×
×

خرداد؛ ماهِ درگذشت دو هنرمند بزرگ

  • کد نوشته: 110800
  • 25 خرداد 1395
  • ۰
  • tnموسیقی ایرانیان – محمدرضا ممتازواحد: در خصوص دو نوازنده برجسته تار و نی، «جلیل شهناز» و «حسن کسایی» گفتنی ها بسیار است. اما نکته ای که ذهن نگارنده این سطور را بیش از هر چیز به خود مشغول ساخته، برخی تشابهات و اشتراکات هنری این دو هنرمند است که به طور یقین ریشه در ایدئولوژی موسیقایی و زیبایی شناسی هنری آنها داشته است. به گونه ای که تارِ شهناز روایتگر نیِ کسایی و نی کسایی راوی تار شهناز است. البته پرواضح است که برای بررسی …

    خرداد؛ ماهِ درگذشت دو هنرمند بزرگ
  • maxresdefaulttnموسیقی ایرانیان – محمدرضا ممتازواحد: در خصوص دو نوازنده برجسته تار و نی، «جلیل شهناز» و «حسن کسایی» گفتنی ها بسیار است. اما نکته ای که ذهن نگارنده این سطور را بیش از هر چیز به خود مشغول ساخته، برخی تشابهات و اشتراکات هنری این دو هنرمند است که به طور یقین ریشه در ایدئولوژی موسیقایی و زیبایی شناسی هنری آنها داشته است. به گونه ای که تارِ شهناز روایتگر نیِ کسایی و نی کسایی راوی تار شهناز است. البته پرواضح است که برای بررسی تطبیقی بیشتر، باید دو (یا چند) قطعه اجرا شده توسط هر دو هنرمند را با اشتراکات یکسان از منظر مقام (مایه)، مقطع زمانی و مدت زمانی اجرایی مورد بررسی قرار داده و با تجزیه و تحلیل ساختار مُدال و ترسیم بستر نغمگی؛ همنشینی فواصل ملودیک، تشکیل دانگ ها و چگونگی ترکیب مایه ها و فاصله های ساختاری را در هر یک از دو یا چند قطعه مذکور مشخص ساخت. تعیین فونکسیون درجات (نقش نغمات) و بررسی گردش نغمات در این خصوص، بسیار حایز اهمیت است.

    سپس با تجزیه و تحلیل ساختار فرمالِ دو یا چند قطعه مذکور بایستی تکرار، کنتراست (تضاد) و دگره (واریانت) نت ها را بررسی کرده و فرم ملودیک و ساختار جمله بندی هر یک از قطعات را از لحاظ اجزای عبارت، عبارت (phrase) و جمله (period) و همچنین قرینگی و غیر قرینگی عبارات و جملات مورد آنالیز قرار گیرد. تجزیه و تحلیل ساختار ریتمیک- متریک قطعات نیز در نوع خود حایز اهمیت است. حال فارغ از تجزیه و تحلیل ساختارهای مدال، فرمال و ریتمیک- متریک؛ ساختار ملودیک هر یک از قطعات و سیر تحولات نغمگی در هر قطعه نیز بایستی مورد بررسی قرار گیرد. این گونه بررسی ها در حوزه فنی متخصصان علم موسیقی است و همانطور که قبلاً بیان شد بررسی اجمالی از کلیات زیبایی شناسی و اصول هنری هر دو هنرمند مذکور در گام اول، فونداسیون لازم برای تجزیه و تحلیل تخصصی را در گام بعدی فراهم می سازد.

    در اینجا به مختصری از مختصات نوازندگی این دو هنرمند بزرگ اشاره می گردد.

    این لحن و بیان فردی ساز «جلیل شهناز» بود که او را سولیستی دارای شیوه و صاحب سبک به همگان شناساند و معرفی کرد. مهمترین دلیل در این خصوص سونوریته ساز ایشان است. صدادهی شفاف و روشن – و البته متنوع- که با پرده بندی صحیح و کوک دقیق، تمیزترین صدا را به گوش مخاطب می رساند. صدای زنگ دار، پخته و واضحِ ساز شهناز همراه با سونوریته متنوع؛ نوآنس ها و حالات پرتنوعی را در نوازندگی وی مشهود می ساخت. همین تنوع صدادهی، ساز ایشان و اساسأ نوازندگی استاد را از تکرار باز می داشت. این مهم، به غیر از اسلوب نوازندگی ایشان، در نحوه ادای الحان نیز ریشه داشت. این نکته خود گویای دو مطلب است. نخست، تسلط و اشراف بلامنازع شهناز به ردیف های دستگاهی که مهجورترین تکه ها و گوشه ها را در ذهن داشته و به ظرایف و دقایق ردیف موسیقی ایران احاطه داشته است به طوری که – به زعم نگارنده- ؛ ایشان در حیطه و قلمرو ردیف نمی گنجید، بلکه ردیف در قلمرو و در ید قدرت نوازندگی او بود. و اما مساله مهم دیگر در این خصوص، اسلوب نوازندگی شهناز است. جمله بندی های موسیقایی و تکثیر جملات همراه با حالات متنوع ریتمیک و ملودیک، رعایت قرینه های دور و نزدیک (قرینه سازی)، بسط و گسترش ملودی همراه با حفظ آرایه های خاص ردیف که با انتخاب تمپویی مناسب – با وزن ریتمیک یا متریک قطعه- ، شیوه ای را در نوازندگی تار به یادگار نهاده که فقط مختص سبک جناب جلیل شهناز بوده و خواهد بود. جلیل شهناز چه در مقام سولیست و چه در مقام همنواز (در گروه نوازی ها)، به لحاظ ریتم و بسط و گسترش و تکثیر ملودیک جملات موسیقی توأم با حالات پر تنوع ریتمیک کم نظیر است. مقوله جواب آواز در شیوه نوازندگی شهناز خود حدیث مفصل دیگری است. شیوه نوازندگی جلیل شهناز و مضراب های وی، خاص خود ایشان بوده و هست به طوری که غیر قابل تکرار و تقلید می باشد و تقریبا انتقال، آموزش و نت نویسی آن به آسانی میسر نیست و این خود، گویای پیچیدگی و رمز و راز نهفته در سبک و شیوه نوازندگی شهناز است. از دیگر ویژگی های سبک نوازندگی شهناز، آوازی بودن نوازندگی استاد می باشد. نوع نوازندگی شهناز بیشتر از آن که – مانند بیشتر نوازندگان- سازی باشد، آوازی بود و این نکته ای است بس در خور توجه و تأمل، که اسلوب نوازندگی ایشان را با سایرین متمایز و متفاوت و در عین حال تأثیرگذار ساخته است. ساز شهناز گلچینی از شگردهای قدیمی مضراب و پنجه کاری را به نمایش می گذارد. گلچینی که با سلیقه شخصی و خلاقیت منحصر به فردِ جلیل شهناز گره خورده است. ریزهای متنوع و تک های خوش آهنگ و صدها ویژگی ممتاز نوازندگی دیگر که لحن و بیان فردی ساز ایشان – که در ابتدای این نوشتار نیز عنوان شد- را رقم زده بود. ولی این نکته را هم باید خاطرنشان ساخت که جلیل شهناز را هم مانند هر هنرمند دیگر، از نقد نمی توان مبرا دانست. جلیل شهناز گنجینه ای ارزشمند از موسیقی قدیم و دایره المعارفی زنده و سیّال بود که خود به تنهایی یک فرهنگ موسیقایی غنی به حساب می آمد. شاید تعبیرهمنواز دیرینش حسن کسایی در خصوص جلیل شهناز بهترین و کامل ترین تعبیر هنری بوده باشد: «ایشان چکیده موسیقی و تار است.»

    و اما شهیر نوازنده نی جناب «حسن کسایی» ؛ ایشان از لحاظ اسلوب و تکنیک‌ نوازندگی نی کم‌نظیر و جالب این که تمامی آنها برگرفته از خلاقیت، خودجوشی و تمرینات مکرر و پیگیرانه خود او بود که آثارش را با آثار قدما و حتی متأخرین متمایز ساخت. وی موسیقیدانی صاحب نظر بود و ردیف را در عین تسلط، کاملاً تجزیه و تحلیل می کرد و تکه‌ها و گوشه‌های مهجوری را در سینه محفوظ داشت. حتی بعضی از گوشه‌ها را به روایت خاص و از لحاظ بحر ملودی منحصر به فرد می‌نواخت که با روایت دیگران اندکی متمایز بود؛ به طور مثال گوشه سوز و گداز که به عقیده ایشان « اگر ملودی مثنوی را در گوشه بیات راجه اجرا کنیم، گوشه سوز و گداز است» ولی با این حال ایشان هیچ گاه خود را در چارچوب ردیف محاصره نکرد، بلکه ردیف را تحت اختیار خود گرفت. حسن کسایی هنرمندی همه فن‌حریف بود. خارج ساختن صدایی مطلوب و خوش‌طنین از ساز نی، نفس‌گیری صحیح، اسلوب نوازندگی منحصربه ‌فرد، رعایت ظرایف و دقایق ردیف در حد اعلی و حفظ آرایه‌های آن، جواب صحیح آواز، تنوع در نوازندگی، پرهیز از اجرای جملات- تکیه‌ها و تحریرهای تکراری، استفاده به موقع از فرازهای زیر و بم، رعایت سکوت‌های به موقع و بسیاری دیگر که از وی هنرمندی تکرارنشدنی و ممتاز ساخته است. حسن کسایی در مرکب‌نوازی نیز با قدرت عمل می کرد که آن را در حین بداهه‌نوازی به یک اثر مرصع مبدل می‌ساخت که هر کدام از این آثار را شاید صد سال دیگر هم نتوان آفرید ولی در عین حال کسایی نیز، از نقد مبرا نیست. غایت نهایی یک هنرمند این است که به مقامی رسد تا صاحب سبک شود، ولی در مورد ایشان فراتر از این تعبیرهاست؛ زیرا که جناب حسن کسایی به تنهایی خود یک مکتب و شیوه هنری بود و وزنه‌ای سنگین در موسیقی ایرانی محسوب می‌شد.

    خرداد؛ ماهِ پر کشیدن این دو هنرمند بزرگ ایران است. (۱) نوازندگانی که افسانه تار و نی این دیار را رقم زدند. روح لطیفشان از ترنم رحمات و نغمات الهی مسرور باد.

    پی نوشت:
    ۱٫ حسن کسایی به تاریخ ۲۵ خرداد ۹۱ دیده از جهان فروبست. همچنین جلیل شهناز نیز چراغ عمرش در ۲۷ خرداد ۹۲ خاموش شد.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *