×
×

عیار ترانه را باید بر روی کاغذ سنجید

  • کد نوشته: 13742
  • 16 مرداد 1390
  • ۲ دیدگاه
  • قسمت‌های پیشین پرونده‌ی «میزگردی برای ترانه؛ کالبدشکافی ترانه نوین» را مطالعه کردید، توجه شما در ادامه به قسمت چهارم این میزگرد جلب می‌کنیم

  • موسیقی ایرانیان: قسمت‌های پیشین پرونده‌ی «میزگردی برای ترانه؛ کالبدشکافی ترانه نوین» (مقدمهقسمت اولقسمت دومقسمت سوم) را مطالعه کردید، توجه شما در ادامه به قسمت چهارم این میزگرد جلب می‌کنیم. اگر تا به حال قسمت‌های پیشین این پرونده را نخوانده‌اید مطالعه‌ی این قسمت پرونده را به شما توصیه می‌کنیم.

    لازم به ذکرست که این میزگرد با حضور امین موسوی (تحلیل‌گر) و ترانه‌سراهایی جوانی چون آرمین ابراهیمی (نویسنده و ترانه‌سرا)، محسن سرداری، علی کمارجی نژاد، ماندانا ابری و فرانک کلانتری تشکیل شده است.

    – تا چه حد اجرای ترانه توسط خواننده را در موفق بودن اثر و توجه مخاطبان موثر می‌دانید؟

    آرمین: بخش دوم تکمیل مفهوم ترانه، در اجرایش است. یعنی ترانه‌ی مکتوب خیلی هم مستقل و درجه‌یک و بی‌نیاز از هر گونه کمک دیگری‌ست، اما، اجرا می‌تواند تاثیر مفهوم مدیوم نخست و مادر را تکامل ببخشد. همینطور که اجرای »شهیار قنبری« بزرگ از آثار خودش )که اغلب هم با موسیقی ساخت خودش همراه بوده( به مراتب از کارهای دیگران به جان‌کلام اثر نزدیک‌تر، و به همان طریق جذاب‌تر است.

    علی: ممکن است یک ترانه توسط یک خواننده بزرگ – یک اسطوره و نه خوانندگان درجه چندم- به اجرا برسد ولی اثر نهایی با عدم پذیرش مخاطبان مواجه شود. گاهی نیز یک ترانه ی پر از ایراد با مقبولیت عام مواجه می شود. حال باید پرسید که چه پاسخی مناسب این پرسش است؟ به نظر بنده یک ترانه باید جذابه ی خود را بر روی کاغذ نشان داده و امتحانش را پس داده باشد و سپس با مساله هیت شدن دست و پنجه نرم کند. ترانه ی “دنیا دیگه مثل تو نداره” فرید احمدی بیش از ترانه ی “نترسون” جنتی عطایی مود توجه مخاطب کوچه و بازار است. کدامیک را باید موفق تر بدانیم؟!

    محسن: موفقیت ترانه با نحوه اجرا و  کیفیت موسیقی ارتباط صد در صد دارد. چه بسا ترانه های قوی که به خاطر اجرای ضعیف ناکام مانده اند و بلعکس ترانه های ضعیف که با اجراهای خوب حداقل شنیده شده اند.

    ماندانا: با فرض کیفیت خوب ترانه، شاید ۸۰% .موفق بودن اثر، انتقال صحیح حس ترانه به شنونده از طریق خواننده و آهنگ است .معمولا ترانه سرا با زمزمه آهنگی در ذهنش ترانه می نویسد … اینکه خواننده کدام قسمت ترانه را با تاکید بخواند یا کدام قسمت را آرام، اینکه تند بخواند یا شمرده، خشن بخواند یا … همه ابزارهای انتقال حس ترانه به مخاطب هستند .

    فرانک: درصد خیلی بالایی. به نظرم خیلی مهم است.

    امین موسوی: به نظر بنده موفقیت ترانه ربطی به موفقیت اثر موسیقایی ندارد، به طور مثال ممکن است یک آهنگسازی شعر خیام را به بدترین شکل اجرا کند، آیا می توان گفت شعر خیام ناکام مانده؟ نه، مطمئنا موفقیت یک ترانه وابسته فقط به خودش است نه به نحوه ی اجرا، بطور مثال شما بیایید بهترین ترانه یغما گلرویی را به بدترین شکل اجرا کنید، آیا چیزی از ارزش ترانه ی او کم می شود؟ نه مطمئنا اینطور نیست.

    البته درست است که موفقیت ترانه تنها وابسته به خود است، ولی موفقیت یک اثر موسیقایی به چهار عامل آهنگ و تنظیم، خواننده و ترانه بستگی دارد و هر چقدر که یک ترانه قوی تر باشد مطمئنا اثر موسیقایی هم قوی تر خواهد شد. اما یک نکته مهم اینست که احتمال دارد یک اثر موسیقایی بسیار خوب و قابل قبول اجرا شود ولی ترانه به تنهایی دارای بار آنچنانی نباشد که اینجا موسیقی به کمک ترانه آمده است که اینجا نباید بگوییم ترانه سرا بوسیله موسیقی خوب توانست در کارش موفق شود بلکه باید بگوییم همچنان ترانه ی ترانه سرا ضعیف و ناموفق بوده اما به دلیل اجرای خوب گروه موسیقی این ضعف کمتر دیده شده است.

    بنابراین در جواب سوال شما این را می توانم بگویم که اجرای خواننده در موفق بودن اثر و دیده شدن و زیباتر بیان شدن مفهوم ترانه خیلی تاثیرگذار است اما موفقیت یک ترانه تنها وابسته به خود است که عیار ترانه را باید بر روی کاغذ سنجید.

    – رکود و سکون موسیقی و درجا زدن‌اش در فرم‌های ثابت پاپ تا چه حد به ترانه مربوط است؟

    علی: این مشکل به آهنگساز و خواننده مربوط است و نه ترانه سرا. گوش آهنگسازان ما به ملودی هایی عادت دارد که بر روی فرم های کلیشه شده ی قدیمی نوشته شده است و از طرفی اغلب خوانندگان بی سواد ما که اکثرا به دنبال تقلید از پیشینیان خود هستند به شدت به دنبال کپی هایی از ترانه های کلاسیک قدیمی اند. نتیجه نهایی این است که یک ترانه سرا ناچارا باید هشت هجایی بنویسد تا ترانه اش به اجرا برسد. همکاران ما با فرم های تازه بیگانه اند و وقتی که ترانه ای با بافت نو به آنها تحویل می دهیم چشمشان سیاهی می رود! غافل از اینکه ترانه ی متفاوت منجر به ساخت ملودی متفاوت می شود و اثر نهایی یک سر و گردن از تولیدات رایج بالاتر خواهد بود.

    ماندانا: شاید خیلی ! بخش اعظم این رکود به ترانه و بخش دیگر آن به تقاضای بازار برمی گردد.

    آرمین: به هر حال ترانه بخشی از مثلث یک قطعه است. راه‌آمدن ترانه‌سراهای بی‌تعهد و منفعل با نظرگاه دهاتی و سطحی و زرد خواننده‌گان یکی از دلایل سکون موسیقی و درجا زدن‌اش است. چون رئیس و ارباب اینجا خواننده و تهیه‌کننده است. تهیه‌کننده که می‌دانید، یعنی همان‌هایی که قبلا نوار فروش بودند و حالا به سرمایه‌یی رسیده‌اند و…

    محسن: تکراری بودن این فرم ها یک مقداریش از فرم ترانه ها ناشی می شود. وقتی اکثر ترانه ها در چند وزن ثابت نوشته می شوند طبیعی است که ملودی هایی هم که بر روی این ترانه ها گذاشته می شوند زیاد با هم تفاوت نکنند. اما اصل مسئله به آهنگساز برمی گردد که توانایی ارائه فرم های جدید را ندارد.

    امین موسوی: ترانه هم جزوی از اجزای یک اثر موسیقایی است و به اندازه ی بقیه ی قسمت ها مثل خواننده و آهنگ در موسیقی تاثیر دارد. ولی باید بدانیم که رابطه بین موسیقی پاپ و ترانه رابطه ای دو طرفه است، به این معنا که وقتی آهنگسازان موسیقی خواهان ترانه های سطحی باشند، ترانه سراها هم به سمت سرودن آثار سطحی می روند. برعکس این هم وجود دارد، وقتی ترانه سراها اکثرا ضعیف کار کنند، خود به خود موسیقی پاپ هم ضعیف می شود، بنابراین این یک رابطه ی دوسویه است.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *