×
×

«داستانهایی عاشیقی تقریبا در حال از بین رفتن است»

  • کد نوشته: 120692
  • 25 شهریور 1395
  • ۱ دیدگاه
  • hot-topic-logotn

    موسیقی ایرانیان – سحر طاعتی: عاشیق «ایمران حیدری» از عاشیقهای معروف دورهٔ معاصر، نوازنده برجسته ساز عاشیقی و پژوهشگر موسیقی آذری که سالهاست در زمینه ساخت ساز قوپوز نیز فعال است در گفتگویی تفصیلی با سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» در خصوص عدم ثبت و ضبط موسیقی آذری، محدودیت حضور زنان نوازنده در تبریز، عدم ثبت سازهای بومی آذربایجان در یونسکو و… توضیحاتی داده که در ادامه می آید.

    +ساز قوپوز امروزی خوش صداتر از سازهای قدیم است
    +قوپوز پای ثابت ارکسترهای آذری
    +ارکستر باستانی با سازهای دوره عبدالقادر مراغه ای در باکو تشکیل شده است
    +سازهایی که الان ساخته می شود به مراتب خوش صداتر از سازهای قدیم است
    +در جمهوری آذربایجان پیشرفت موسیقی زیاد بوده و در ایران یک مقدار این حرکت با کندی همراه است
    +جمهوری آذربایجان در یونسکو در تلاش است سازهای دیگر را نیز ثبت کنند
    +آهنگسازان ما امروزه ملودی نمی سازند
    +یکی از علل موفقیت گروه «رستاک» استفاده از موسیقی محلی به شکل جدید بود

    «داستانهایی عاشیقی تقریبا در حال از بین رفتن است»
  • ایمران حیدری (عکاس: آیدا چاشنی گیر)

    ایمران حیدری (عکاس: آیدا چاشنی گیر)

    tn

    موسیقی ایرانیان – سحر طاعتی: موسیقی نواحی ایران، موسیقی برآمده از قلب و روح مردمانی است که با ساز و آواز خود زندگی شان را به تصویر می کشند.

    موسیقی که بیانگر احساسات نوازندگان و خوانندگانی است که ابعاد زندگی شان را در نوای ساز و آوازشان ارائه می کنند. هر چند که سالهاست که این ژانر از موسیقی  مورد غفلت واقع شده و بسیاری از هنرمندان بومی در اثر بی توجهی و بی آنکه نغمه های به جا مانده از نسل های قبل شان را ثبت و ضبط کنند، از این دنیا رفته اند و در ادامه همین بی توجهی ها فرزندانشان نیز ادامه دهنده راهشان نشده اند.

    موسیقی آذری نیز مستثنی از این جریان نیست به طوری که نوازندگان جوان این منطقه با توجه به انگیزه ای که برای فراگیری موسیقی محلی خود دارند، دسترسی به موسیقی های اجدادی خود ندارند چرا که تمامی این نغمات نیز با فوت راویان آن به فراموشی سپرده شده است.

    عاشیق «ایمران حیدری» از عاشیقهای معروف دورهٔ معاصر، نوازنده برجسته ساز عاشیقی و پژوهشگر موسیقی آذری که سالهاست در زمینه ساخت ساز قوپوز نیز فعال است در گفتگویی تفصیلی با سایت خبری و تحلیلی «موسیقی ایرانیان» در خصوص عدم ثبت و ضبط موسیقی آذری، محدودیت حضور زنان نوازنده در تبریز، عدم ثبت سازهای بومی آذربایجان در یونسکو و… توضیحاتی داده که در ادامه می آید.

    *با توجه به پژوهش هایی که در این سالها انجام دادید موسیقی آذری و سازهای این منطقه در بین نوازندگان جوان چه جایگاهی دارد؟

    طبیعتا موسیقی نواحی مخاطبین خاص خودش را دارد و در شهرستانها نمی شود گفت همه در زمینه موسیقی نواحی فعالیت می کنند چرا که دیگر موسیقی ها هم وجود دارد. منتها در آذربایجان شرقی مخصوصا و آذربایجان غربی تا حدی خیلی جوانها به موسیقی محلی شان علاقه نشان می دهند و به آموزش سازهای منطقه خود راغب هستند به طوری که آموزشگاههای زیادی هم در این شهرها دایر شده و جوانهای بسیاری از همین طریق به سمت موسیقی بومی شان روی آورده اند.

    *بسیاری پژوهشگران معتقدند که عدم توجه نسل جوان باعث شده به موسیقی بومی باعث از بین رفتن موسیقی ها و ریشه های فرهنگی شده، آیا در موسیقی آذری چنین مسئله ای وجود دارد؟

    نه به آن صورت حاد و به صورت اپیدمی. به هر حال این مسئله در همه جا وجود دارد و نسل جوان به لحاظ انرژی که دارند بیشتر دنبال موسیقی های پر جنب و جوش هستند در صورتی که موسیقی نواحی با توجه به آن بعد عرفانی و فلسفی بودنش یک مخاطبین خاصی را می طلبد من نمی گویم در آذربایجان همه موسیقی آذری کار می کنند چرا که در این مناطق موسیقی های دیگر هم طرفدار دارد ولی به طور کلی در تبریز و آذربایجان شرقی از موسیقی بومی خیلی استقبال می شود.

    ایمران حیدری

    ایمران حیدری

    *متاسفانه یکسری از آثار موسیقی نواحی ما ثبت و ضبط نشده و در حال از بین رفتن است شما که پژوهشگر منطقه آذربایجان هستید، وضعیت آثار قدیمی موسیقی بومی این منطقه به چه صورت است؟

    طبیعتا وقتی اساتید فوت می شوند چون قالب این موسیقی شفاهی و سینه به سینه است یک تعداد از این موسیقی ها نیز در اثر بی توجهی مسئولین ثبت و ضبط نمی شود و با اینها به دیار عدم می پیوندند. ولی به طور مطلق اینجوری نیست مثلا داستانهایی عاشیقی تقریبا در حال از بین رفتن است هر چند اینها به صورت کتاب ثبت شده و می شوند البته بعضی از عاشیق ها فوت شده اند و یکسری داستانهایشان نیز با فوت آنها از بین رفته اند و دیگر در دسترس نیست. از طرفی نسل جدید هم رغبتی به این جور چیزها نشان نمی دهد و اگر هم برخی آنها را بلدند به صورت جسته و گریخته است و کامل نیست و نمی تواند منظور جامعه را از نظر ثبت و ضبط اغنا بکند.

    *شما سالهاست در ساخت ساز قوپوز فعالیت می کنید با توجه  به اینکه این سازها طی سالها دچار یکسری تغییرات شده، این ساز الان از نظر ساخت چه تفاوتی با سازهای اولیه دارد ؟

    تا آنجا که سنم اجازه می دهد و سازهای قدیمی را دیدم،  ساز همیشه در حال تغییر و تحول بوده مثلا در زمان دده قورقورت که حدود ۱۲۰۰ سال پیش است  ساز قوپوز ۳ تا سیم با ۹ پرده داشت که امروزه  ۹ تا سیم با ۲۲ پرده دارد . از نظر ساخت و فرم ساز قوپوز خیلی تغییر کرده، من خودم پرچم دار این قضیه بودم یعنی ۴۰ سال که من روی این ساز پژوهش کردم و آن را می سازم می توانم بگویم که سازهای اولیه با الان خیلی تفاوت دارند در واقع بسته به نیازهای نوازندگی، تغییرات اعمال شده.

    *این تغییرات در صدادهی هم تاثیر داشته؟

     یک تغییرات شکلی است و یکی ماهوی. مثلا ما از نظر ساخت ساز به تکنیک های خوبی رسیدیم در صورتی که در قدیم چنین نبود. سازهایی که الان ساخته می شود به مراتب خوش صداتر از سازهای قدیم است چون هم در صعنت و هم تکنیکهای ساخت پیشرفت کرده و قابل مقایسه با قبل نیست.

    در گذشته مرحوم استاد محمود صمد زاده ماهی یک  ساز می ساخت چون که با دست و وسایل ابتدایی بود و بیشتر از آن نمی توانست ولی الان چنین نیست تولید و کیفیت بالاست. در واقع  تولید، نیاز را معین می کند شما اگر سفارش و خواهان نداشته باشید ساز نمی سازید.

    *این ساز چه جایگاهی در ارکسترها می تواند داشته باشد؟

    به عنوان تجربه شخصی زمانی که سال ۶۰ به تهران آمدم حدود ۵ سال با ارکستر آذری رادیو کار کردم که تجربه موفقی هم بود از آن موقع ساز عاشیقی یکی از اجزای فرعی ارکسترها خصوصا در باکو بود چرا که هم جایگاه سمبولیک دارد هم تکنیکش پیشرفت کرده و هم اینکه سونوریته ساز برای برخی ملودی ها مناسب است که به جز آن هیچ سازی نمی تواند آن صدا و سونوریته را داشته باشد و تقریبا پای ثابت ارکسترهای آذری است.

    * از نظر شما چه تفاوتهایی بین موسیقی وسازهای آذری ما و آذربایجان وجود دارد که مشخصا معلوم شود که موسیقی آذری ایران است؟

    هیچ تفاوتی ندارد. فقط تفاوت در این است که آنجا پیشرفت موسیقی زیاد بوده و در ایران یک مقدار این حرکت با کندی همراه بوده است.

    این موسیقی ها همگی برای یک خطه و جغرافیا بوده که بعدا از هم جدا شدن منتها آنجا روی موسیقی زیاد و در حد علمی کار شده، آکادمی بوده و پیشرفته تر شده اند. البته در ایران هم موسیقی دارد آن راه را ادامه می دهد.

    به طور کلی تار آذری یا کمانچه آذری و قوپوز واقعا سطحشان از آذربایجان هم بالاتر است چون انقدر نوازنده های خوب در ایران داریم که به سرعت دارد این تفاوت را پشت سر می گذارد و خودش را نزدیک می کند به طوری که در برخی جنبه ها هم از آنها بالاترند.

    *ولی این بی توجهی به موسیقی ما باعث شده که موسیقی ایران در ابعداد بین المللی شناخته نشود و بیشتر موسیقی آذربایجان پررنگ تر باشد؟

    صدرصد. چون آنها هم خودشان را در مجامع بین المللی مطرح می کنند و از نظر سیستم اداری و تبلیغات توانایی اش را دارند. چون ۷۰ و ۸۰سال است روی موسیقی آذربایجان کار سنگین شده ولی ایران می تواند از آنها هم بالاتر باشد چون پتانسیل اینجا خیلی قوی تر از آذربایجان است.

    *این بی توجهی باعث شده که سازهای ما هم توسط آذربایجان ثبت شود؟

    بله تار را آذربایجان در یونسکو برای خودش ثبت کرده ولی فقط این ساز بوده البته در تلاشند سازهای دیگر را نیز ثبت کنند.

    آذربایجان در کنار ثبت سازها،  در حال شناسای سازهای قدیمی هم هست به طوری که سازهای دوران عبدالقادر مراغه ای را شناسایی کردند و یک  کارگاهایی تشکیل دادند که این سازها را می سازند و نوازنده اش را نیز تربیت می کنند حتی آنها یک ارکستر باستانی نیز تشکیل داده اند که این حرکت خوبی است.

    البته ناگفته نماند که کمانچه آذری سال  گذشته بنام ایران ثبت شده.

    ایمران حیدری (عکاس: آیدا چاشنی گیر)

    ایمران حیدری (عکاس: آیدا چاشنی گیر)

    *شما در دوره ای با استاد حسین علیزاده همکاری داشتید، یک مقدار درباره همکاری تون بفرمایید؟

    من سال ۶۰ به تهران آمده بودم در همان زمان کانون چاووش از من برای یک تکنوازی دعوت به عمل آوردند و با آن اجرا، اقای لطفی و علیزاده از سبک کار من خوششان آمد به طوری که  آقای علیزاده به من گفت که یک قطعه آذری نوشتم که  تا به حال نتوانستم کسی را پیدا کنم که این را اجرا کند از من پرسیدند که می توانم اجرا کنم و من هم پذیرفتم و بعد کار کردیم که نتیجه اش سرودهای آذربایجان شد که استاد ناصح پور آوازش را خواندند و من نیز ساز زدم.

    این کار در قالب کاست توسط موسسه ماهور منتشر شد که بعدها درقالب سی دی  تجدید چاپ شد.

    *در حال حاضر ما می بینیم خیلی از آهنگسازان تمایلی به استفاده از آهنگهای بومی در ساخت آثارشان ندارند در صورتی که در گذشته خیلی این مسئله پررنگ بوده،  فکر می کنید این عدم توجه نشات گرفته از چیست ؟

    به طور کلی آهنگسازی ضعیف شده، آهنگسازان ما امروزه ملودی نمی سازند. موسیقی ایران و آذربایجان بر اساس ملودی است یعنی آن اساتید قدیم که آهنگساز بودند مثل آقای تجویدی ملودی می ساختند اما آهنگسازان کنونی، ملودی هم نمی توانند بسازند.

    امروزه یا آهنگسازان رغبت به استفاده از این ملودیهای موسیقی نواحی ندارند یا ملودی مشکل است،  یا شرایط جامعه طوری است که این بی توجهی را بوجود بیاورد چون جامعه باید پذیرای این موسیقی ها باشد.

     به نظر منم علتش این است که موسیقی های محلی سرشار از ملودی است و این ملودیها را باید در قالب ملودی استفاده کرد مثلا موسیقی های محلی را به شکل تنظیم شده نمی توان اجرا کرد. البته حتما واجب نیست که از آنها استفاده شود ولی اگر چنین شود خیلی خوب خواهد بود.

    نمونه اش گروه رستاک که من سالها با این گروه کار کردم و به نظرم یکی از علل موفقیت این گروه همین استفاده از موسیقی محلی به شکل جدید بود. بنابراین اگر از این موسیقی ها استفاده کنند هم برای موسیقی محلی خوب است، هم  جهت حفظ این ملودیها گام بردارند.

    *در تبریز کسی هست که با استفاده از موسیقی های اصیل آذری آهنگسازی کند؟

    الان کسی وجود ندارد ولی  آقای کامبیز رحیمی در این زمینه کار کردند و خیلی هم موفق بودند اما ایشان امروزه خیلی کم رنگ شدند و دیگر کار نمی کنند.

    زمان قدیمی استاد سلیمی ارکستر داشتند و مرحوم عاشیق عیسی نیز با او کار می کرد. این ارکستر خیلی از ملودیهای آذری استفاده می کردند اما با فوت ایشان ارکستر منحل شد.

    * با توجه به اینکه سالها در شهر تبریز اجازه حضور نوازنده خانم داده نمی شد این تصور وجود دارد که خیلی از زنان به یادگیری ساز روی نمی آورند چون می دانند در شهر خودشان نمی توانند اجرا داشته باشند؟ این قضیه شامل موسیقی بومی آذری هم می شود؟

    نه به آن صورت. هم اکنون در موسیقی آذری نوازنده های خانم خیلی زیاد داریم و ممنوعیت اجرا هم ندارد شاید به شکل انفرادی ممنوع باشد ولی در قالب گروه مستندات زیادی هست که خانم ها اجرا دارند.

    *وضعیت تدریس موسیقی آذری در  منطقه به چه صورت است؟

    آموزشگاههای متعددی وجود دارد و به تازگی شنیدم در تبریز به تعداد زیادی مجوز آموزشگاه داده شده ولی به نظرم کافی نیست حتما باید یک دانشگاه موسیقی در تبریز تاسیس شود که موسیقی آذری را در حد آکادمیک تدریس کند. یعنی این جزو واجبات است. به نظرم کلید قضیه در اینجاست یعنی تا زمانی که دانشگاه موسیقی تاسیس نشود و به شکل عملی تدریس نشود؛ موسیقی همینجور لنگان لنگان مجبور است جلو برود.

     

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *