. این تنظیمکننده خوشاخلاق خردادی، صحبتهای جالبی در مورد حامد همایون، بهروز صفاریان، نیما وارسته و سیروان خسروی و… داشت و در انتهای گفت و گو هم اعلام کرد این اولین و البته فعلاً آخرین مصاحبه من خواهد بود.
- * بعضیها در خانواده خود موزیسین داشتند و همین برایشان انگیزه شد. بعضیها خیلی پولدار بودند، بعضیها خیلی بچه درسخوان بودند، بعضی خیلی بچه درسنخوان بودند و بعضیها هم برحسب شانس سمت موسیقی آمدند! ورود تو به این عرصه چگونه بود؟
خانواده من با موسیقی مخالف بودند. من هم از کودکی درسخوان بودم و میخواستم وارد دانشگاه شوم و بعد از آن خودم موسیقی را ادامه دهم. درسم را خواندم و سال ۸۵ دکترای داروسازی در اصفهان قبول شدم. از خانواده جدا شدم و به اصفهان رفتم و درس نخواندم! بعد ازدواج کردم و یک گروه موسیقی در دانشگاه تشکیل دادم. یک روز به من گفتند برای اینکه بتوانی در دانشگاه اجرا کنی، باید فیلم اجرایتان را اداره ارشاد اصفهان تأیید کند.
- * آن زمان چند سال داشتی؟
۱۹ ساله بودم. گفتند باید پلیبک کنید و یک نفر کارهایتان را آهنگسازی و تنظیم کند. آن زمان به ما ۷۰۰، ۸۰۰ هزار تومان قیمت میدادند که چنین پولهایی نداشتیم! در اصفهان نزد شخصی رفتم که من را راهنمایی کرد و گفت خودت میتوانی بعضی از کارها را انجام دهی. به او گفتم که صدابرداری دوست دارم و دوره آن را هم پیش همان شخص دیدم. یک تنظیمکننده هم پیدا کردیم که بدون پول با ما کار میکرد. مدتی بعد او گفت که شما میخواهید از من سواستفاده کنید و از من کار یاد بگیرید و دیگر با شما همکاری نمیکنم. یک دوره، خودم شبانهروز پای این کار نشستم و چیزهای زیادی یاد گرفتم ولی دیگر نتوانستم درس بخوانم!
- * بعد از این اتفاق سربازی هم رفتی؟
نه. من فرزند شهید هستم. درسم را که رها کردم، سال ۸۶ به تهران آمدم و بی پولیها و سختیهای زیادی کشیدم. حدود یک سال کلاً خانوادهام را ندیدم و همان زمان هم یک قطعه برای هومن سزاوار تنظیم کردم. او میخواست آلبوم مجاز منتشر کند که برایش هفت یا هشت قطعه تنظیم کردم و در ادامه روند کارهایم شروع شد. بعد از آن با رضا شیری آشنا شدم و یک دوره حدوداً هفت ساله با هم بودیم.
- * بابت کار برای هومن سزاوار پول نگرفتی؟
به شکل مستقیم پول نگرفتم. البته آن زمان خیلی بچه بودم و همین الان هم چهرهام خیلی بزرگ نشان نمیدهد! (خنده) حتی مورد داشتیم یک خواننده در استودیو به من گفت بگو آقا مسعود بیاید! (خنده) اما هومن در آن زمان کارهای علی عطایی و چند دوست دیگرش را برای تنظیم به من میداد که پول خوبی هم داشت؛ حدوداً یک میلیون تومان بود.
- * اولین قطعهای که تنظیم کردی و هیت شد کدام کار بود؟
قطعه «عاشقی یعنی همین» با صدای رضا شیری بود. حتی من پیشنهاد ورود رضا شیری به فضای موسیقی رسمی را دادم. مرتبه اول موفق نشد ولی بار دوم حدود دو سال و نیم صبر کرد و موفق به اخذ مجوز شد. الان هم به همه خوانندههای جوان توصیه میکنم مجاز کار کنند. اگر خوانندهای برای آهنگش مجوز نگیرد حق استفاده از اسم من را ندارد..
- * پس به دلیل همین دیدگاه بود که کلاً همکاریهایت با خوانندههای غیر رسمی را قطع کردی؟
طبیعتاً وقتی من به صورت رسمی کار میکنم، فقط میتوانم با خوانندههای مجاز همکاری کنم .وقتی ارشاد و تلویزیون به من اعتماد کردهاند چه دلیلی برای فعالیت غیررسمی دارم؟ پولی در این کارها نیست و این قبیل همکاریها برای زمانی بود که بچه بودم و فقط میخواستم خودم را نشان بدهم. آن زمان میدیدم که این همه کار میکنم ولی هیچ جا اسمی از من نیست؛ در هیچ جشنوارهای اسمم نیست و هر جا که موسیقی هست، من نیستم. با خودم میگفتم مگر کار تو بد است؟! ولی بالاخره فهمیدم که راه درست فعالیت درحوزه موسیقی، این نیست. این را هم بگویم که همان زمان کارهای مجاز برای خوانندگانی چون حامد زمانی هم تنظیم کردم. کاری با مجاز یا غیرمجاز ندارم، ولی من ۴۳ قطعه مگاهیت دارم که ایران را تکان داده است اما دیدم که فقط تنظیمکننده هستم و بعد هم هیچ اتفاق خاصی برایم رخ نمیدهد. برای همین در کنار تصمیمی که برای فعالیت رسمی داشتم، به سراغ عملی کردن یکی از ایدههای قدیمیخودم یعنی تشکیل یک گروه موسیقی رفتم.
- * که فکر میکنم منظورت «هوروش بند» باشد.
- * حالا «هوروش» به چه معنا است؟
- * در کارهای هوروش تقریباً رگههایی از موسیقی ایرانی وجود دارد و حتی آهنگ پیشواز موبایل خودت هم تکنوازی تار است. سابقه کار در موسیقی اصیل ایرانی داری؟
اگر کسی بگوید موسیقی اصیل ایرانی دوست ندارم، دروغ میگوید ولی من میخواستم کاری کنم تا مخاطبان با موسیقی ایرانی آشتی کنند. این قضیه به تنظیم باز میگشت و یکسری تنظیمهای خاص را هم امتحان کردم اما باز هم امیدی به جواب دادنش نداشتم. من سابقه هنری خودم را روی فردی گذاشته بودم که باید کاملاً از صفر شروع میکرد. خلاصه وقتی دیدیم مردم از آن استقبال کردند، این ایده را پرورش دادیم.
- * تو میتوانستی برای ایدههایت سراغ خوانندههایی بروی که اسم و رسم بیشتری در موسیقی سنتی یا تلفیقی داشته باشند.
- * تو در دورهای این کار را کردی که فضای موسیقی تلفیقی فراگیر شده بود و شاید تحت تأثیر همین فضا چنین مسیری انتخاب کردی.
- * از این مسیر سخت چقدر جواب گرفتی؟
- * البته این رگههای ایرانی که گفتی، در کارهای هوروش خیلی کم است و در مواردی به غیر از خواندن مهدی، عملاً وجود ندارد. این فضای ایرانی را حتی در سازبندی هم میتوانستی لحاظ کنی اما بیشتر کارها پاپ به نظر میرسند.
- * منظورت چیست؟
- * باز هم با توجه به تقسیمبندیهای سبکها، خیلی سخت میتوان هوروش را در میان تلفیقیها قرار داد.
ما پاپ نیستیم. البته قطعه سوم ما پاپ بود ولی مثلاً قطعه «به کی پز میدی؟» را نمیتوان به عنوان یک اثر پاپ در نظر گرفت. این نکته را مدنظر داشته باشید که من همیشه دوست دارم برخلاف پیشبینی و انتظار مخاطبان کار کنم. همین الان قطعهای دارم که تِرَپ سنتی است. یک سال است که این کار را تنظیم کردهام ولی اول باید مخاطب آمادگی شنیدنش را پیدا کند تا آن را منتشر کنیم. کار بسیار عجیبی است و به گوش مخاطب ایرانی آشنا نیست. اگر بخواهید یک کار بزرگ انجام دهید، باید مخاطب شما را بپذیرد. ما مجبور شدیم کارهایی منتشر کنیم که اسم گروه بیشتر مطرح شود؛ مثلاً قطعه آخر گروه یعنی «منو به باد داد» کاملاً پاپ بود ولی مخاطبان کلامش را دوست داشتند. در این قطعه تنظیم خاصی انجام ندادم و در قطعه «به کی پز میدی؟» هم خودم نبودم. از سوی دیگر، دومین اثر ما به نام «مجنون» کاملاً با جریان بازار تفاوت داشت و مخاطبان آن را دوست نداشتند. مجبور شدیم برگردیم و کارهایی که پاپیولارتر است انجام دهیم تا ذهنها برای کارهایی که میخواهیم آماده شود.
ما از یک سو دوست داریم خاص باشیم اما از سوی دیگر بلیت کنسرت را قرار است مردم تهیه کنند. الان خوانندههای زیادی هستند که خاصاند ولی بلیت هم نمیفروشند. ما هم تمام این جوانب را بررسی کردیم. ما الان ۱۶ قطعه آماده داریم که هر کدام را از بین ۵۰ اثر انتخاب کردهایم ولی هرکدام باید در زمان خاصی منتشر شوند. مثلاً یک قطعه «چیلاوت سنتی» داریم که خیلی عجیب است و برای زمانی مناسب خواهد بود که مردم شما را قبول کنند و بتوانید ریسک کنید.
- * معمولاً تنظیمکنندههای ما نگاه میکنند در بازار چه کارهایی گرفته و به دنبال کپیبرداری از همان سبکها میروند تا اسمشان بیشتر مطرح شود.
یک زمان شما دنباله رو هستید و یک زمان هم میتوانید جریانی را با خودتان همراه کنید. زمانی که قطعه «تو که نیستی پیشم» را برای آرش عدلپرور تنظیم کردیم، با فضای بازار تفاوت داشت ولی کمکم در بین مخاطبان جا افتاد. طبق بررسیهایی که کردیم، موسیقی هاوس فقط تا سه ماه دیگر جا دارد و بعد از آن لوث میشود. ما میخواهیم به دنبال یک جایگزین باشیم که مردم هم آن را دوست داشته باشند. من از سال گذشته تا الان نزدیک ۳۵۰ قطعه هاوس تنظیم کردهام ولی مگر چقدر میتوانید کار هاوس تولید کنید و به تکرار نیفتید؟ اگر به خاطر داشته باشید، یک زمان همه مردم کارهای ۶ و ۸ ساسی مانکنی میخواندند ولی آن موج ناگهان تمام شد. کار هاوس هم به زودی تمام خواهد شد. متأسفانه یا خوشبختانه، کارهایی که ما انجام میدهیم الگوی خیلیها شده که در نوع خودش هم جالب است.
- * به دلیل همین استراتژی است که تاکنون در هوروش، قطعه ۶ و ۸ منتشر نکردهاید؟
- * گفتی به نظرت برخی از فضاها و تنظیمها موج هستند و زود فروکش کرده یا میکنند. «هوروش بند» چطور؟ موج نیست؟
- * فکر نمیکنم این نکاتی که درباره تفاوت و اسامی سبکها به کار میبری، برای مردم تفاوت چندانی داشته باشند و نهایتاً مخاطبان میگویند موسیقی غربی با خوانش ایرانی؛ این تفاوتها قرار است کجا برای مردم ملموس شود؟
مردم از کار خوب لذت میبرند؛ اما خواننده ما هم سنتی نمیخواند. یعنی وسط چهچهههای آواز سنتی، ناگهان تبدیل به تحریر غربی میشود که تاکنون برای هیچکس رخ نداده است. مورد دوم اینکه من گوش قسمتی از مردم را از لحاظ تنظیم میشناسم. من شناخت دقیقی از مقوله شعر ندارم ولی اگر تنظیم یک کار به من حس خوبی بدهد، آن کار موفق میشود. زمانی که شروع به تنظیم کردن میکنم، از ابتدا نمیدانم قرار است به چه سمتی برود. روند کاریام اینگونه است که خواننده یک لاین میخواند و بعد من کارم را شروع میکنم؛ اگر حس تنظیم در همان لحظه بیاید که کار خوبی از آب درمیآید و در غیر این صورت کار خوبی نخواهد شد. وقتی در همان لحظه با کار ارتباط برقرار کنم، به موفقیتش اطمینان پیدا میکنم.
- * معمولاً موزیسینهای ما وقتی وارد فاز کنسرت و کسب درآمد میشوند، صرفاً رضایت مخاطب را مدنظر قرار میدهند تا بلیت کنسرت فروش برود. به همین دلیل از آن استراتژیهایی که داشتند عقبنشینی میکنند. گروه شما تا چه زمانی همین روند را خواهد داشت؟
- * الان مشغول آزمون و خطا هستید؟
- * منظورت چیست که از تو مسعود جهانی نمیخواهند؟
تقابل حس و تکنیک است و مخاطبان از من حس میخواهند. من هیچ وقت در کارهایم مدلاسیون یا تغییر ریتم نداشتهام. مثلاً هرگز در تنظیمهایم از ساز بادی استفاده نمیکنم چون مردم موسیقیهایی را دوست دارند که آرامش داشته باشد و در آن داد نزنند.
- * فکر میکنم مشابه این اتفاقاتی که میگویی مردم دوست دارند، در کارهای آرش و مسیح رخ داده باشد.
- * صحبت از آرش عدلپرور شد. من در کارهایی نظیر «چطوری دیوونه» محمدرضا گلزار یا «خوشبختی» علی لهراسبی (که اتفاقاً خود تو و آرش آنها را ساختهاید) احساس کردم که لحن خواننده در بعضی قسمتها، به سمت کارهای آرش و مسیح میرود. درواقع فضای آنها طوری بود که بدون نگاه کردن به کَست کار میفهمیدم آرش در آنها نقش دارد.
- * اتفاقاً من حس میکردم که مغز متفکر، آرش است و او به این جریان خط میدهد.
- * ولی شما این کار را انجام دادهاید!
- * جالب است که همین کپیها هم موفق بودهاند.
- * در قطعه «به کی پُز میدی؟» هوروش بند هم چنین شباهتی وجود داشت!
اگر منظورتان ترجیعبند کار باشد که ما چهار ساعت روی این قسمت کار کردیم تا مهدی دقیقا لحنی را که میخواستم اجرا کند! دقیقاً همین لحن اعتراضی را از او میخواستم!
- * تو در صحبتهای قبلی هم گفتی که نمیخواهم در کارهایم تکرار داشته باشم ولی الان کمی به تناقض برخورد کردیم!
- * دیگر برای چه کارهایی این حس را تجربه کردی؟
- * منظورت کدام کارها است که دوست نداری اسمی از آنها بیاوری؟ با خوانندهاش مشکل داری؟!
- * یعنی کار مدیر برنامه هم انجام میدهی؟ یا پرودیوسر هستی؟
من پرودیوسری هستم که صفر تا صد کارهای یک آدم با استعداد را انجام میدهم و به او برای رشد کردن کمک میکنم و وقتی به درآمدزای رسید، با او درصدی کار میکنم. البته این کار را فقط برای کسانی انجام میدهم که واقعاً مستعد باشند؛ این کار را همه پرودیوسرهای دنیا انجام میدهند. من از همان اول به پول فکر نمیکنم و میتوانم باعث رشد کسی شوم که آینده و زندگی اش تغییر کند.
- * پس خودت را پرودیوسر میدانی؛ در حالی که خیلیها میگویند در ایران پرودیوسر نداریم.
- * بعضیها میگویند خوانندههایی که مجاز میشوند کارشان حس و حال قبل را ندارد و معمولاً موفق نمیشوند. تو با این نظر موافقی؟
- * خب این نکته در مورد خودت هم وجود دارد. چون تعداد کارهای هیتی که با خوانندههای که هنوز مجاز نشده اند داشتی خیلی بیشتر است.
- * فکر میکنی خوانندههای غیررسمی استعداد بیشتری هم دارند؟
نه. تنها نکته آنها این است که انعطافپذیرتر هستند و قدرت ریسک بیشتری دارند. بعضی خوانندههای مجاز ما زیاد اهل ریسک نیستند و از من تکرار خودشان را میخواهند. همین باعث میشود که سیر نزولی داشته باشند.
- * شاید بتوان گفت یکی از کسانی که قدرت این ریسک را داشت و کارهای متفاوتی انجام داد، محسن چاوشی بود.
- * حتی محسن چاوشی بابت این تغییرات ریزش مخاطب هم داشت.
- * دوست داری با چاوشی همکاری داشته باشی؟
محسن چاوشی یکی از نوستالژیهای من است. این نکته را هم بگویم که دلم برای اولین آلبوم رسمی محسن چاوشی تنگ شده و دلم یک کار پاپ به روز از او میخواهد. من ترانههای حسین صفا را واقعاً دوست دارم چون از زاویه دیگری به ترانه نگاه میکند و با محسن چاوشی به معنای واقعی هماهنگ هستند.
- * آهنگ خاصی با صدای محسن چاوشی بوده که پس از شنیدنش حس کنی اگر خودت تنظیم میکردی اتفاق بهتری برای آن میافتاد؟
- * حتی قطعه «کجایی؟» که تا آن اندازه شنیده شد را هم دوست نداشتی؟
- * برعکس آن هم امکانپذیر است؛ مثلاً با یک تنظیم بد، کیفیت یک اثر را از ۹۰ به ۴۰ درصد برسانی.
- * از نوستالژی گفتی؛ میخواهم به گذشته برگردیم. شروع دوباره موسیقی در ایران و هنرمندان آن دوره، برای خیلیها انگیزه ورود به دنیای موسیقی بود. این انگیزه برای تو هم وجود داشت؟
آن زمان کارهای سعید شهروز و شادمهر عقیلی را واقعاً دوست داشتم و پیگیری میکردم.گروه «آریان» هم در زمان خودش بیرقیب بود و همه کارهایش را میشنیدم.
- * در میان تنظیمکنندههای آن زمان هم کسی بود که کارهایش را دوست داشته باشی؟
- * بین کارهایی که سیروان خسروی تنظیم کرده، قطعهای بوده که دوست داشته باشی آن را به شکل دیگری تنظیم کنی؟
- * چند قطعه را نام میبرم، نظرت را درباره تنظیمهای آنها بگو. قطعه «غیر معمولی» محسن چاوشی؟
- * «احساس آرامش» از احسان خواجه امیری؟
- * قطعه «جز تو» محمد علیزاده؟
- * «دنیا دیگه مثل تو نداره» بنیامین بهادری؟
- * «عشق من باش» از بهنام صفوی؟
سیروان «عشق من باش» را خوب تنظیم کرده است. البته من هیچ علاقهای به قطعات۶ و ۸ندارم. قطعه «چنین کنم چنان کنم» حامد همایون هم ۶و ۸است اما من نمیتوانم با این سبک ارتباط برقرار کنم.
- * حامد همایون در مدت زمان بسیار کوتاهی توانست موفق شود. به نظرت او هم استعدادش را داشت یا فقط یک موج زودگذر است؟
- * محسن رجبپور در مراسم رونمایی آلبوم حامد همایون گفت که برای موفق شدن او، یک نسخه شش صفحهای به او داده است. تو هم از این نسخهها برای خوانندههایت داری؟
- * در عین حال منتقدان حامد همایون میگویند که او یک موج است.
اگر موفقیت حامد همایون حتی یک تب سه ساله هم باشد و بگذرد، به هر حال زندگی او عوض میشود. اگر او و تیم کاریاش زرنگ باشند و بخواهند بیشتر بمانند، باید فکر کنند. ولی اگر فکر هم نکنند، حامد همایون از هر لحاظ از صفر به صد رسیده و موفق بوده است. اگر کسی میگوید حامد همایون تب است بیاید و چنین تبی بسازد. به من میگویند اُورتور فلان آهنگت کاور است. من هم میگویم مگر کاور نیست؟ اما موفق میشود؛ تو هم اگر میتوانی بیا و چنین کاری بساز تا موفق شود.
- * معمولاً در موسیقی ایران وقتی تب و تاب یک خواننده فروکش میکند، کلاً خودش هم محو میشود. فکر میکنی اگر خودت چنین تبی ایجاد کنی و خاموش شود، دوباره با شخص دیگری آن را ایجاد خواهی کرد؟
- * شرایط بازار طوری است که قابل پیشبینی نیست؛ تو فرمول خاصی برای کارهایت داری که اینطور با قاطعیت صحبت میکنی؟
در کارهایی که فکر و ایده من نبوده و صرفاً اپراتور بودهام، موفقیتی نداشتهام
- * برای تمام قطعاتی که تنظیم میکنی چنین روندی داری و مشورت میکنید؟
- * اثری هم داشتهای که فکر میکردی موفق شود اما شکست خورده باشد؟
- * نکته جالب توجه این است که در گروه شما، همه همدیگر را حمایت میکنند و هرکدام از اعضا که قطعهای منتشر میکند سایرین تصویر پروفایل خودشان را به کاور آن قطعه تغییر میدهند در حالیکه کمتر شاهد این حمایتها در عرصه موسیقی هستیم.
اگر پول داشته باشید ده درصد استعداد دارید و اگر پول نداشته باشید استعداد بالایی دارید!
- * اوایل صحبت گفتی که بیپولی کشیده بودی. آن زمان شده بود کاری را صرفاً به خاطر پول انجام دهی؟
- * الان اینطور نیست؟
در حال حاضر اول صدا را گوش میکنم و اگر آن را تأیید کنم، با او جلسه میگذارم. اما اگر استعداد واقعی پیدا کنم، بدون اینکه پولی از او بگیرم، مدیریت هنری کارهایش را انجام میدهم و وقتی به بازدهی رسید، درصد میگیرم.
- * یک نکته جالب درباره تو این است که به نظر میرسد مسعود جهانی به شکل جدی دنبال برندسازی برای خودش است. یعنی علاوه بر ذکر اسم خودت در انتهای کارها، از عکست روی کاور هم استفاده میشود. نکته بعدی اینکه در کاور چند اثر نام تو و خواننده به عنوان کسانی که با هم «فیت» دادهاند نوشته شده بود. واژه «فیت» معمولاً برای کارهای دو صدایی به کار میرود تو چرا از این عبارت استفاده میکنی؟
- * خیلیها میگویند مسعود جهانی این کار را میکند تا قیمت خودش را بالا ببرد.
- * مسعود جهانی تنظیمکننده گرانی است؟
- * خودت به فکر خواننده شدن نیستی؟ چون اغلب تنظیمکنندههایی که خواننده شدهاند میگویند ما کارهایی داریم که دیگران نمیتوانند بخوانند و به همین دلیل خودمان آنها را میخوانیم.
- * اگر بخواهی خودت را نقد کنی، الان که به کارنامه کاریات نگاه میکنی چه کارهایی هستند که فکر میکنی هیچ وقت نباید آنها را میساختی؟ یا بالعکس، بابت چه تنظیمهایی به خودت افتخار میکنی؟
- * در آخر از همکاری با محمد علیزاده بگو که منجر به تولید تیتراژ «ماه عسل» شد.
- * و کلام آخر؟
من عاشق موسیقی سنتیام و به فکر کار با خوانندههای موسیقی سنتی و تلفیقی هم هستم. همچنین صدای علی زندوکیلی را خیلی دوست دارم و به نظرم خواننده خوبی است. درباره هوروش بند هم بگویم که برای کارهای این گروه، به خارج از ایران هم فکر میکنم. آرتیست جدید امسال من هم مهدی آذر خواهد بود؛ موسیقی خوب و با کیفیت حق مردم ما است.
دیدگاهتان را بنویسید