دزدی، دزدی است… چه سرقت مسلحانه از بانک باشد، چه زدن کیف پول در مترو و چه سرقت ادبی یا هنری از اثری ثبت شده، بدون رعایت حق کپی رایت. تصویر همهٔ این کارها زننده است و فاعلش را با صراحت تمام «دزد» میخوانیم؛ قاچاقچی یا آرتیست گونهاش، فرقی نمیکند.
شاید برایتان پیش آمده باشد که هنگام شنیدن آهنگی، مدام با خودتان کلنجار بروید که این آهنگ را قبلا کجا شنیدهاید؟! به نظرتان آشنا میآید و حتی میتوانید ملودیاش را در حالی که اولین بار است آنرا میشنوید، زیر لب زمزمه کنید. اگر مطمئن شدید که آن قطعه را قبلاً با کلام غیرفارسی شنیدهاید، شاید منطقیترین راه در آن لحظه این است که بلافاصله موسیقی را «PAUSE» «کنید و اجازه ندهید به شعور فرهنگیتان توهین شود.
سرقت فرهنگی در ایران یکی از کم خطرترین انواع دزدی است، تنها دلیلش هم نبود حق کپی رایت درست و حسابی در حوزهٔ تولیدات فرهنگی، بخصوص موسیقی است. طرف حسابمان در این مطلب، نه جامعهٔ موسیقی پاپ است نه آهنگسازان، بلکه آن انگشت شمار آهنگ دزدانی است که حرفهای این کار را دنبال میکند. پس لطفا گاردتان را باز کنید!
چندی پیش در یکی از سایتها، مطلبی منتشر شد که در آن تاریخ درخشان آهنگهای دزدی موسیقی پاپ ایران را بهمراه آهنگ اصلی پخش کرده بود؛ لیست تکان دهندهای بود. اساتید بزرگ موسیقی پاپ، دکترها و استادهایی که با کت و شلوارهای شیک روی صحنه میروند، ملیحانه به مردم و دوربینها لبخند میزنند و وقیحانه آهنگی سرقتی را اجرا میکنند! دردناکتر از هر چیز، این است که همه جا- چه پشت کاور آلبومش و چه در برنامهٔ تلویزیونی- با اعتماد بنفس، در معرفی شناسنامهٔ آهنگ، میگوید: آهنگساز و تنظیم کننده،» خود بنده «! یا اگر خیلی متواضع باشد» دوست خوبم آقای…. ».
کار از حیا یا دل و جرات گذشته است! در صورتی که تمام این دغدقهها و کشمکشها با آوردن نام صاحب اصلیِ اثر، حل میشود؛ یا مثلا جملهٔ ناقابلِ» با اقتباس از… «اما حتی زیر بار همین هم نمیروند!
موسیقی پاپ روز ایران، از نظر موسیقایی به پاپ شمال خاورمیانه و ترکیه شباهت بسیاری دارد. عامه پسند و ریتمیک بودن، از مهمترین ویژگیهایش است؛ همین باعث شده تا چهرههایی که مارکت پاپ را در دست دارند و اسمشان همه جا سر زبانهاست، برای اینکه – در ماراتن قدیمیترها و جدیدهایی که با سرعت عجیبی هر روز وارد این عرصه میشوند- عقب نماند، سادهترین و سریعترین راه را انتخاب کردند، آن هم این است که هر روز صبح مجموعه کارهای برتر ماه کشورهای عربی، آسیایی، روسی و… را گوش میکنند و هر کدام شعرشان بهتر رویش نشست را انتخاب کنند! همانند اتفاقی که چندی پیش برای بسیاری از آهنگهای پرطرفدار ترکی افتاد، که اتفاقاً در ایران هم بسیار مورد توجه قرار گرفت.
بعد از پروسهٔ انتخاب آهنگ، نوبتی هم که باشد، نوبت تنظیم مجدد است، که عملاً هیچ تغییری در کار نیست! حداکثر تلاششان منجر به تغییر در سازبندی موسیقی میشود؛ مثلاً اگر ملودیای با ساکسیفون زده شود، همان را عیناً با کیبورد مینوازند…
این اتفاقی است که مربوط به سال یا دههٔ خاصی نمیشود، در گذشته هم» آهنگ دزدی «وجود داشت، اما نه بشدت امروز. در آنزمان آهنگهای راک.اند. رول غربی، بیشتر مورد توجه موزیسینها قرار میگرفت؛ بهمین دلیل هم فضای کارهایشان اکثراً نزدیک به ریتمهای تندِ راکِ مشهور ۱۹۵۰تا ۱۹۷۰ بود.
اقتباس، کاور و دزدی در دنیای موسیقی خیلی بهم نزدیک هستند، اما جایگاه هرکدام کاملاً نسبت به دیگری متفاوت است.
اقتباس در موسیقی به این شکل است که موزیسین با الهام گرفتن از موسیقی مشهوری که در گذشته ساخته شده، اثری جدید میسازد و در آن از موسیقی الهام گرفته شده، با تغییراتی اساسی استفاده میکند که بیشتر جنبهٔ ادای احترام و ادب دارد.
در اقتباس، اجازهٔ صاحب اصلی و یا بازماندههای آن لازم است. کاور کردن فقط مختص موسیقی است که در آن آهنگی را بازخوانی میکنند که قبلاً ضبط و اجرا شده است. آهنگهایی که کاور میشوند، معمولاً تنظیم متفاوت و جدیدی خواهند داشت، بطوریکه به پایهٔ آهنگ اولیه آسیب نرسانند که قطعاً اجازهٔ رسمی تولید کننده را میطلبد.
اقتباس و کاور، شیوهٔ معقولانهای بنظر میرسد و هیچ ایرادی به آن وارد نیست، اما دزدی آهنگ که مرتکبانش برای توجیه، آنرا کاور یا اقتباس مینامند! اجازهٔ رسمی صاحب اثر را که ندارند، هیچ! در تنظیم و تغییر فرم هم بسیار ناشیانه عمل میکند.
سرقت هنری علاوه بر موسیقی پاپ، متاسفانه به موسیقی نوظهور راک داخلی هم نفوذ کرده است. کم و بیش کارهایی شنیده میشود، که اگر مخاطب کمی تیزهوش و یا شنوندهٔ خوبی باشد، به درستی میتواند متوجه شباهتها با یک اثر دیگر بشود.
موسیقی پاپ ایران در دههٔ ۷۰ که تازه جان گرفته بود، آهنگ سازان بزرگی به خود دید، که باعث شدند فضای فرهنگی جامعه در بخش موسیقی چند گام اساسی به استانداردهای موسیقی نزدیک شود. اما در همان دوران طلایی، که برخی با تمام تلاش، دستی بر سر و روی موسیقی پاپ ایران میکشیدند.
خوشمان بیاید یا نیاید، سرقت فرهنگی در ایران، با توجه به قانونهای نداشته در این زمین، کار بسیار سادهای است که معمولاً خیلی زود مخاطبانِ رایگان طلب را به سمت خود میکشاند، بدون اینکه لحظهای به این فکر کنند که با هربار مراجعه، هنرِ هنرمندان واقعی را در کفن خاموشی میپیچند.
به امید بازیافتن آنچه فرهنگ نامیده میشود و به مددِ این مخاطبان، بدست بیفرهنگان افتاده است!
دیدگاهتان را بنویسید