- قبل از مختارنامه نام امیر توسلی چندان در بین مردم شناخته شده نبود، شاید اولین سوالی که برای مخاطب پیش بیاید این است که کسی که موسیقی پروژهی به این بزرگی را کار کرده کیست و چه سابقهای در زمینه موسیقی دارد؟
پدرم مرشد زورخانه بود. از کودکی هم این کار را انجام میداده و حتی اینطور که من شنیدهام، زمانی که نواختن ضرب زورخانه را شروع کرده، کوچکترین مرشد ایران بوده. آنقدر کوچک که نمیتوانسته ضرب را دستش بگیرد. برای همین روی آن مینشسته و ضرب میزده. پدرم اصالتا اهل سبزوار است. پهلوان ایران در آن زمان نامش مصطفی طوسی بوده. در بین راه یک شب سبزوار میماند و آید زورخانه سبزوار، میبیند که یک پسربچه هفتساله بالای زورخانه نشسته و مرشد آنجاست. آنجا تصمیم میگیرد آن پسر بچه را بیاورد تهران. پدرم از آنجا به تهران آمد و مراتب را طی کرد تا اینکه میشود سرمرشد زورخانههای تهران. هنوز هم زورخانه پدرم به نام خانوادگی ما یعنی توسلی در میدان امام حسین برقرار است.
- پس شما هم موسیقی را با پدرتان و ضرب زورخانه شروع کردید؟
بله. مقدار زیادی ژنتیکی است. البته من خودم موسیقی را خیلی دیر شروع کردم. فکر میکنم ۱۵-۱۶ سالم بود که آمدم طرف موسیقی. من ضرب زورخانه هم میزنم. اما موسیقی را به صورت حرفهای با پیانو و پیش برادرم شروع کردم. بعد از بردارم دیگر خیلی منظم سراغ کلاس و استاد و اینجورها چیزها نرفتم. خودم موسیقی را به صورت تجربی و با کمک دیگران یاد گرفتم. بعد دانشگاه هم شرکت کردم و قبول هم شدم، اما نرفتم. یعنی به این نتیجه رسیدم که اگر بروم دانشگاه چیزی از من در در نمیآید.
- بعد از اینکه تصمیم گرفتی سراغ تحصیلات آکادمیک نروی، رفتی به سمت موسیقیها غربی و راک.
بله. خیلی راک را دوست داشتم در آن دوره. همان زمانی که احساس میکردم موسیقی را خیلی میفهمم، همان زمان احساس کردم که راک خیلی مرا جذب میکند. البته من کلا آدم عجیب غریبی بودم. چون عاشق باخ بودم. البته چیزهای دیگر هم گوش میکردم. بیشتر هم موسیقی پاپ روز را دنبال میکردم. مثل تمام جوانهای هم سن و سال خودم. البته خیلی طبق سلیقهام نبود.
- موسیقی فیلم را از کجا شروع کردی؟
من اولین موسیقی فیلمی که ساختم برمیگردد به سال ۷۴ برمیگردد. سریال خانواده رضایت که آقای حمید امجد ساخته بودند. یک سری کارهای دیگر هم انجام دادم که در واقع برنامههای آیتمی بود و خیلی نمیشود به صورت موسیقی فیلم به حسابشان آورد. بعد یک دورهای هم خیلی گرایش پیدا کردم به سمت تئاتر.
- موسیقی تئاتر یا کلا تئاتر؟
من در تئاتر همه کاری کردم. از موسیقی تئاتر گرفته تا دستیاری کارگردان. چون در یک دورهای خیلی علاقه داشتم. تا سال ۸۱٫ در این سال من به سامان مقدم معرفی شدم برای فیلم مکث. سامان مقدم از من خواست که یک اتودی برای فیلم بزنم، این کار را کردم و خوشش آمد و اولین کار سینماییام اینطوری شروع کردم.
- و از سال ۸۱ تمرکزت را گذاشتی روی موسیقی فیلم.
بله. از آن سال به بعد حدود چهل فیلم سینمایی کار کردم.
- خب برویم سر مختار. فیلمها و سریالهای همرده مختار مانند امام علی(ع)، تنهاترین سردار یا ولایت عشق، سریالهایی بودند که در آنها از بزرگترین آهنگسازهای ما مثل فرهاد فخرالدینی و بابک بیات استفاده شده و موسیقیشان هم میشود گفت تا حد زیادی ماندگار شده. از اینکه بخواهی جای آنها در چنین پروژه عظیمی پر کنی نگران نبودی؟
اولا که من جای آنها را نگرفتم. فکر نکنم این عبارت درستی باشد که بگوییم من جای آنها را گرفتهام. اما قبل از اینکه نگران باشم، بیشتر یک احساس غرور به آدم دست میدهد. اینکه در یک جایگاهی باشی که خیلی آدمهای بزرگی قبل از تو در آن بودهاند. مثل آقای فخرالدینی که من خودم علاقه شخصی زیادی به ایشان دارم و با پسرش دوست خیلی نزدیکی هستم و یکجورهایی خودم را شاگرد ایشان میدانم. حالا نه صرفا در موسیقی فیلم، بلکه بیشتر در نوع نگاهی که ایشان به موسیقی ایرانی دارند و خیلی از ایشان تاثیر گرفتم. واقعا ایشان منحصر به فرد است.
- در حرفهایی که با هم زدیم من متوجه شدم که تو به موسیقی کلاسیک خیلی علاقه داری، یک مدت زیادی راک کار کردی، تجریه نیوایج داری و پاپ هم کار کردی. اما فضای موسیقی مختارنامه با همه اینها تفاوت دارد. چگونه از بین این تجربهها به فضای موسیقی مختارنامه رسیدی؟
ببین، من موسیقیدانی برای تمام فصول هستم(خنده). من در کارنامهام فیلم کمدی پیدا میکنی، فیلم جدی، قیلم ترسناک، فیلم عاشقانه ملودارم همه اینها را میتوانی پیدا کنی. در بین موسیقیهای پاپ که کار کردم بترکان شش و هست میتوانی ببینی تا نوع خاصی از موسیقی پاپ. خلاصه که همه جور موسیقی را تجربه کردم. یک پتانسیلی در من هست که همهجور موسیقی را میتوانم کار کنم. هیچ وقت نگفتم از فلان ژانر موسیقی بدم میآید یا فلان سبک را هیچوقت کار نمیکنم. مثل آبی که در هر ظرفی بریزی به همان شکل در میآید، من در هر موسیقیای که وارد میشوم، با آن ارتباط برقرار میکنم و خیلی سریع میتوانم در آن سبک کار کنم. من مکث را کار کردم که یک موسیقی کاملا کوچه بازاری دارد. یا قبل از مختارنامه سریال شمسالعماره را کار کردم که کاملا بافتش با مختارنامه متفاوت بود. فکر میکنم یک درصد توفیقی در انجام همه این کارها داشتهام. ولی در مختارنامه از همهی این تجربهها دارم استفاده میکنم. یعنی حتی از تجربهای که در راک یا نیوایج هم دارم در مختارنامه استفاده میکنم. ممکن است شما در چیزی که میشنوید متوجه نشوید، ولی من این کار را کردهام.
- غیر از اینها در موسیقی مختارنامه رگههایی از موسیقیهای خاص دیگری هم وجود دارد. موسیقیهایی مثل موسیقی سنتی خودمان، موسیقی عربی و حتی موسیقی چند قرن گذشته ما مثل کارهای عبدالقادر مراغهای که تازگیها توسط محمدرضا درویشی بازسازی شده است. واقعا اینطور است؟
من قبل از ساخت موسیقی سریال تحقیق گستردهای انجام دادم. یک دستیار و مشاوری دارم که در این زمینه خیلی به من کمک میکند. آقای شهرام غلامپور. که در واقع، هم مشاور بخش سنتی و مقامی و موسیقیهای خاص این شکلی من بوده و هم اینکه ما با هم تحقیقات زیادی کردیم در زمینه موسیقی نواحی، موسیقیهای خاص یا هر آن چیزی که فکر میکردیم در موسیقی مختارنامه ممکن است به ما کمک کند. حدود ۶-۷ ماه قبل از ساخت موسیقی فقط کار تحقیقاتی انجام میدادیم. در این تحقیقات به چیزهایی رسیدیم که در ساخت ملودیها خیلی از آن استفاده کردم. البته چیزی که بیشتر به چشم میخورد از حاصل این تحقیقات، تیتراژهاست.
- بگذار سوالم را اینطور بپرسم، اگر بخواهی موسیقی مختارنامه را آنالیز کنی، فکر میکنی چه موسیقیهایی در آن وجود دارد؟
البته من نباید در مورد مورد آن خیلی صحبت کنم و آن را آنالیز کنم. اما به نظر خودم موسیقی مختارنامه از پیچیدهترین موسیقیهایی است که در تاریخ موسیقی این مملکت تا به حال ساخته شده. من از تمام موسیقیهایی که در مملکت ما رایج هست و خیلی از موسیقیهایی هم که رایج نیست و یا خیلی خاص هستند هم استفاده کردم و چیزی که الان میبینید به وجود آمده. موسیقی مختارنامه یک بافت نوینی دارد که زمانی که مخاطب گوش میکند احساس نکند که این موسیقی مقامی است و حتی برعکسش احساس نکند که ریشههایی از موسیقی مقامی در آن وجود ندارد. یعنی این موسیقی برای شما غریبه نباشد و احساس کنی که کاملا با آن آشنایی داری، از طرف دیگر هم فرمش مثل تمام موسیقیهای دیگری تا به حال شنیدی یکی نیست. در این ترکیبات من دستکاریهای زیادی کردم. ولی موسیقی سریال خیلی از موسیقی نواحی و مقامی تاثیر گرفته است. شاید هفتاد درصد موسیقی مختارنامه همین است.
- این تفاوت در موسیقی تیتراژ اول بیشتر خودش را نشان میدهد. مخصوصا صدای شمشیری که همراه با موسیقی شنیده میشود فکر میکنم کار جدید باشد. ایدهی این کار از کجا به ذهنت رسید؟
اولا که تیتراژ بر اساس موسیقی ساخته شد. این یک نکتهی مهمی است که باعث شده تیتراژ و موسیقی خیلی با هم هماهنگ باشند. دوم اینکه تیتراژ اول کل مختارنامه است اصلا. یعنی اگر کل داستان مختارنامه را بخواهیم چکیده کنیم میشود تیتراژ اول. حقیقتا ایدهی تیتراژ نمیدانم از کجا به ذهنم رسید. اما آقای میرباقری به من گفتند که برای تیتراژ از یک موسیقی استفاده کنیم که در آن سازهای متعارف به کار نرفته باشد. گفت بیا با یک چیز دیگری ساز بزن. مثلا ویولن و فلوت و نی و اینها نباشد. یک کار متفاوت باشد. دو، سه ماهی من با خودم کلنجار رفتم که با چی بزنم که یک اتفاق جدید بیفتد. هنوز ملودی هم ساخته نشده بوده. تیتراژ اول اگر دقت کرده باشد شامل چهار تم متفاوت دارد. هر کدامش در واقع تم بخشی از مختارنامه است. مثلا تم آخری تیتراژ تم خود مختار است. که در صحنههایی که مختار حضور دارد بیشتر آنرا میشنوید.
- بالاخره ایده شمشیر از کجا آمد؟
بعد از چندماه که روی آن فکر کردم و چیزهای مختلفی را امتحان کردم، فکر کردم که این کار را با شمشیر میشود انجام داد. چون صدای شمشیر هم نت دارد و هم خاصیت ریتمیک شدن.
- و بعد چند تا شمشیر گرفتی که با آنها صداسازی کنی؟
نه، این صدای شمشیرهایی است که آقای شهروزی و آقای غفاری نژاد در طول مختارنامه در سکانسهای جنگ ضبط کرده بودند. من این مجموعه شمشیرها را از ایشان قرض گرفتم و رویش کار کردم.
- پس صدای شمشیرها واقعا صدای شمشیر خود مختار است؟
بله. صدای شمشیرهای خود مختارنامه است. زمان زیادی طول کشید که از میان آنها یکسری را در آوردم. با آنها کوک درست کردم. بعد با آنها یک ریتمی درست کردم. یک ریتم مکمل هم برایش ساختم که مجموعهاش این چیزی شد که میشنوید. برای تیتراژ هم یک ملودی آماده کرده بودم که منتظر بودم که ایده شکل بگیرد تا آن را هم اجرا کنم.
- فکر میکنم تیتراژ آخر پرحاشیهترین قسمت موسیقی مختارنامه بود. ایدهی لالایی از کجا شکل گرفت؟
با توجه به تعریفی که آقای میرباقری در اولین جلسهای که با هم صحبت کردیم، از تیتراژ و نوع موسیقیای که میخواستند به من دادند، من به این نتیجه رسیدم که بهترین چیز همین چیزی است که الان شما در تیتراژ آخر میشنوید. آقای میرباقری به من گفتند که موسیقی مختارنامه یک فریاد فروخوردهی تاریخی است که در گلو خفه شده و هیچوقت نتوانسته فریاد بشود. یک نالهی زن هست که فریاد شده و فروخورده شده. این خیلی تعبیر قشنگ اما سختی است. من هم گشتم دنبال چیزی که این تعبیر را در بر بگیرد. من به این لالایی که مرثیه علی اصغر هست برخوردم و احساس کردم که چقدر به آن چیزی که ما میخواهیم نزدیک است.
- همان لالایی معروف جنوبیها برای حضرت علیاصغر. دقیقا همان لالایی است که محلیها میخوانند؟
بله. لالایی مربوط میشود به موسیقی محلی بوشهر. مرثیهای که جنوبیها برای حضرت علی اصغر در محرم میخوانند و بیشتر زنهایشان هم این کار را انجام میدهند. اما خب من تغییرات زیادی در آن دادم. این لالایی خودش یک ریتمی دارد. شعر دارد که من طبیعتا شعرش را استفاده نکردم. از این لالایی بریدههایی را برداشتم و دو سه تا جمله از بخشهای مختلف این لالایی را آوردم کنار همدیگر چسباندم. یک جمله سازی را تشکیل دادم که همین چیزی است که الان شنیده میشود.
- پس تنظیم تفاوت دارد با نسخه اصلی؟
بله. اگر شما لالایی اصلی را بشنوید کاملا متوجه میشوید. در واقع نواهایی که میشنوید از همان لالایی است، اما آن تسلسل را ندارد.
- در واقع تنظیم به گونهای بوده که ملودی به موسیقی اصلی فیلم نزدیک شود.
بله. در واقع من ملودیای را که در ذهنم بود را گذاشتم، لالایی را در کنارش گذاشتم و آنها را با هم تلفیق کردم.
- خانم خواننده را از کجا پیدا کردید؟
این خانم را آقای محسن شریفیان در بوشهر پیدایشان کرده بود. در تحقیقاتی که روی موسیقی بوشهری انجام میداده. من از چیزی که ایشان ضبط کرده بود اجازه گرفتم و استفاده کردم. خود خواننده را من ندیده بودم اصلا.
- پس اینها همه در میکس و مسترینگ به این شکل درآمدهاند.
بله. اتفاقا آنزمان به این ماجرا فکر کردم که یکبار دیگر ایشان را پیدا کنیم و بخواهیم که این قطعه را بخواند. اما فکر کردم شاید خودش هم نتواند دوباره این قطعه را به این شکل بخواند. چون اینها خوانندههای حرفهای که نیستند. در واقع بومیهای آن منطقه هستند که این ملودیها را هم یاد گرفتند و در عزاداریهایشان میخوانند. اصلا هم کاری نداشتم که بهتر میشود یا بدتر. ولی هر اجرای دیگری که انجام میشد ممکن بود با این تفاوت داشته باشد ولی من دقیقا همین را میخواستم. چون احساس کردم که ممکن است دیگر مثل همین در نیاید، تصمیم گرفتم که از همین استفاده کنم. این لالایی در یک مجموعه به نام «موسیقی شیعیان ایران» که در تیتراژ هم نامش آمده و توسط آقای اشفی گردآوری شده و انتشارات ماهور آن را منتشر کرده.
- برویم سراغ موسیقی متن. یک سوال بزرگ در مورد موسیقی متن مختارنامه وجود دارد. اینکه چرا بر خلاف موسیقی متن دیگر سریالهای تاریخی ما، موسیقی مختارنامه انسجام ملموسی ندارد؟ احساس میشود که موسیقی متن از هم گسستگی زیادی دارد و یک تم ثابتی برای همه قسمتها وجود ندارد.
ما برای همه شخصیتها نه، اما برای شخصیتهای کلیدی سریال، موسیقی خاصی داریم. اما خب مختارنامه با سریالها دیگر کمی فرق میکند. مثلا در سریال امام علی(ع) شخصیت اصلی فیلم خود امام علی(ع) بودند و همه داستان با محوریت ایشان پیش میرود. در واقع داستان حواشی زیادی نداشته است. در مختارنامه درست است که محور، قیام مختار است اما اتفاق که در مختارنامه میافتد این است که ما از دوران اما حسن(ع) شروع میکنیم. آدمهای زیادی وارد قصه میشوند و بعد از چند قسمت خارج میشوند. آدمهایی هر کدامشان چند قسمت بیشتر در سریال حضور ندارند. حتی بخشهایی از سریال میبینید که در دوقسمت پشت سر هم اصلا مختار نیست. یعنی قصه با محوریت آدمها دیگر دارد پیش میرود. که در نهایت هدف این است که چه میشود که مختار قیام میکند. برای همین بر خلاف اینکه من برای خیلی از شخصیتها هم تم مشخصی در نظر گرفتم، اما چون آدمها در حال تغییر کردن هستند، شاید آن موسیقی چندان شنیده نشود یا به یاد نماند. تیتراژ مختارنامه الان در ذهن نشسته چون الان چندین قسمت است که همه آن را دارند میشنوند.
- این متعارف بودنها مخصوص شخصیتها نیست. مثلا شما در درامترین سکانسها که انتظار دارید غمگینترین موسیقی را بشنوید این اتفاق نمیافتد. یا حتی در قسمتهایی که داستان حماسی میشود، موسیقی کمک نمیکند که این حس تقویت شود.
من تا حدی با حرف شما موافقم. برای اینکه من در موسیقی مختارنامه سعی کردم آنطوری که متعارف است و همه آهنگسازهای دیگر با سکانسهای مختلف برخورد میکنند من برخورد نکنم. مثلا اینکه موسیقی درام آنچنان که در موسیقی متنهای دیگر عرف است، در مختارنامه اصلا نمیبینید. مگر یک جاهای خاصی. بیشتر روی هارمونیهایی که در دل آن این تمها ایجاد میشوند مدنظر من بوده.
- به نظرت این تاثیرگذاری موسیقی را کم نمیکند؟
خب من نظر کاملا برعکس و را هم داشتم. خیلیها هم دقیقا آن سکانسهایی را که تو میگویی تاثیر گذاری نداشته یا کم بوده، گفتهاند که موسیقیاش فوقالعاده بوده و هماهنگی کامل با داستان داشته. اتفاقا من خودم روی نقاط عطف سریال خیلی حساس بودم. یعنی آن لحظاتی که احساس میکردم یک اتفاق مهم دارد در سریال میافتد، من هم سعی کردم با موسیقیام این اتفاق مهم را نشان بدهم. ولی خب خیلی هم متعارف با آن برخورد نکردم. یعنی موسیقی درام را آنطور که بقیه میسازند نساختهام. پس ممکن است که کمی با انتظار شما متفاوت باشد. اما قبول ندارم که آن بار احساسی را هم همراه خودش ندارد.
- در مورد موسیقی موقعیتی صحبت کردیم. این موقعیتها در مکانها رعایت میشوند. آیا موسیقی مکه و مدینه و کربلا با هم تفاوت دارند؟
بله. اتفاقا این گواه خوبی است برای اینکه ثابت کنیم موسیقی مختارنامه برای شخصیتها و مکانهای مختلف موسیقیهای متفاوتی دارد. شما در مکه موسیقی «لبیک» را میشنوید. یک کلیشهای در موسیفی فیلم وجود دارد که گاهی اوقات آهنگساز فیلم برای نشان دادن بهتر صحنه و تاثیرگذارتر بودن موسیقی، از یک قطعه باکلام استفاده میکند. این هم در موسیقی شرقی خیلی رایج است و هم موسیقی غربی. من از این کلیشه به یک نوع دیگر و طوری که با بافت مختارنامه هماهنگی داشته باشد استفاده کردهام. مثل همین دعای «لبیک اللهم لبیک» که وقتی به صحنههای مکه میرسیم آن را میشنویم. فکر میکنم تاثیر خوبی هم داشت.
دیدگاهتان را بنویسید