موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: «عمر زیاد حکمت» متولد سال ۱۹۸۸ میلادی و نوازنده ی ساز «قانون» از کشور عراق است، او از ۶ سالگی یادگیری موسیقی را آغاز کرده و پس از آن، در ۱۵ سالگی در هنرستان «دراسات النغمیه» درس خوانده، اخذ دیپلم کرده و در کشور مصر فراگیری موسیقی را دنبال کرده است. عمر به تازگی و در سومین سفر خود به ایران، اولین آلبوم رسمی ضبط کرده که این امر، به درخواست دوستان وی و نشر «تِلِسک» با مدیریت «ارژنگ آقاجری»، وابسته به شرکت «توسعه و تأمین محتوای آتور» در ایران محقق شده است. عمر زیاد از همراهان و نوازندگان گروه «نصیر شمه»، موسیقیدان عراقی و بین المللی و نوازنده ی سرشناس عود است که آغاز فعالیتش در مصر، با حضور در «خانه ی عود»، از مراکز معتبر تأسیس شده زیر نظر استاد شمه رقم خورده است. جهت آشنایی بیشتر با این نوازنده ی جوان، گفتگویی ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید.
– مختصری از خود بگویید لطفاَ.
من عمر زیاد حکمت هستم. متولد ۱۹۸۸ در عراق. از ۶ سالگی در مدرسه ی موسیقی و باله درس خوانده و پس از آن در ۱۵ سالگی وارد هنرستان «الدِراسات النَّغَمیَّه» -آموزش های آوا و نغمه- در بغداد شدم و دیپلم این هنرستان را دریافت کردم.
-و به همین مدرک تحصیلی بسنده کردید یا مراحل دانشگاهی را نیز پشت سر گذاشته اید؟
خیر. من به دلیل کثرت سفرهایم، فعالیت های متعدد و البته شرایط سخت حاکم بر کشورم، فرصت و امکان ادامه تحصیل آکادمیک را نداشتم.
-ظاهراَ این سومین سفر شماست به ایران.
بله. حدود یک سال پیش برای انجام کاری به ایران سفر کرده بودم که در آن سفر با استاد «ملیحه سعیدی»، پیشکسوت بزرگ، مدرس و قانون نواز ایرانی آشنا شدم. پس از آن و در حدود ۵ ماه پیش هم دوستان یک کارگاه آموزشی ۵ روزه ی قانون، برای من تدارک دیدند که مجدداَ با استاد سعیدی ملاقات داشتم. با وی، هنرجویانش و نوازندگان و هنرجویان مراکز مختلف تهران.
-از این تجربه بگویید.
یک تجربه ی فوق العاده. پیش از هر چیز بگویم که دیدار با استاد سعیدی افتخاری بزرگ بود و فراموش نشدنی. از سویی دیگر آشنایی با هنرجویانی در محدوده های سنی مختلف از خردسال تا نوجوان و … نیز تجربه ای منحصر به فرد بود که فکر می کنم هم آنها استفاده بردند و هم من (خنده). در واقع هنرجویان به شش گروه ده نفره تقسیم شده بودند و به مدت ۵ روز این وورک شاپ برگزار شد.
-چگونه ارزیابی می کنید استعداد و نوازندگی هنرجویان ایرانی را؟
از نوازندگان آینده دار با چشم اندازی موفق هستند. همه با استعداد. فقط می خواهم به این موضوع اشاره کنم که سبک نوازندگی قانون در ایران در وجهی عام، با کشورهای عربی و کشوری همچون ترکیه متفاوت است و تنها یک شیوه را در نوازندگی دنبال می کنند غالباَ. من سعی کردم، کلیه ی سبک ها و رنگ های متنوع را به آنها معرفی کنم. استایل های مختلف جهت تقویت تکنیک های نوازندگی بر این ساز. فکر می کنم این اشاره ها برایشان مثمر ثمر باشند و دستشان را در آینده برای نوازندگی بازتر بگذارد.
-این گونه گونی سبک ها را خود شما هم در نوازندگی تان اتخاذ می کنید؟
من همه ی سبک ها را مطالعه کرده ام و سعی کرده ام در نوازندگی ام اعمالشان کنم. دوست دارم همه ی شیوه ها را یاد بگیرم. در این میان اما به سبک ترکی بسیار علاقمندم. بسیار سبک ویژه و زیبایی ست. با این حال و در نهایت شیوه ی نوازندگی عربی در زندگی و کیان من جریان دارد و ناگزیر از آن هستم.
-از تفاوت در سازها بگویید. قانون ایرانی و کشورهای دیگر؟
قانون ایرانی چه از لحاظ ظاهر و حجم و چه از لحاظ صدادهی و همان طور که اشاره کردم استایل نواختن، با دیگر کشورها متفاوت است. این تفاوت بین صدادهی قانون ایرانی و عربی خیلی محسوس و فاصله دار نیست البتّه. اما شاید بتوان این تفاوت را بیشتر با قانون ترکیه یافت. قانون ترکی ظریف و کم حجم است و صدای تیز و حادی دارد. این صدا دهی در حال حاضر یک فاکتور شایع و رایج در خاورمیانه است.
-خب بپردازیم به آلبومی که در دست انتشار دارید. ابتدا بفرمایید نام آلبوم و مختصری از جزئیاتش را.
اسم آلبوم «طاق های ضربی بغداد» هست که شامل ۱۰ قطعه از ساخته هایم بر مقامات موسیقایی عربی ست. یعنی ۹ قطعه، معادل ۹ مقام موجود در موسیقی عربی یا به بیانی بهتر موسیقی شرقی ست، به علاوه ی قطعه یی در انتهای مجموعه به نام «مقامات» که در آن مزیجی از همه ی مقام ها را به اجرا در آورده ام. این قطعه ها را با نگاه و الهام از مقامات مورد اشاره ام نواخته ام. به طور مثال مقام «راست» یا مقام «بیات» و…مرا در اجرای این فضا که در حین ضبط به سمت بداهه نوازی ها و دل نواخته هایی هم پیش رفته، هدایت کرده اند. ردیف نوازی هایی که با پیش درآمد آغاز می شد و رفته رفته قطعاتی از تألیفاتم را در برمی گرفت.
-از وجه تشابه ها و تفاوت های موجود بین مقام های عربی و ردیف موسیقی ایرانی بگویید.
-شباهت ها که مشخصند. مقام بیات را شما هم در موسیقی ایرانی دارید. مقام راست، حجاز، کُرد و الی آخره. ما مقام «راست» را سلطان دیگر مقام ها می نامیم. یک فضای شاهانه ی اصطلاحاَ مُسَلطَن در خود دارد. من البتّه این فضاها را برایتان تشریح می کنم و دیگر اینکه آیا در موسیقی ایرانی هم به این دید نگریسته می شود یا خیر بماند، ولی فکر می کنم دریافت ها مشابهند. حس و حال مقام ها، نوازنده و موزیسین را درگیر فضایی نسبتاَ مشابه می کند. مثال دیگر مقام کُرد است که فضایی رمانتیک و در عین حال حزین دارد و…شرح موضوع مفصل تر ازین حرف هاست. اما تفاوت هایی که می توان اشاره کرد، طبعاَ در نحوه ی ادای این فاکتورهاست یا شاخ و برگ دادن به آن ها. بهتر است اینگونه بگویم که موسیقی عربی و ایرانی با وجود قرابت به یکدیگر و شرقی بودنشان، تفاوت در تکنیک، احساس و سرعت دارند. موسیقی ایرانی این طور که من دیده ام غنی از تکنیک است و سرعت، سرزندگی و تکاپو. حسی فوق العاده که با تکنیکی قوی احاطه شده. ما اما مبنای غالب موسیقی مان احساس است و طمأنینه . یک آهستگی و گویی فراغ بال در اجرای نت ها داریم.
-صرفاَ تکنوازی قانون است این آلبوم؟
تکنوازی قانون است بله. به علاوه ی همراهی نبیل یوسف شریداوی نوازنده خوب و کاردرست ایرانی در دو قطعه که بِندیر و دف نواخته.
-چگونه شد که تصمیم به ضبط اولین آلبومتان در ایران گرفتید و در کدام استودیو به این موضوع پرداخته اید؟
به پیشنهاد دوستانم نبیل یوسف شریداوی و ارژنگ آقاجری. با نبیل پیش از این در فستیوال للانشادِ الجزایر آشنا شدم. سال گذشته که با گروه همنوازان خاموش شرکت کرده بودند. دوستی ما از آن تاریخ شکل گرفت. برای وورک شاپ که آمده بودم، با او ملاقات داشتم مجدداَ. به من خبر داد که ارژنگ قصد دارد مجموعه ای از نواخته هایم را در قالب یک آلبوم منتشر کند. یعنی این پیشنهاد ارژنگ عزیز بود. من هم با کمال میل پذیرفتم. در استودیو «آواهنگ» به نظارت و مدیریت دوست عزیزم «فرهاد ارباب شیرانی» در اصفهان به ضبط قطعات پرداختم. همه چیز عالی پیش رفت، یک کادر حرفه ای و فوق العاده بر کار بنده نظارت داشتند و مطمئنم با زحمت و همت انتشارات «تِلِسک» که ارژنگ مدیریت آن را بر عهده دارد، یک اثر موفق و با کیفیت منتشر خواهد شد.
-در فستیوال للانشاد الجزایر شما با استاد نصیر شمه اجرا داشتید درست است؟
بله. ما در این فستیوال که در کنستانتین الجزایر برگزار می شد، به اجرای کنسرت پرداختیم. یعنی اجرای ما در افتتاحیه ی فستیوال بود و گروه همنوازان خاموش از ایران هم پس از ما اجرا داشتند.
-از چه زمان آشنایی و همکاری تان با استاد شمه آغاز شد؟
از سال ۲۰۰۶٫ همان طور که اشاره کردم من دائماَ در سفر هستم و مدتی خارج از بغداد بودم. در واقع پس از هنرستان موسیقی به مصر سفر کردم و آموخته هایم را در آن کشور ادامه دادم. در خانه ی عود عربی (بیت العود العربی) که زیر نظر استاد نصیر شمه اداره می شد، البته در رشته ی نوازندگی قانون. بعد از اخذ مدرکم به تدریس پرداختم و از آن زمان بود که با ایشان آشنا شدم و به اجرای چندین کنسرت در مصر و خارج از مصر پرداختیم و تا به امروز همکاری و ارتباط ما مستمر است.
-عرض شود که، ما مدعی هستیم ساز قانون از آن ماست (خنده)، شما چطور؟
(خنده) ببینید! تاریخ می نویسد و ما می خوانیم. هر رخدادی و جزئیاتش را. ما در تاریخ قانون خوانده ایم که سازی ست آشوری که در شهر نمرود کشف شد، شهری در ۶۰-۷۰ کیلومتری موصل. این ساز درجعبه ای منقش و از جنس عاج قرار داشته که به شکل مربع بوده، بعدها شکلی مستطیل و در نهایت به شکل کنونی در می آید. و پیشرفت این ساز هم مرهون فارابی ست. ما در کشورهای عربی این ساز را مبنای دیگر سازهای شرقی می دانیم به دلیل مساحت صوتی و تجرد صدایش و بسیاری ویژگی های منحصر به فرد دیگر. این ها درس هایی ست که ما گرفته ایم. اما خب، ترک ها هم می گویند در زمان عثمانی ها کشفش کرده اند، مصری ها مدعی هستند در زمان فراعنه و …و همه ی این گفته ها با ادلّه و مستندات تاریخی همراه است. در نهایت اما چرا نگوییم ساز متعلق به کسی ست که آن را هر روز بهتر و بیشتر به جهان معرفی می کند؟ یا از قِبَلِ آن آثاری خلق می کند که بی نظیر است. یا با آن ساز تحولی در موسیقی ایجاد کرده که تا به حال نبوده. با آن ساز حرفی زده که لازمه ی دنیای موسیقی بوده و غیره و ذالک. این طور بهتر نیست؟
-پس متعلق به همه «می تواند باشد». کمی از فعالیت بانوان موسیقی در عراق بگویید لطفاٌ. نوازندگان قانون مثلاٌ.
صراحتاٌ باید عرض کنم که وضعیت موسیقی در عراق فعلی، نه تنها برای بانوان که به طور عام اصلاَ، وضعیتی رو به نزول است تا پیش رفته. نه از لحاظ غنای خود موسیقی که از منظر امکانات و حمایت و عنایت مقامات دولتی عرض می کنم. شرایط بانوان که بماند. ما جای خالی یک صحنه ی خوب برای موسیقی را به شدت احساس می کنیم. یک صحنه ی مورد حمایت را. از صمیم قلب امیدوارم که این اوضاع روی به تحسن بگذارد. ما موزیسین ها تمام تلاشمان بر این است که این ملال و خمودی موجود را بشکنیم. به رُغمِ تمام شرایط بی رحم، فعالیتمان را ادامه می دهیم تا بلکه بتوانیم فراموش کنیم یا دست کم صبر و توانمان بالاتر رود. ما تریبون برای بانوان هنرمند موسیقی کم داریم و محدوده ی فعالیتشان هر روز محدودتر می شود. واقعاَ لذت بردم از فعالیت نوازندگان زن در ایران. چقدر راحت مشغول فعالیت هستند! به حال دختران کشورم تأسف می خورم و امیدوارم به آن چه شایسته هستند در عرصه ی موسیقی، دست یازند. خود من کارمند وزارت فرهنگ و هنر هستم و به سختی توانستم برای این سفر شرایط را مهیا کنم. واقعاَ سخت است شرایط، از هر نظر که تصور بفرمایید.
-از برنامه های آتی خود بگویید، همکاری دیگری در ایران یا …؟
بعد از ضبط آلبومم که آن را گام مهمی در فعالیت های هنری ام به شمار می آورم، تمرین های فشرده ای دارم با گروهی که خود تشکیل داده ام از دو ماه پیش. یک تریویِ تشکیل شده از قانون، پرکاشن و کنترباس به نام «گیلگَمِش». این تمرین ها برای شرکت در فستیوال الجزایر است که ماه ۱۲ میلادی برگزار می شود. چند قطعه ی دیگر نیز از مدت ها پیش آماده دارم که مایلم در آلبومی دیگر به اجرا درآورده و منتشر کنم. امیدوارم اوایل سال آینده این امر محقق شود. اگر در ایران هم فرصت همکاری با دوستان هنرمند پیش بیاید که نور علی نور (خنده).
-در آخر دل گفته ای اگر هست بفرمایید.
من می خواهم به موضوعی اشاره کنم که به موسیقی و همه ی شاخه های انسانی دیگر مرتبط باشد. متأسفانه دنیا متأثر از عنصریَّت، (نژاد پرستی) در خفقان است. همه از من و ماهایی منحصر در یک دایره حرف می زنند و خارج از محدوده ی خود را به چشمی تنگ می نگرند و هر که خارج از این محدوده باشد لابد خصم ماست. من به زودی به کشورم بازمی گردم و می خواهم این حس و انرژی فوق العاده ای که از این سفر شیرین عایدم شد را با دوستانم، خانواده ام و هموطنانم به اشتراک بگذارم. این مردم داری و مهمان نوازی مردم ایران را. در این مدت ذره ای احساس غربت نکردم. سفرم به تهران به یک شکل و این بار اصفهان به شکلی دیگر مرا حیرت زده کرد. خیابان های اصفهان، اماکن تاریخی فوق العاده اش، برخورد مردمش، مرا در فعالیت هنری ام حتی الهام بخش بود. ما از این تعامل های پر عاطفه و پر مهر بی خبریم. باید این اتفاقات منعکس شوند. مردم از یکدیگر می ترسند. از یکدیگر بد می گویند. خود من حتی، ذهنیتم چیز دیگری بوده. نگرانی و دغدغه ها در اولین سفر رهایم نمی کردند اما حالا از وجهه-نظر دیگری به ایران می نگرم. می خواهم بگویم یکدیگر را دریابیم و بپذیریم. چیزی را از دست نخواهیم داد.
دیدگاهتان را بنویسید