علیرضا افتخاری نامی آشنا برای هنرمندان و هنردوستان موسیقی ایرانی است؛ هر فردی که علاقه مند به صدای وی است و یا صدایش را شنیده است بر هنر والای او آشناست ؛ زمانی که حضور مشکاتیان را در کنار خود احساس نمود و آثار ماندگار و خلاقانه اش را به زیبایی اجرا نمود و دهها اثر زیبا از خود بر جای گذاشت بسیاری آینده موسیقی ایرانی را بسیار روشن می دیدند ؛ موسیقی و آواز ایرانی با حضور او و استاد شجریان و استاد ناظری و بسیاری از هنرمندان نام آشنای امروزی دغدغه دیگری نداشت . همه او را هم رده شجریان بزرگ میخواندند و بی صبرانه در انتظار انتشار اثر جدیدش بودند ؛ به ناگاه او تغییر رویه داد تقلید خوانی نمود و شروع به خواندن آلبومهای موسیقی در ژانر پاپ نمود ، اتفاقی غیر منتظره و شاید در نوع خود تاسف انگیر برای موسیقی اصیل ایرانی . او دیگر علیرضا افتخاری سابق نبود ، یک فرد دیگری شده بود ؛ همه او را پاپ خوان میدانستند . فاصله انتشار آلبومهایش آنقدر به یکدیگر نزدیک بود که کسی را مجال گوش سپردن به همه آنها نبود ، دیگر کسی نبود که انتظار انتشار آثارش را بکشد . سالها گذشت و اتفاقات سیاسی اخیر که دامان هنر و بسیاری از هنرمندانمان چون افتخاری را نیز گرفته بود وی را به عنوان چهره ماندگار موسیقی ایرانی معرفی نمود .
واکنشها به این اتفاقات در نوع خود جالب و تامل بر انگیز بود ؛ بسیاری انتخاب علیرضا افتخاری را به عنوان چهره ماندگار سال ۸۹ ؛ ناآگاهانه و از روی غرض ورزی سیاسی عده ای سیاستمدار عنوان می نمودند ؛ عده ای این انتخاب را به دلیل حمایتش از مردی می دانستند که در میان اهل هنر محبوبیت چندانی نداشت و دریافت این نشان را نوعی ابراز تشکر از وی به دلیل این حمایت عنوان میکردند ؛ در نقطه مقابل نیز عده ای موافق انتخاب وی بودند و از این انتخاب حمایت میکردند . اما شواهد و قرائن چیز دیگری را نشان میداد : ” او لایق دریافت این نشان نبود … “
پس از آن بود که برخی حرکات وی و اظهارات متعدد و ضد و نقیض اش باعث گردید تا وجهه او در بین هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی بیش از پیش مخدوش گردد و همین امر باعث شدی تا هنرمندان و منتقدان انتقادات تندی را بر علیه وی بر زبان جاری سازند .
انتقاد های بعضا بجا و گاه بی جای عده ای ، به حدی رسید که تبدیل به بی احترامی گشت ؛ تا آنجا که خانواده او که در این بین هیچ عذر و تقصیری از بابت رفتارهای افتخاری نداشتند مورد تعرض و اذیت و آزار عده ای معلوم الحال قرار گرفتند . همین امر نیز سبب گوشه گیری این هنرمند با سابقه موسیقی ایرانی گشت ؛
این روزها نه کسی سراغی از علیرضا افتخاری بزرگ میگیرد و نه خبری از او دارد ؛ دیگر در بین آلبومهای جدید و رنگارنگ موسیقی نیز حتی نامی از آلبومهای پاپ افتخاری نمیبینیم . براستی او هم اکنون چه میکند ؟
آیا افتخاری شایسته این همه بی مهری بود ؟ آیا شایسته بود هنر فردی به دلیل تفکراتی – خواه درست یا غلط – که میتوانست با تفکرات ما در تضاد باشد اینگونه و با بی انصافی تمام نادیده گرفته شود ؟ اگر چند نگارنده نیز بارها وی را به دلیل انحراف وی از خط هنری اش مورد انتقاد قرار داده است اما به اعتقاد حقیر علیرضا افتخاری یک قربانیست ، قربانی هنر سیاست زده مان ، قربانی هنری آلوده که برای رسیدن سیاست به اهدافش میتواند هر آنکه در این وادی است را به کام خود کشاند و او را نابود نماید
همیشه هراس داشتم از آنکه هنر پاک مان نیز به سیاست آلوده شود و تحت امر وفرمان سیاست بازان قرار گیرد ، که اینگونه نیز گردید ، هنرمندانمان خواسته یا ناخواسته گرفتار دام گسترانیده شده سیاست گشتند از علیرضا افتخاری تا استاد مسلم آواز ایرانی مان ، یکی از حمایت از جناحی و دیگری در مخالفت از آن جناح … هر چه بود بازیهای سیاسی بود که دامان پاک هنر را نیز آلوده کرد . بزرگترین لطمه از اینگونه بازیهای سیاسی متوجه علاقه مندان گردید ، محروم شدن هنردوستان داخل کشور از صدای هنرمندان – به هر نحوی – بزرگترین عارضه ترکیب هنر و سیاست بود . علیرضا افتخاری توسط مخالفانش تحریم گشت و شجریان نیز همچنین …
اما در این بین بودند هنرمندانی چون شهرام ناظری که با درایت تمام اصالت هنری خود را حفظ نموده و به از ورود به گود هنر سیاسی دوری ورزیدند . علیرضا افتخاری را میتوان قربانی هنر سیاسی مان دانست .
سخن کوتاه …
اگرچند در زمان حضور این هنرمند اصیل دیروزی و پاپ خوان امروزی ، انتقادات زیادی بر شیوه خوانش و انتشار آلبومهایش گردید اما هستند بسیاری چون این ذره ناچیز ، که علیرغم انتقادات گذشته شان بر این هنرمند دلتنگ حضور و فعالیت مجدد وی در حوزه موسیقی گشته اند . اما حضوری پر بار و پر قدرت ، شاید حضوری قوی که نشان از بازگشتی پر قدرت بر عرصه هنر اصیل ایرانی داشته باشد
دیدگاهتان را بنویسید