موسیقی ایرانیان – سحر طاعتی: امین الله رشیدی خواننده ۹۱ ساله موسیقی ایران که همانند بسیاری از موزیسین ها، دستی در نقاشی آن هم نقاشی قالی ایرانی دارد، اوایل دهه ۱۳۲۰ بود که با ردیف آواز ایرانی از طریق صفحات گرامافون آشنا شد و توانست اصول نت خوانی را نزد موسیقی معروفی و مسعود معارفی بیاموزد در واقع او جز نخستین خوانندگانی بود که با نت آشنایی یافت.
او که قبل از شروع خوانندگی، تار می نواخت با تمرکزش بر آواز ایرانی از یادگیری این ساز دست کشید و با تلاش در عرصه خوانندگی توانست در ارکسترهای رادیو ایران راه یابد به طوری که در سال ۱۳۲۸ به عنوان خواننده و آهنگساز فعالیت خود را در رادیو آغاز کرد و نخستین بار ترانه «رنج جدایی» از ساختههای «موسی معروفی» را در مایه افشاری با یکی از ارکسترهای رادیو اجرا کرد.
رشیدی در کنار خوانندگی، آهنگسازی هم می کرد به گونه ای که در مدت فعالیتش در رادیو ایران حدود ۱۲۰ آهنگ ساخت که اغلب توسط ارکسترهای شماره ۱ و ۲ رادیو ایران و توسط نوازندگانی چون حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، عباس شاپوری، محمد میرنقیبی، انوشیروان روحانی، ولیالله البرز، یاوری و حدادی اجرا شده اند.
امین الله رشیدی که سبک خوانندگی اش مرزی میان سنت و نوگرایی است بعد از سالها توانست با دریافت مجوز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به روی صحنه برود اما متاسفانه به دلیل اعمال سلیقه های شخصی برخی مدیران، اجرای کنسرتش در حوزه هنری با مشکلاتی همراه بود که در گفتگویی تفضیلی به آن و نیز سایر مشکلات حوزه موسیقی پرداخته ایم.
*چه شد که بعد از مدتها تصمیم به برگزاری کنسرتی در تهران گرفتید؟ و چه اتفاقی افتاد که تنها با دو نوازنده به روی صحنه رفتید؟ چرا که در تبلیغاتی که صورت گرفته بود قرار بود با یک ارکستر بزرگ به اجرا بپردازید؟
چند ماه پیش بواسطه دوستانم گروهی ۵۰ نفره بنام «رامشه» به من معرفی شدند که تمایل به اجرا با بنده را داشتند من نیز طی صحبت با آنها و نیز به خاطر آن دوستی که معرفشان بود در خواستشان را اجابت کردم.
ما طی چندین جلسه تمریناتی با هم داشتیم و قرار شد در سالن اندیشه حوزه هنری به روی صحنه برویم بر همین اساس مجوزهای لازم را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفتیم اما متاسفانه در روز اجرا به ما گفتند که نمی توانیم قطعه «دوباره می سازمت وطن» را با شعری از سیمین بهبهانی اجرا کنیم. وقتی ماجرا را پیگیر شدیم و مجوز دفتر موسیقی ارشاد را به آنها دوباره ارائه دادیم به ما گفتند که مجوز ارشاد را قبول نداریم و ما خودمان انجمن شاعران داریم و باید در شورای خودمان این اشعار بررسی شود و چون شعر این قطعه سیاسی است و نمی شود اینجا اجرایش کرد.
این اتفاق ناراحت کننده در حالی افتاد که ما این اثر را در همه کنسرتهای قبلی و حتی چند ماه پیش هم در برنامه تلویزیونی خندوانه که من حضور داشتم، اجرا کردم اما نمی دانم چرا حوزه هنری با همه جا فرق دارد حتی تلویزیون این اثر را پخش کرد اما حوزه اجازه اجرای آن را به ما نداد.
مسئله ای تاسف بار دیگر این بود که نگذاشتند ارکستر ما به صحنه بیاید و یک ویلن و پیانو به ما دادند. من چندین بار خواستم از صحنه بیرون بروم اما به خاطر علاقمندانم و احترام به آنها سالن را ترک نکردم. به هر حال برای احترام به مخاطبانمان ماندم و با دو نوازنده اجرا کردم و قطعه «دوباره می سازمت وطن » را هم با تغییر شعرش با همان وزن موسیقایی خواندم.
من نمی دانم چرا چنین اتفاقاتی رخ می دهد اگر نمی خواستند اجرایی انجام شود باید از ابتدا می گفتند نه اینکه در لحظه اجرای برنامه و زمانی که مردم در سالن هستند، چنین خواسته هایی داشته باشند.
*چرا نگذاشتند که ارکستر شما به صحنه برود؟ دلیلشان چه بود؟ مگر شما مجوز اجرایتان با ارکستر نبود؟
بله ما مجوز داشتیم ولی متاسفانه آنها حرف خودشان را زدند به نظر من، کارشکنی بود. ولی ما به خاطر مردم ایستادیم و اجرا کردیم و خواندیم اما ناراحتی در درونمان ماند.
*متاسفانه مدتهاست که بسیاری از اجراهای موسیقی با مشکلاتی همچون عدم حضور بانوان نوازنده روی سن و یا لغو اجرا با داشتن مجوز همراه بوده اند و اینبار هم در تهران شاهد این بودیم که حوزه هنری مجوز ارشاد را قبول نداشته، به عنوان یک خواننده پیشکوست این جریانات را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما یک وزرات خانه، یک رئیس جمهور و یک دولت داریم ولی کسی حرفشان را اطاعت نمی کند جالب اینجاست که وزارت ارشاد اجازه برگزاری کنسرت در شهرستان را می دهد اما مقام مسئول همان شهرستان می گوید نه!
واقعا تاسف بار است من در تمام طول عمرم چنین برخوردهایی را ندیده ام و نمی دانم چرا چنین اتفاقاتی می افتد مگر می شود مسئولی مجوز رسمی اداره مربوطه را نپذیرد! اگر این مجوزها سندیت ندارند پس چرا بایستی با مشقت فراوان اقدام به دریافت مجوز کنیم؟
من نمی دانم واقعا هنرمندان جوان با این وضعیت چه طور می خواهند به کارشان ادامه دهند. آخر این همه کارشنکی برای چه؟
*تقریبا ۱۰ سال به کتاب سوم شما اجازه نشر داده نشد، علت اصلی چه بود؟ و چه شد که تصمیم گرفتید آن را رایگان در فضای مجازی منتشر کنید؟
دومین کتاب من در دوران ریاست جمهوری اقای خاتمی بدون هیچ مشکلی منتشر شد اما سومین کتابم با عنوان«ایران در رهگذر زمان تا مرزهای بی سرانجامی» مصادف شد با دولت اقای احمدی نژاد. در این دوران ارشاد هزاران ایراد و بهانه از محتویات کتاب گرفت هر چند که واقعا جای ایراد هم نداشت چرا که کلیت کتابم شامل بیوگرافی و شرح زندگی ام بود و در برگیرنده عکس های از هنرمندان همه دوران خودم و اساتید ادبی، تاریخی ،رجال سیاسی و هنری.
متاسفانه در آن ۸ سال کتاب اجازه نشر نگرفت تا اینکه دولت تدبیر و امید به روی کار آمد و در همان اوایل از من برای حضور در یکی از برنامه های دولت در سالن اجلاس دعوت به عمل آمد.
من در آن برنامه با آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص این کتاب صحبت کردم و ایشان نیز به کارمندان حوزه مربوطه دستور داد که مجوز این کتاب صادر شود. اقای وزیر گفتند و دستور مستقیم دادند اما باز هم مجوز صادر نشد.
*چرا ؟ مگر خود آقای وزیر دستور صادر نکردند؟ شما پیگیر این دستور شدید؟
بله خودشان گفتند. من حتی بعد از آن برنامه، بارها و بارها برای گرفتن مجوز به ارشاد و واحد مربوطه رفتم و نامه های متعدد نوشتم اما به حرف وزیرشان هم گوش نکردند و مجوز مرا ندادند من نیز نهایتا آن را در فضای مجازی به صورت رایگان منتشر کردم تا در دسترس همگان قرار گیرد.
وقتی آنها به دلایل نامعلوم چنین رفتاری می کنند و نمی گذارند چنین کتابی منتشر شود من هم آن را در اینترنت می گذارم تا همه دنیا آن را بخوانند.
*بعد از انتشار در اینترنت بازخوردی هم از سوی مسئولین دریافت کردید؟
از مسئولین خیر ولی بعد از انتشار بازخوردهای خوبی از مخاطبانم دیدم به گونه ای که بسیاری سایتها از نوشته ها و عکس های کتابم استفاده کردند.
واقعا چنین برخوردهای در کشورمان با هنرمندان ناراحت کننده است به جای اینکه هنرمندان خصوصا من و همنسلانم را تشویق به انجام دادن کار کنند، جلوی فعالیتمان را می گیرند. نمی دانم این اوضاع چه زمانی درست می شود. دیگر کی می خواهند به هنرمند بها دهند؟
*موسیقی های ماندگار امروز، همانهایی هستند که دهه های ۳۰ تا ۵۰ در رادیو و تلویزیون ساخته، اجرا و پخش شده اند اما متاسفانه طی دههای گذشته سیاست رادیو وتلویزیون در ارائه موسیقی بسیار تغییر کرده، با توجه به اینکه شما کارتان را از رادیو شروع کردید این برخورد رسانه را چه گونه تحلیل می کنید؟
وقتی سیاست در کاری دخالت کند کار به اینجا می رسد و من نیز اعتقاد دارم که مقصر اصلی مسئولین موسیقی هستند.
متاسفانه انقدر کاری در عرصه موسیقی صورت نگرفته که باید بگویم واقعا چه کسی متولی اصلی موسیقی است؟ چون ظاهرا کسی نیست.
من تنها کسی هستم از دو نسل گذشته که آثار بسیاری برای ارائه دارم اما کسی به من توجهی نمی کند در صورتی که بارها گفته ام که تمایل به ارائه آنها دارم.
خیلی جالب است که مسئولین توجهی به ما نمی کنند اما برای برخی تازه کارها با توجه به ضعیف بودن کارهایشان به راحتی مجوز فعالیت می دهند و از آنها حمایت می کنند. مثلا همین دو سال پیش در خیابان فردی یک نمونه آثار منتشر شده را در قالب آلبوم به من داد تا گوش کنم و نظر بدهم وقتی آن را شنیدم متعجب شدم و البته خجالت از نشر چنین آثری. من نمی دانم با این همه سخت گیری که برای ما انجام می دهند چرا به این راحتی به هرکسی مجوز می دهند.
*اگر شما و دیگر هنرمندان که سابقا در قالب شورای موسیقی رادیو و تلویزیون بودید، در کارتان می ماندید و جایگاهتان را تحویل نمی دادید شاید شرایط به گونه دیگری می شد؟
وقتی سیاست در هنر دخالت می کند، وقتی آقازاده ها و پارتی زاده ها آثار خیلی نازل را در جامعه پخش می کنند از ما چه توقعی وجود دارد که بتوانیم کاری بکنیم. به نظر من کسی در این زمینه نمی تواند کاری بکند.
ما مدیر با مسئولیت و در واقع مدیر موسیقی نداریم اگر هم داشته باشیم از خودشان اختیاری ندارد به نظر من حتی وزیر ارشاد هم از خود اختیاری برای انجام کار ندارد در نتیجه وقتی چنین است کار به جایی می رسد که هم اکنون در بخش موسیقی شاهدش هستیم.
*همه این موارد صحیح ولی هنرمندان هم تلاشی در این زمینه نمی کنند چون می گویند درست شدنی نیست.
بله مشکل اصلی خود هنرمندان هم هستند من ۱۵ سال پیش که آقای کلهر رئیس موسیقی صدا و سیما بودند، در شورای موسیقی صدا و سیما حضور داشتم. آن زمان صحبتهای زیادی با هم داشتیم و ایشان معتقد بودند که هنرمندان موسیقی خودشان را قبول ندارند که واقعا هم اعتقادشان درست بود. وقتی ما با هم اتحاد نداریم و کار یکدیگر را دائما زیر سوال می بریم همین می شود که هستیم.
من به شخصه از شنیدن صداهای خوب لذت می برم به طوری که دلم می خواهد آثارم را به صورت رایگان در اختیارشان بگذارم تا بخوانند ولی متاسفانه خیلی از همکارانمان چنین نیستند.
*سالهاست دیگر موسیقی های ساخته نمی شود که بتوانیم آن را برای نسل های آینده ماندگار بدانیم .
بله برای اینکه به قول استاد فخرالدینی خلاقیت در موسیقی ایران مرده است.
شعرها خوب نیست، کارهای خوبی ساخته نمی شود و متاسفانه بیشتر آهنگسازان ما تلاش دارند که آثار باب روز جامعه ارائه دهند که قطعا برای آینده ماندگار نمی شود چون فقط با حال و هوای امروزمان سنخیت دارد.
به طور کلی فضا و شرایط برای ایجاد یک موسیقی خوب و تازه وجود ندارد. این فضاها سبب شده موسیقی ما دچار تکرار، یکنواختی و ملال آور شود.
دیدگاهتان را بنویسید