×
×

ردیف درس است و پس دادن درس،هنر نیست!

  • کد نوشته: 11244
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۱۰ام خرداد ۱۳۹۰
  • ۰
  • نزدیک به ۷۹ سال از سنش می گذرد اما هنوز نگاهش پر از ملودی است.دغدغه اش فرهنگ  آبا  و اجدایش هست و از بلایی که امروز بر سر موسیقی سنتی آورده اند، ناراحت است . می گوید: « متاسفانه در دهه اخیر به بهانه اینکه موسیقی باید نسل جوان را به خود جذب کند، نوعی […]

  • نزدیک به ۷۹ سال از سنش می گذرد اما هنوز نگاهش پر از ملودی است.دغدغه اش فرهنگ  آبا  و اجدایش هست و از بلایی که امروز بر سر موسیقی سنتی آورده اند، ناراحت است . می گوید: « متاسفانه در دهه اخیر به بهانه اینکه موسیقی باید نسل جوان را به خود جذب کند، نوعی آسان‌گیری مفرط را برای موسیقی به وجود آورده اند؛ غافل از اینکه موسیقی باید ذهن و شور جوان امروزی را بر ساخت آثار ارزنده برای نسل آینده تربیت کند».

    اگر اسم کیخسرو پورناظری را نشنیده ایم حتما و حتما اسم گروه شمس وآهنگهایی که در دهه ۶۰ و ۷۰ با صدای شهرام ناظری در آلبوم هایی چون حیرانی، صدای سخن عشق و مطرب مهتاب رو  منتشر کرده است را شنیده ایم.

    گروه موسیقی شمس این روزها به سرپرستی او ۳۱ سال از عمر خود را پشت سرگذاشته و همه ما می دانیم که در طی این سالها ، اوج کارهای این گروه زمانی بوده که شهرام ناظری خواننده گروه بوده است. وی از کودکی موسیقی را با ساز تار شروع کرد و نزد پدر، کتاب‌های هنرستان موسیقی، آثار وزیری و ردیف موسیقی دستگاهی ایران را فرا گرفت.شعر و ادبیات کهن فارسی را از مادر آموخت و محضر بزرگانی چون کیوان سمیعی و بهزاد کرمانشاهی را درک کرد. پورناظری فارغ ‌التحصیل رشته موسیقی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
    گروه شمس به سرپرستی این هنرمند  تاکنون با  خوانندگان چون جلال محمدیان،شهرام ناظری وعلیرضا قربانی  کار کرده است ؛هر چند در ذهن اعضا ی خانواده پورناظری آنچنان به وجود خواننده به عنوان عضوی برتر از نوازنده های یک گروه اصلا اعتقادی وجود ندارد و   با برگزاری کنسرتهای بدون خواننده به نوعی ، مخالفت خود را با شاخص شدن خواننده نشان داده اند.

    تاثیر گذاری آثار دهه ۶۰- ۷۰ یا ۸۰؟؟!

    زمانی که از  کیخسرو پورناظری  می پرسیم که آیا پیش بینی می کند که آثاری که در دهه ۸۰ منتشر کرده اند، مانند آثار دهه ۶۰ و ۷۰  معروف شود و فراگیر؟!!با ترید پاسخ می گوید و نه گفتن را به زبانی دیگر بازگو می کند. « …  آن زمان که آثاری مانند مهتاب رو یا حیرانی یا صدای سخن عشق منتشر شد، بعد از جنگ بود و موسیقی سنتی در مقایسه با زمان فعلی بیشتر مورد حمایت قرار می گرفت…»  اما خودش هم می داند که در اوج بودن هم اکنون بسیار بسیار سخت است.
    البته وی خصوصیاتی دیگری را برای ساخت یک اثر منحصر به فرد عنوان می کند: « ذهن هنرمند در آن زمان تحت تاثیر این همه شلوغی و نابسامانی نبود». و ادامه می دهد : « ساخت یک اثر منحصر به فرد،همنشینی ها می خواهد. آهنگساز و خواننده باید با همدیگر زندگی کنند؛چرا که در کنار همنشینی ها و همفکرهای یک قطعه جاویدان شکل می گیرد».

    پورناظری از شرایط حال انتقاد می کند و خاطرنشان می کند : « هم اکنون برخلاف گذشته، آهنگساز و خواننده از همدیگر دورند و ارتباطی با یکدیگر ندارند. در قدیم هنرمندانی چون مرتضی‌خان محجوبی و رهی معیری شب و روز با همدیگر زندگی می‌کردند. همچنین دلیل ماندگاری آثار هنرمندان دیگری چون بیژن ترقی و علی تجویدی که آثاری جاویدان را خلق کردند؛ به خاطر همین همنشینی‌ها بوده است».

    وی خود می داند که انگار صدای شهرام ناظری برای گروهشان ساخته شده بود و هنگامیکه  از وی می پرسیم چرا دیگر با ناظری کار نمی کنید،می گوید: « سلیقه های ما کاملا فرق کرده است و نمی توانیم در یک گروه با همدیگر کار کنیم».

