موسیقی ایرانیان – علی نامجو: «حسین بهروزی نیا» یکی از برجسته ترین نوازندگان ساز عود است که دوستداران و علاقه مندانش از اندک زمان حضور او در ایران بیشترین بهره را می برند و در مستر کلاس های این هنرمند شرکت می کنند. این آهنگساز، نوازنده و استاد موسیقی ایرانی سال هاست بار سفر را بسته و برای ادامه زندگی راهی کانادا شده است. هر از چند گاهی که هوای دیار بر سرش می زند به ایران می آید و در این مدت سعی می کند با برگزاری کلاس هایی، پاسخ محبت علاقه مندان به موسیقی خود و البته هنرجویان این ساز ایرانی را بدهد. او که سابقه کار با بزرگانی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری را در کارنامه دارد، قرار است پس از سال ها رجعتی با گروه دستان و شوالیه آواز ایران داشته باشد و علاقه مندان به موسیقی ایرانی را غافلگیر کند. حسین بهروزی نیا که آهنگسازی صاحب سبک در موسیقی ایران زمین محسوب می شود، از حرکت جدید و متفاوت خود با ما صحبت کرد. او بر این باور است که جای خالی یک نوع از موسیقی در موسیقی ایرانی به شدت حس می شده و از این روی جدیدترین اثر خود را به پر کردن این خلأ اختصاص داده است. گفت و گوی سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» با بهروزی نیا را در ادامه می خوانید.
* آقای بهروزی نیا، شما اخیرا در شیراز، مستر کلاس هایی را برای تعدادی از علاقه مندان به ساز عود برگزار کردید. گفت و گو را با این بخش آغاز کنیم که در بُعد علمی و نوازندگی در شیراز چه کاری انجام دادید؟
من چند سال قبل که در ایران بودم، مستر کلاس هایی را برگزار می کردم. مثل همین دفعه نوازنده های خیلی خوب و کسانی که خودشان در شهرستان ها تدریس می کنند، به کلاس من می آمدند. آنها سؤالاتی داشتند که من جواب می دادم. یکی از آنها جوانی بود که از داراب شیراز به تهران می آمد و یادم هست که شانزده ساعت در راه بود. او هر دفعه به کلاس من می آمد و همان روز هم شانزده ساعت راه را با اتوبوس طی می کرد که به شیراز برگردد. در سه هفته ای که من در تهران بودم ایشان هر هفته آمدند و در کلاس ها شرکت کردند. ایشان آقایی به نام احمدی هستند که نوازنده خیلی خوبی محسوب می شوند. در کانادا که بودم نمونه آثاری که با گروهی از عود نوازهای شهر شیراز کار کرده بودند را برایم فرستادند. ایشان گروهی به نام «رود نوازان» تشکیل داده و یکی، دو قطعه از کارهای من را تمرین می کردند. من هم خیلی از حرکت ایشان استقبال کردم. قرار شد که با هم در ارتباط باشیم و هر وقت من به ایران آمدم، به شهر شیراز هم سفر کنم و افرادی که در گروه ایشان بودند و افراد علاقه مند دیگری که در سطح شهر شیراز حضور داشتند به کلاس ها بیایند. حتی هنرجویی از بندرعباس در کلاس ها شرکت کرده بود. قرار شد تبلیغی شود و این افراد بیایند و از کلاس من استفاده کنند. طبق برنامه ریزی قبلی من از کانادا به ایران آمدم و قرار بر این شد که سوم و چهارم خرداد به مدت دو روز در شیراز، مستر کلاس برگزار کنیم. طی این دو روز، تقریبا بیست و پنج نفر در کلاس های من شرکت کردند. کلاس ها در سطح خیلی خوبی برگزار شد. علاقه مندان خوبی در زمینه نوازندگی بربط در استان فارس وجود دارند و نشست خیلی خوبی در این دو روز داشتیم.
* جناب بهروزی نیا اگر موافق باشید، می خواهیم شرایط برگزاری کنسرت در ایران را با خارج از کشور تطبیقی بدهیم. شما پیش ار رفتن به خارج از کشور در ایران با گروه های متعددی همکاری داشتید و بعد از آن هم از سال ۱۹۹۲ به طور پیوسته با گروه «دستان» همکار بودید. می خواهیم بدانیم در خارج از کشور داستان به چه صورت است؟
آن جا سختی ما برای اجرای برنامه این است که در بعضی از شهرها ما باید از یک سال قبل برای گرفتن سالن اقدام کنیم. این بدان معنا نیست که سالن وجود ندارد. هزاران سالن موجود است ولی همه پر هستند. یعنی این قدر اجرای برنامه هست که تقویم یک سال پیش رو بسته شده است. باور کنید خیلی وقت ها برای یک سالنی که همیشه دوست داشتم از ۶ ماه قبل اقدام کردم اما گفتند «متأسفیم چون روزی که شما لازم دارید، سالن رزرو شده است.» گفتم «روز بعد یا هفته بعدش چه طور؟» گفتند «متأسف هستیم، تا یک سال بعدش پر است.» یعنی تنها دغدغه ما این است که بتوانیم سالن مورد نظرمان را در روزی که لازم داریم، اجاره کنیم و بگیریم.
* به نظر می رسد که به یک تقویم بلند مدت نیاز دارید…
بله دقیقا. در عین حال یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که تقویم را چک کنیم تا در تعطیلات میلادی نباشد چون ممکن است مردم در آن تاریخ ها از شهر بیرون بروند. باید در تاریخ هایی کنسرت بگذاریم که مردم داخل شهر باشند. همچنین با تقویم ایران هم باید مقایسه کنیم تا مشکلی وجود نداشته باشد. بعضی وقت ها می بینید که یک کنسرت با یک مورد مذهبی در این طرف تقارن پیدا می کند. تا جایی که بشود سعی می کنیم این تداخل ایجاد نشود. مشکلات ما در آن طرف این گونه است، نه این که مجوزی صادر نشود.
* شما کارها را پیش از اجرا به عنوان سی دی یا تصویر به ارگانی یا بخشی ارائه می دهید؟
اصلا، ممیزی تا جایی که من می دانم مخصوص ایران است.
* یک بحثی در این میان وجود دارد. یک آهنگساز یا خواننده برای انتشار کارهای خود در خارج از ایران باید چه مسیری را طی کند؟
ببینید اگر یک نوازنده ای بخواهد در خارج از کشور وارد ارکستری شود، مثلا فرض کنید که قصد ورود به ارکستر سمفونیک یک شهر را داشته باشد و بگوید من نوازنده ویولن هستم، از آن نوازنده امتحان می گیرند تا در حدی باشد که بتواند در کنار افراد آن ارکستر سمفونیک بنشیند و اجرا کند. رقابت هم خیلی بالاست. مثلا ممکن است که صد نوازنده برای امتحان ساز ویولن شرکت کرده باشند ولی در نهایت یک نفر را انتخاب می کنند، این در حالی است که همه شان هم عالی هستند. در آن امتحان ورودی که خیلی هم سخت است، یک یا دو نفر قبول می شوند.
* زمانی که قبول شدند دیگر تمام است و کسی نمی تواند بگوید کار را بیاور من بشنوم و مجوز بدهم؟
نه، خدمت تان عرض کنم که دولت در همین کانادایی که ما زندگی می کنیم «۳۶:۰۶» یعنی پولی می دهند و کمک و ساپورتی می کنند که برگشت ندارد. به صورت وام هم نیست و این کمک های دولتی را برای انواع موسیقی پیش بینی می کنند. مثلا فرض کنید نام یک نوع موسیقی را می گذارند موسیقی مدرن. هر آهنگسازی که می خواهد چیز نویی را ارائه دهد، حتی اگر گوش شنونده را هم آزار دهد اما چون می خواهد یک کار تجربی انجام دهد، این امکان را به او می دهند. آن پول را هم فقط به آن شخص می دهند و می گویند «تو بیا این کارها را بساز. هر چند ما می گوییم که این کار ممکن است آزار دهنده گوش شنونده باشد ولی چون تو می خواهی این را تجربه کنی ما از تو حمایت می کنیم.»
* یعنی به عنوان مؤلف به آن آدم هزینه این کار را تا اندازه ای می دهند…
می گویند که شما برو ایده ات را تجربه کن. در قسمت دیگری مثلا یک نفر می گوید که من می خواهم یک موسیقی قرون وسطی را دوباره بازسازی کنم. برای او هم بودجه ای جداگانه در نظر می گیرند. برای کسی که می خواهد موسیقی ملل انجام دهد هم فرمت دیگری دارد.
* ما در آن جا جزو موسیقی ملل حساب می شویم؟ یعنی شما هم به عنوان موزیسین موسیقی ملل می توانید از این بودجه برخوردار شوید؟
بله، می توانم داشته باشم اما فقط ما نیستیم بلکه ملیت های مختلف هستند. آهنگسازان و هنرمندان زیادی از کشورهای مختلف در آن جا هستند که هر کدام مورد خودشان را ارائه می دهند. از صد مورد ممکن است یکی، دو موردشان را قبول کنند و بگویند این دوره فقط به این دو نفر بودجه می دهیم.
* شما تا کنون این بودجه را دریافت کرده اید؟
بله، من هم دریافت کرده ام. من بیست سال است که در کانادا زندگی می کنم. چهار سال قبل ما توانستیم موسیقی ایرانی را در یکی از دانشگاه های شهر ونکوور وارد کنیم و آنها این موسیقی را به عنوان رشته اصلی قبول کردند. به عنوان مثال یک دانشجو که مثلا ساز تار دستش است، می تواند در دانشگاه آن جا شرکت کند و درس موسیقی بخواند. قبلا به این صورت بود که حتما باید ساز غربی مثل گیتار، پیانو یا ویولن را می دانست.
* شما در این دانشگاه تدریس می کنید؟
بله، من هم آن جا تدریس می کنم.
* برنامه ای که در کوتاه مدت پیش چشم تان است، چیست و آیا اجرای گروهی یا تور کنسرت در اروپا و آمریکا دارید؟
بله، بسیار زیاد. همان طور که می دانید من در بیست سال گذشته در ایران نبودم. البته قبل از مهاجرت هم در ایران و هم در خارج از کشور فعالیت داشتم. وقتی به کانادا رفتم فعالیت هایم چندین برابر شد. کنسرت هایی که داشتم خیلی درصدش بیشتر از قبل از مهاجرتم بوده است. قرار است ما کنسرتی را در ماه اکتبر در آمریکا برگزار کنیم. با گروه «دستان» هم یک ماه بعد یعنی در ماه نوامبر، تور کنسرتی را به خوانندگی شهرام ناظری در چند شهر اروپایی داریم. این کنسرت در واقع رجعت دوباره ای برای گروه «دستان» و آقای ناظری است چون سال هاست که با هم کار نکرده بودیم. بعد از مدت ها و سال ها قرار است دوباره در کنار هم یک تور کنسرت را شروع کنیم. بعد به فاصله یکی، دو ماه شاید بتوانیم در ایران با گروه «دستان» به تنهایی و بدون خواننده چند کنسرت در ایران داشته باشیم.
* در زمینه تألیف احیانا اثری دارید که بخواهید منتشر کنید؟
من قبل از آمدن به ایران با یکی، دو تن از دوستان که در اروپا با هم بودیم، صحبت هایی داشتم. من کمبودی را در یک نوع از موسیقی در موسیقی ایرانی حس می کردم که نه برای خود موسیقی ارزش هنری بالایی داشته باشد و نه این که نگاه مان به تکنیک نوازندگی باشد و نه این که بخواهیم صرفا موسیقی ایرانی را مد نظر داشته باشیم. همیشه فکر می کردم که ما یک موسیقی که برای آرامش باشد، احتیاج داریم، نه به نیت این که یک موسیقی ایرانی است و مثلا در سه گاه یا شور گوش کنیم، فقط برای لحظاتی که یک نفر نیاز به آرامش دارد باید داشته باشیم.
* همان ریلکسیشن؟
بله، اتفاقا نام آلبوم هم «در آرامش» یا ریلکسیشن خواهد بود. این کار برای ساعاتی است که یک نفر نیاز دارد فقط آرامش داشته باشد و حتی موسیقی هم توجهش را جلب نکند. کسی که می خواهد در یک آرامش کامل باشد یا یک نفر که نقاشی می کند و یک موسیقی خیلی آرام و نرم می خواهد. این کمبود را من در موسیقی خودمان حس می کردم که بایستی با سازهای ما اجرا شود. شنیده بودم که با سازهای چینی و شرقی این کارها را دارند ولی با سازهای ما این کار انجام نشده بود. این کار را ضبط کرده ام که البته هنوز تکمیل نشده است. مراحل تکمیلی را در ایران انجام می دهم. فکر می کنم اگر بیرون بیاید نه از جنبه خود موسیقایی کار بلکه برای افرادی که نیاز به شنیدن چنین کاری دارند، ورزش هایی مثل یوگا یا برای همین مواردی که عرض کردم، می تواند مورد استفاده قرار بگیرد.
* چه زمانی به کانادا برمی گردید؟
قرار است که تا دو هفته دیگر برگردم. زمستان اگر ان شاءالله قسمت شود دوباره به ایران می آیم.
دیدگاهتان را بنویسید