رضا مهدوی مدیرکل مرکز موسیقی حوزه هنری درباره ظرفیتهای موسیقی در تهاجم فرهنگی اظهار کرد: موسیقی نسبت به دیگر هنرها چنین قابلیتی ندارد. ما آماری درباره آسیب موسیقی به جوانان و رفتار آنان نداریم. تا به حال نشنیدهایم که کسی با گوش دادن به غیر از موسیقیهای سنتی و مثلا موسیقی متال، دچار افسردگی شود یا خودکشی کند.
وی با رد وجود مقولهای به نام «موسیقی زیرزمینی» ادامه داد: چند سال پیش در یکی از روزنامهها آمده بود که «جوان نینواز قاتل شد». آیا باید همه نیها جمعآوری و نینوازی ممنوع شود؟ بنابراین باید گفت که موسیقی نمیتواند تهاجم ایجاد کند. موسیقی هنری فطری، مجرد و جاری در فضا است و نمیتواند هم زیرزمین برود. جوانهای بااستعدادی که امکانات برای ارائه هنرشان ندارند و کسی از آنها به هیچ شکل حمایت نمیکند اصطلاحا مجبور هستند در زیرزمین خانههایشان کار کنند.
مهدوی افزود: گاهی برخی از آثار این هنرمندان همراه با کلام نامربوط ارائه میشود که هیچ ربطی به موسیقی ندارد. بنابراین باید جلوی ابتذال کلام شاعران و ترانهسرایان را بگیریم. آهنگی که در یک فیلم همراه با تصاویر مبتذل ارائه شود ممکن است بر بیننده تاثیر بد بگذارد اما موسیقی به تنهایی اثر منفی بر شنوندهاش نخواهد گذاشت و اصولا بحث تصویر و سینما شاکله مجزایی از فن موسیقی دارد.
مدیرکل مرکز موسیقی حوزه هنری با اشاره به جوانانی که موقعیتی برای ابراز وجود ندارند و مجبور به مهاجرت میشوند، گفت: متاسفانه ما شتر گم کردهایم و به دنبال افسار آن میگردیم. موسیقی بیپایه را آدمهایی ارائه میکنند که پول کلان میگیرند تا روی صحنه بیایند. آنگاه شعر غلط هم میخوانند و صدا و سازشان فالش است. اما جوانها وقتی جایی برای فعالیت سالم ندارند، مدیریتها به آنها انگ میزنند.
این نوازنده و پژوهشگر موسیقی در این باره ادامه داد: مشکل اساسی این است برخی هنرمندان شناختهشده که بیشتر در عرصه موسیقی سنتی و پاپ فعالیت میکنند، در کارشان دور باطل میزنند. حرف دل خودشان را با ساز و حنجره خودشان میزنند اما درد مردم برایشان اهمیت ندارد. عدم مدیریت صحیح در عرصه موسیقی، فضا را بهگونهای کرده است که همه مدعیاند و بهره خود را از این شرایط میبرند. ایران امروز در عرصههای مختلف علمی به معنای واقعی پیشرفت کرده است و نخبگان بسیاری را در خود پرورانده است اما در موسیقی ما رو به استیصال رفتهایم. مدیریتهای ضعیف در طول سه دهه اخیر، هنرمندان را مدعی بار آورده است و اغلب آنان دائما در قهر و ناز هستند و کمتر به شرایط اجتماعی روز میپردازند.
مهدوی با بیان اینکه در بخشهای مختلف، برای ایجاد تعادل، از واردات استفاده میشود، گفت: در فوتبال چند میلیارد تومان به یک مربی خارجی پرداخت میشود یا وقتی اوضاع میوه و گوشت دچار کمبود میشود، این محصولات را از خارج وارد میکنیم اما آیا این جسارت در عرصه موسیقی وجود دارد؟ آیا هزینهای برای حضور هنرمندان برجسته خارجی شده است؟ در آخر زورمان به جوانهایی رسیده است که هیچ امکانی برای فعالیت در اختیارشان نگذاشتهایم و انگ زیرزمینی هم به آنان میزنیم. اگر این جوان به جای ساز وافور یا قمه به دست بگیرد خوب است؟ از آن طرف چون با بزرگان موسیقی رودربایستی داریم، به جای انتقاد، دائما لقب استاد به آنان میدهیم و…
وی راه برونرفت از این شرایط را هزینه کردن ویژه بودجههای فرهنگی برای جوانان عنوان کرد و افزود: عدهای در موسیقی همواره حضور داشتهاند که این امر محیط هنری ما را بسیار بسته و محفلی کرده است. اصولا موسیقی در ایران مباحث محفلی و درونگروهیاش غالب بر سیستم و جامعه علمی و کلاسیک آن است. هنرمندی که شعار عدالتخواهی میدهد تحمل یک انتقاد کوچک را ندارد. برای اینکه بخواهد پول بیشتری نصیب شود، از نوازنده سطح پایین استفاده میکند و بعد آهنگهای چهل پنجاه سال پیش را میزند. مردم ما خویشتندارند و او را تشویق میکنند اما در کشورهای دیگر اینگونه نیست. اگر کار ضعیفی روی صحنه اجرا شود به سویاش گوجهفرنگی پرت میکنند. آنگاه در این شرایط هزار سنگ جلوی جوان خلاق ما میگذارند. مثلا امسال شرایط عجیبی شده است و تالارها اصطلاحا به سمت اقتصادیشدن رفتهاند و با هزینههای گزاف مانع از بروز خلاقیتها شدهاند. مثلا میگویند سالن را به هنرمندان شاخص میدهیم که این حرف، مغایر با جوانگرایی و حمایت از استعدادها است.
مدیرکل مرکز موسیقی حوزه هنری در ادامه اظهار کرد: موسیقی ما امروز همچون فوتبال و سینما ناخواسته یک مافیا در خود به وجود آورده است که عدهای، همواره تیتر روزنامهها هستند و با ارائه آثار تکراری، حمایتها و توجهها را به سمت خود جلب کردهاند. در نتیجه مشاهده میکنیم که هنر موسیقی ما رشد اقتصادی و مفهومی نکرده است و لنگان لنگان به حرکت بطئی خود ادامه میدهد و طبیعی است که در این صورت نمیتوانیم چشمانداز و بلندپروازیهای غرورآفرینی در آینده داشتهایم.
دیدگاهتان را بنویسید