    ترکیب تنبور با ارکستر؛پدیده ای موفق یا غیرموفق؟

    از مهمترین ویژگی گروه موسیقی شمس می توان به تجربه های مختلف این گروه برای معرفی ساز تنبور، اشاره کرد . اینکه آیا ساز تنبور قابلیت ترکیب با سازهای ارکستر را دارد یک بحث است و اینکه آیا این تجربه فقط مختص به گروه شمس است یک بحث دیگر. تنها ضعف ساز تنبور به وسعت صدای محدود آن برمی‌گردد وگرنه هیچ فرقی با سازهای دیگر ندارد. اما آنچه تنبور را در مقایسه با سازهای دیگر متمایز کرده است درون مایه آن است که بسیار عمیق است . تنبور را نمی‌توان با تار مقایسه کرد؛ چراکه ساز تار متکامل شده ساز تنبور و سه تار است .اما ساز تنبور به همان شکل قدیمی با نوعی صدادهی غمناک و عرفانی مانده است.

    با این حال به گفته کیخسرو پروناظری، ترکیب ساز تنبور با ارکستر به تنظیم کننده و آهنگساز بستگی دارد . او از تجربه اخیرشان یعنی سفر به آمریکا و تنظیم یک قطعه با ترکیب ساز تنبور و ارکستر سمفونیک خبر می دهد که در آینده در ایران منتشر خواهد شد .

    همچنین جای بسیار شگفتی دارد که با توجه به اینکه ساز تنبور در دیار کرمانشاه از قداستی خاص برخوردار است،   این گروه چطور این ساز را وارد صحنه کردند ؟  کیخسرو پورناظری البته جواب این پرسش را منطقی می دهد. می گوید: «این ساز برای طایفه الحق کرمانشاه بوده است و آنها یک رسالت بزرگ انجام دادند و آن هم اینکه به وسیله تنبور تمام مقام‌های باستانی تنبور را حفظ کردند و به زمان ما رساندند. در این مقام‌ها چند کلام حقانی وجود دارد که ما به خاطر احترام به عقاید دوستان و طایفه یارستان از کلام‌های حقانی استفاده نکردیم و به شاگردان هم توصیه کردیم که این کار را انجام ندهند».

    اجتماع؛ زنجیرهای به هم پیوسته!

    یکی دیگر از انتقاد هایی که به عرصه موسیقی – و بطور کلی هنر –  وارد است اینکه امروزه  بر خلاف گذشته دیگر از نابغه پروری و نخبه پروری نه تنها در موسیقی ، که در علوم دیگر هم خبری نیست . کیخسرو در پاسخ به این پرسش می گوید:
    « مهم‌ترین دلیل اینکه نوازنده و خواننده ی خوب شدن بسیار سخت است و برای کسی که جنون عشق و هنر نداشته باشد، میسر نخواهد شد. علاوه بر آن ، کسی که می‌خواهد در عرصه موسیقی در ایران به جایی برسد ، باید با تمام ناملایمی‌ها ادامه دهد که این کار تنها از نوابغ برمی‌آید که سد را می‌شکنند و به جلو حرکت می‌کنند. همچنین در یک اجتماع همه چیز به هم پیوسته است و از یکدیگر تاثیر می‌پذیرد، چراکه آدم‌ها هوشمند نیستند که بدون حس و درک احساسی ادامه حیات بدهند. هم‌اکنون جامعه و روح آن ناآرام و متلاطم است و در این شرایط طبیعی است که اگر هم استعداد بالقوه‌ای برای نابغه شدن باشد، خشکیده می‌شود» .

    برداشت ما از ردیف اشتباه است!

    صحبت پایانی را اینگونه مطرح کردیم که آیا وی هنوز به ساخت آثار موسیقی به فرم و شیوه موسیقی دستگاهی (ردیف) اعتقاد دارد؟!این صحبت را بر این مبنا مطرح کردیم که وی و پسرانش یعنی تهمورث و سهراب به فرم موسیقی دستگاهی اعتقاد ندارند و این تفکر  در نوع آهنگسازی آنها مشهود است.
    با این حال کیخسرو پورناظری می گوید: « من از زمانی که ساز زدم، هیچ وقت ردیف نزده‌ام و همیشه در کارهایم خلاقیت و نوآوری داشته‌ام. هنوز هم اگر بخواهم به فرم موسیقی دستگاهی قطعه می‌سازم، اما کاری می‌کنم که در آن خلاقیت خودم نیز نمایان باشد. متاسفانه ما برداشت اشتباهی از ردیف پیدا کرده‌ایم، ردیف یک درس است برای یادگیری موسیقی اما کسی که به صرف فقط درس پس بدهد که هنر نکرده است» .

    شرایط بهتر از دیروز؟؟!

    کیخسرو پورناظری در سخن پانی اش از مردم که همیشه از گروهها موسیقی حمایت کرده اند تشکر می کند ، اما در عین حال جمله پایانی اش  با حرفهایش در مصاحبه متناقض است. می گوید:
    « موسیقی ما امروز با وجود تمام افت وخیزهایی که پشت سر گذاشته، زمان خوبی را می‌گذراند. به خاطرم هست در سال‌های قبل از انقلاب، هیچ کنسرتی به شکل امروز اجرا نمی‌شد. فقط تالار وحدت برای اجراها وجود داشت که به آن تالار رودکی می‌گفتند و ارکستر سمفونیک و فیلارمونیک درآن برنامه داشتند. بعدها استاد پایور سال‌های ۱۳۵۵ کنسرتی در آنجا برگزار کردند. در این راستا می‌خواهم از مردم تشکر کنم که در این شرایط بد اقتصادی، موسیقیدان‌ها را تنها نگذاشته‌اند» .

    https://musiceiranian.ir/?p=11244
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *