پیمان ناصح پور (وبلاگ پیمان و تنبکش): اینکه موسیقی ایرانی (چه سنتی، چه نواحی) پیشرفت کرده است یا نه، نیاز به تحلیل دقیق پژوهشگران موسیقی دارد. آنچیزیکه مسلم است این است که این پرسش بسیار کلی است و باید در حوزه های گوناگون به صورت مفصل مورد بررسی دقیق قرار گیرد. مثلا آیا آواز ایرانی پیشرفت کرده است؟ آیا خوانندگان امروز نسبت به خوانندگان قدیمی بهتر می خوانند؟ یا مثلا آیا مقوله ی “صداسازی” کمکی به خوانندگی خوانندگان کرده است یا نه؟ آیا سازهای ملودیک پیشرفت کرده اند؟ مثلا آیا امروز تارنوازان بهتر از میرزا حسینقلی یا علی اکبر شهنازی می نوازند؟ آیا جلیل شهناز دیگری در زمینه تار و بداهه نوازی خواهد آمد؟ آیا ردیف در موسیقی ایرانی غنی تر شده یا تغییری نکرده یا در حال فراموشی است؟ آیا در نسل جوان ردیف دانانی همچون ردیفدانان گذشته یافت می شوند که بتوانند علاوه بر فراگیری دقیق ردیف، گوشه های جدیدی به موسیقی دستگاهی ایرانی اضافه کنند؟ آیا موسیقی کلاسیک غربی کمکی به پیشرفت موسیقی سنتی ایرانی کرده است یا نه؟ آیا “موسیقی همجوشی” کمکی به موسیقی ایرانی کرده یا فقط در حد تجربه باقی مانده است و بسیاری از پرسش های این چنینی؟ و اما چیزی که اینجانب می توانم کمی به آن بپردازم، موسیقی کوبه ای به ویژه تنبک، دایره و دف است، زیرا در حوزه های دیگر خیلی حرفی برای گفتن ندارم و گفتگو درباره ی آن را به اهالی فن می سپارم.
همه می دانیم که تنبک سازی است که در چند دهه اخیر پیشرفت شایانی کرده است. این پیشرفت و البته به صورت محسوس از پدر تنبک نوازی نوین ایران، یعنی زنده یاد حسین تهرانی آغاز شده است. اضافه کردن انگشت گذاری های نوین و ارایه تنبک به عنوان ساز مستقل و تکنواز از کارهایی است که هر ناظر منصفی به حسین تهرانی نسبت خواهد داد. در دوره ی زنده یاد حسین تهرانی یا پس از او نیز تنبک نوازان جدیدی وارد این عرصه شده و به پیشرفت تنبک کمک کرده اند. در این میان می توان از زنده یاد ناصر فرهنگ فر نام برد. از کارهایی که ناصر فرهنگ فر در دوره ی کوتاه فعالیت های هنری خود برای اعتلای تنبک انجام داده است، می توان به این مورد ها اشاره کرد: اضافه کردن انگشت گذاری های جدید (پلنگ مرکب، چکشی و …)، استفاده از ریتم های زورخانه ای در موسیقی سنتی ایرانی و آفرینش ریتم های ۱۲ ضربی.
تنبک نواز دیگری که باید از ایشان نام برد، بهمن رجبی است. او نیز از معدود تنبک نوازانی است که انگشت گذاری های جدیدی مانند ریز های گوناگون، جارو و … را به تنبک اضافه کرده است . ایشان همچنین مقوله ی “بسط موتیف” را وارد هنر تنبک نوازی ایران کرده و کتاب های درخور توجهی برای تنبک نوشته، هر چند او و برخی شاگردانش با فحاشی و مسخره کردن دیگر تنبک نوازان نه تنها بسیاری از تنبک نوازان و اهالی موسیقی را از خود رنجانده اند، بلکه با به وجود آوردن حاشیه های زشت برای عرصه ی تنبک نوازی، عملا پیشرفت وضعیت اجتماعی تنبک نوازان را با مشکل رو به رو کرده اند. اینجا به همین نکته اشاره کنم هرچند تنبک نوازان بسیاری تلاش کرده اند که با پیشرفت دادن تنبک، وضعیت اجتماعی تنبک نوازان را در ایران ارتقا دهند، متاسفانه بهمن رجبی و دار و دسته ی او، با کوبیدن دیگر زحمتکشان عرصه ی تنبک نوازی و ایجاد تنش در میان موسیقیدانان و به ویژه تنبک نوازان، به جای هموار کردن راه برای پیشرفت تنبک توسط تنبک نوازان و کمک به ایجاد فضای صمیمانه و احیانا سالم انتقادی، به فضای فحاشی، بد دهنی و مسخرگی دامن زده اند. اگرچه از بهمن رجبی نمی توان انتظار داشت که دست از این بی ادبی هایش روی صحنه بردارد، زیرا که عمری است ایشان مشغول به این کار هستند و متاسفانه برخی نیز ایشان را به ادامه ی این ادبیات که هیچ نتیجه ی مثبتی نداشته است تشویق کرده اند، ولی از نسل جوان انتظار می رود، صفات نیکوی این استاد مسلم و زحمتکش موسیقی کوبه ای ایران را فرا گرفته و فحاشی های ایشان را به کناری نهند.
از دیگر هنرمندانی که اینجانب علاقه مند هستم نام ببرم، تنبک ساز نامی ایران، فریدون حلمی است. به نظر اینجانب، فریدون حلمی با تولید انبوه تنبک و ارایه آن با قیمتی بسیار پایین، در ترویج و پیشرفت تنبک قدم های موثری برداشته است. به واسطه ی تولید تنبک های ارزان و با کیفیت ساخت حلمی، بسیاری از علاقه مندان تنبک قادر بوده اند این ساز را بخرند و آن را بنوازند.
همچنین در اینجا مایل هستم که از دو موسیقیدان ایرانی نام ببرم که گرچه کوبه ای نواز حرفه ای نبوده اند، ولی در ترویج ریتم های لنگ ۵ ضربی و ۷ ضربی کمک شایانی کرده اند. این دو هنرمند گرامی عبارتند از: زنده یاد پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده. استاد های دیگری مانند امیر ناصر افتتاح و … نیز در پیشرفت این ساز کمک کرده اند، که فهرست کردن کامل همه ی تنبک نوازان پیشکسوت و اشاره به کارهای مثبت آنان در این متن کوتاه کاری تقریبا محال است و همین جا از تمام آن عزیزانی که نام آنها را در اینجا ذکر نکرده ام پوزش می طلبم.
بر کسی پوشیده نیست که تنبک نوازان جوان بسیاری چه در ایران و چه در خارج از ایران به ترویج و پیشرفت این ساز مشغولند. فهرست کردن نام همه ی این عزیزان اینجا ممکن نیست و همچنین به نظرم باید کمی بیشتر صبر کرد تا بتوان در مورد آنها بهتر نظر داد. تنها چیزی که به باور اینجانب لازم است در اینجا بگویم این است که هرچند از نظر انگشت گذاری های گوناگون و نغمه نگاری ریتم های مختلف پیشرفت های زیادی نصیب تنبک شده است، ولی موسیقیدانان ایرانی و به ویژه تنبک نوازان بیشتر به نوازندگی یا آهنگسازی درهمان ریتم های ۴ و ۶ ضربی توجه داشته اند و به مقدار کمی هم از ریتم های لنگ مانند ۵ یا ۷ ضربی استفاده کرده اند و از دیگر ریتم های لنگ مانند ۹ ضربی (که در ترکیه و یونان بسیار متداول است) هم تقریبا خبری نیست یا دست کم اینجانب نشنیده یا ندیده ام.
دومین ساز ملی – کوبه ای ایران همان دف می باشد که تقریبا چهار دهه است که وارد موسیقی سنتی ایرانی شده و به صورت گسترده به کار گرفته شده است. هرچند امروز دف نوازان جوان بسیاری وارد عرصه ی هنر دف نوازی شده اند و نگارنده به همه ی آنها دست مریزاد گفته و قدردان زحمات آنها است، اما به نظر اینجانب از تنها کسی که می توان به عنوان پیشکسوت هنر دف نوازی نام برد که سبک نوینی را در دف نوازی خلق کرده است، بیژن کامکار است. یکی از اولین کسانی که در ترویج و استفاده ی دف در موسیقی سنتی ایرانی موثر بوده، محمد رضا لطفی، سرپرست گروه شیدا است. همین جا باید اشاره کنم که زنده یاد ناصر فرهنگ فر مخالف بکار گیری دف در موسیقی سنتی ایرانی بود زیرا که استدلال می کرد صدای دف خیلی بلند است و برای ارکسترهای موسیقی سنتی ایرانی مناسب نیست. بر همین اساس است که برخی از تنبک نوازان معتقدند بهتر بود از دایره به جای دف در موسیقی سنتی ایرانی استفاده می شد و راهی که زنده یادان غلامحسین بیگچه خانی و محمود فرنام آغاز کرده بودند، دیگر هنرمندان ادامه می دادند. از دایره نوازانی که سبک برجسته ای در نوازندگی دایره داشته و از بزرگان عرصه ی تکنوازی دایره ی آذری محسوب می شوند، لطیف طهماسبی زاده از شهر اردبیل است و گرچه سالهاست در تهران زندگی می کند، در بین اهالی موسیقی غیر آذری تهران تقریبا ناشناس است و از هنر ایشان در موسیقی سنتی ایرانی استفاده نشده است.
این مقاله ممکن است نقص و کمبود های بسیاری داشته باشد و تنها آغازگر یک گفتگو در میان اهالی موسیقی به ویژه کوبه ای نوازان ایران است. هدف مطرح کردن و بررسی افت و خیزهای هنر موسیقی کوبه ای ایران در دهه های اخیر است و نگارنده امیدوار است موسیقیدانان به ویژه کوبه ای نوازان با زبانی منطقی و بدون فحاشی های رایج، به این گفتگو وارد شده و راهکارهای جدیدی را برای پیشرفت موسیقی به ویژه سازهای کوبه ای ایران ارایه کنند.
دیدگاهتان را بنویسید