موسیقی ایرانیان – علی نامجو: حسامالدین سراج، خواننده آواز ایرانی قرار است جدیدترین آلبوم موسیقی خود را با همکاری هنرمندان جوانی از شهر اراک روانه بازار موسیقی کند. به نظر سراج بیعلاقگی جوانان امروز به انواع موسیقیهای عرفانی نتیجه افراطی است که در سالهای اول پس از انقلاب از سوی رسانه ملی و مسئولان فرهنگی صورت گرفت. او که یکی از نمایندگان آواز ایرانی به عنوان یک خواننده عارفانهخوان است، درباره اتفاقات جدیدی که در پی ارائه آنهاست و البته آسیبشناسی وضع کنونی آواز ایرانی در رسانه ملی و جامعه ایرانی با ما گفتوگو کرده است.
* آقای سراج! «مسیحا» به عنوان آخرین کار شما در سال ۹۳ وارد بازار شد. با توجه به زمان یکسالهای که از انتشار «مسیحا» تا امروز گذشته، دراینمدت کار جدیدی انجام ندادهاید؟ آلبوم جدیدتان را کی وارد بازار خواهید کرد؟
جدیدترین آلبومی را که آماده کردهام، «خانه باران» نام دارد و قرار است شرکت سروش کار انتشارش را انجام دهد. دوستانی که با من در این کار همکاری میکنند، در موسیقی ایرانی فعالیت میکنند و یک گروه موسیقی در شهر اراک هستند. این کار تجربه جدید و جالبی است. فکر میکنم این آلبوم برای آن دسته از مخاطبانی که به شنیدن کارهای جدید علاقهمند هستند میتواند مناسب باشد؛ چون در آن فرم جدیدی از موسیقی ایرانی ارئه شده است که آثاری را در بخشهای تصنیف و آواز ایرانی دارد.
* دلیل همکاری شما در آلبوم خانه باران با موزیسینهای اراکی چه بود؟
پیشنهاد این همکاری از سوی دوستان مطرح شد و من با توجه به توانمندی و علاقه دوستان در این کار حضور پیدا کردم. آقای موسوی در این آلبوم آهنگسازی و نوازندگی تار را به عهده دارند. ایشان در خانواده هنرمندی به دنیا آمدهاند و چند نفر از برادران ایشان در «خانه باران» با ما همکاری میکنند. البته تعدادی از نوازندگان شهر اراک نیز حضور دارند. شخصا «خانه باران» را دوست دارم، چون یک کار متفاوت است و ما در آن شاهد تنظیم و صدادهی جدیدی از موسیقی ایرانی هستیم.
* با توجه به برجستگی اشعار در آلبومهای حسامالدین سراج درباره شعر قطعات و آوازهای آلبوم توضیح دهید.
ترانه خانه باران را ساعد باقری سروده است. بخشی از شعرها در قسمت آوازها از قیصر امینپور و حافظ است و قسمت دیگر آن از میرزاحبیب خراسانی و مشتاق اصفهانی است. همانطور که گفتم تنظیم این کار هم با نگاه جدیدی انجام شده و در مجموع آن را باید یک نگاه جدید در موسیقی ایرانی دانست.
* نام شاعرانی که در آلبومهای مختلف از شعر آنها استفاده میکنید، در بسیاری موارد برای مخاطبان تازگی دارند. نگاهتان به شعر و ارائه اشعار بکر و شنیدهنشده در موسیقی ایرانی از ویژگیهای مهم و قابل بحثی است که امروز به عنوان شاخصه کارهای حسامالدین سراج شناخته میشود.
نگاه من به شعر خیلی ویژه است. شاید این توجه به واسطه علاقه زیادم به ادبیات و خاصه شعر باشد. من دوستانی دارم که درزمینه شعر فعال هستند؛ معمولا این دوستان توصیههایی را مطرح میکنند و پیشنهاد استفاده از شعر شاعری را به من میدهند. روند انتخاب شعر برای خوانش قطعات و آوازهای موجود در یک آلبوم به صورت شورایی و بحث و گفتوگوهای مفصل در جلسات مختلف بین من و دوستانم پیش میرود.
* آقای سراج شما قبلا درباره علاقهمندیتان به صدای خوانندههای موسیقی ایرانی در کودکی و نوجوانی گفتهاید و نزد آقای شجریان هم دورههای آوازیتان را به پایان بردهاید. با این توضیح نظر شما درباره پدیده تقلید در موسیقی امروز کشور چیست؟
ما در مکتب اصفهان خوانندگان جوان زیادی را داریم که خوب میخوانند و درعینحال هیچکدام مثل دیگری نمیخوانند. بسیاری از این هنرمندان یا امکان مطرحشدن را ندارند یا اصلا علاقهای به شهرت در وجودشان نیست. در مقابل، چون آقای شجریان ستاره موسیقی ایرانی در بخش خوانندگی هستند، ممکن است برخی از جوانان موسیقی ایرانی سعی کنند شیوه ایشان را در اصطلاح تقلید کنند. من در کلاسهای آواز همیشه به هنرجویان میگویم که باید جای خودتان را در آواز پیدا کنید و بر همان مبنا بخوانید. اگر هنرمندان در تمرین تقلید کنند، خیلی خوب است اما وقتی قرار است خودشان کاری را ارائه دهند، باید خودشان باشند و در اصطلاح کار را با امضای خودشان عرضه کنند.
* برخی معتقدند، حسامالدین سراج در پیگیری و ارائه هنرش به عرفان و مفاهیم مرتبط با آن نگاه ویژهای دارد. با این توضیح نظر و دیدگاه شما درباره روند جاری موسیقی در ایران بهویژه در بخش کلام و شعر چگونه است؟
کمکم فاصله زیادی با معنا و حکمت ایجاد شده است. آنچه بزرگان ادب ایران همچون حافظ، سعدی و مولانا منادی آن بودند، همان حکمت و معرفت است که دارد از یادها میرود و اشعار جاری در موسیقی امروز به بیان عشق مجازی و سطحی بسنده میکند. گاهی مضامین اشعار به حدی نزول میکند که انسان از خود میپرسد، چرا باید تا ایناندازه سطحی باشیم یا اینکه آیا هنر در این درجه را همچنان میتوان هنر نامید یا صرفا یک تفنن و تفریح بدون عمق است؟ البته وجود عشق مجازی در باب معرفت به عنوان چاشنی خیلی هم خوب است اما مشکل آنجایی است که بیان مفهوم فقط ریشه در عشق مجازی داشته باشد و اصلا هیچ نگاهی به باب معرفتی و عشق حقیقی در آن اتفاق نیفتد و به نظر من چنین شرایطی ما را بسیار متضرر خواهد کرد. همین نوع نگاه باعث شده جوانان این دوره اصلا علاقهای به مفاهیم و آموزههای معرفتی نداشته باشند و عموما به برگزاری همه امور در یک درجه کامل سطحی علاقهمندند. آنچه مسلم است، طیف جوان به سمتی از موسیقی پاپ رفتهاند که شعرش مفاهیم خیلی سطحی دارد.
* با توجه به توضیحات شما، چه دلایل و عواملی را باید در سطحیشدن مفاهیم به کار رفته در قالب موسیقیهایی که قابل توجه جوانان امروز است، دخیل بدانیم؟
در یک دوره زمانی در ایران خودمان، در اوایل انقلاب فقط مارش نظامی به عنوان موسیقی پخش میشد. پخش این نوع از موسیقی علیرغم آنکه گاهی واقعا لازم بود اما به حدی رسید که مردم از شنیدنش دلزده شدند. بعد از آن نوبت به موسیقی ایرانی رسید. همانطور که حتما شنیدهاید نتیجه هر افراط به صورت منطقی تفریط است. دلزدگی از مارش، باعث رویآوردن مردم به موسیقی ایرانی شد اما روند افراطی توجه به این نوع از موسیقی هم تا آن اندازه ادامه یافت که باعث تکرار ماجرای دلزدگی شد اما اینبار درباره موسیقی ایرانی؛ چون عرصه فقط برای هنرنمایی سازهای موسیقی ایرانی فراهم بود و این سازها حتی در صورت کوکنبودن و وقتی که هیچ حرفی برای گفتن نداشتند، باز هم باید در صحنه حاضر میشدند و برنامه اجرا میکردند. این شرایط دور جدیدی را به وجود آورد که در آن مردم موسیقی ایرانی را کنار گذاشتند و عرصه برای روی کارآمدن موسیقی پاپ در کشور فراهم شد. البته پاپی که در ایران مطرح شده، یک ریشه غربی دارد.
* چرا غربیها باید به رواج نوعی از موسیقی پاپ در ایران علاقه نشان دهند؟
چون این نوع موسیقی زمینه زیادی دارد که بتواند خلاء فرهنگی را در کشور باعث شود و این استعداد (امکان ایجاد خلاء فرهنگی) برای کشوری چون ما که غربیها دوست دارند آن را در سیطره قرار دهند، یک امکان خوب و با ارزش است. اگر کمی به فاکتورهای این موسیقی دقت کنیم، سازبندی شعر از غزلوارههای غربی تشکیل شده و فرم اجرا تماما غربی است. بنابراین چه دلیلی وجود دارد که ما نام چنین موسیقیای را مردمی بگذاریم؟ آیا ساز حاجقربان، استاد شهناز و استاد کسایی مردمیاند یا سینتی سایزر و گیتار الکترونیک؟ با تمام این توضیحات، نامگذاری این موسیقی به عنوان نوع پاپیولار موسیقی برای من تعجبآور است.
دیدگاهتان را بنویسید