موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: آیین رونمایی آلبوم «ایرانِ جوان» اثر تازه اما نام آشنای «پیمان سلطانی» به خوانندگی «شهرام ناظری»، پَسینگاه جمعه، سوم مهر ماه سال جاری در حضور بیشمارِ هنرمندان شعر، ادب، نمایش و موسیقی، عوامل تولید اثر و اصحاب رسانه در مجموعهء «شهر کتاب فرشته» انجام پذیرفت.
به گزارش خبرنگار «موسیقی ایرانیان»، در ابتدای این مراسم دکتر اردشیر صالحپور، به عنوان مجری این همایش ضمن آنکه واقعهء اسف بار و تلخ «منا» را تسلیت گفت، عنوان کرد که به دلیل هماهنگیهای از پیش انجام شده و دعوت حضار از روزهای قبل لغو این رونمایی مقدور نبود لذا با آرزوی صبر و بقای عمر بازماندگان این اتفاق ناگوار، واجب دانستیم که این مراسم را نیز به احترام دوستان برپا داریم. وی همچنین، از آنجا که رقم قابل توجهی از مخاطبان در این دورهمآیی هنری حضور بهم رسانده بودند، از بابت محدود بودن فضا و عدم امکان جلوس همهء میهمانان، پوزش طلبید.
دکتر صالحپور با اشاره به تمدن مُدَّون ۷۰۰۰ هزار سالهء کشورمان و بررسی برخی وجوه هنری و موسیقایی این مرز و بوم و مقدمه پردازیهای دیگر، از حضور در رونمایی «ایرانِ جوان» ابراز خرسندی و مباهات کرد و افزود که در مراسمِ گشایشِ نشرِ اثری هستیم که به دلایل گوناگونی به تأخیر افتاده لیکن پیش از انتشار آن حتی، به گوش و دل مردمانمان آشنا بوده و سال هاست که تصنیفِ معروفش «ایرانِ جوان» در بین بسیاری از ما زمزمه میشود و سینه به سینه میچرخد. پس از آن حضور مدعوین ویژه سیدعلی صالحی، فرخنده حاجیزاده، علیرضاپور امید، دکتر مسعود میری، پژمان سلطانی، ایرج سلطانی، مسعود احمدی، جمشید خوشدل، آقای مجابی، آقای صانعی، بکتاش آبتین و… را خیر مقدم گفت.
به عنوان مُلخَّصی از سخنان آغازین دکتر صالحپور پیرامون شکل گیری این اثر و ویژگیهای آن میتوان اینگونه نوشت: «این اثر به نوعی ادامه و بسط دهندهء نوع و قالبی از ترانه سُرایی و تصنیف سُرایی برخاسته از دوران مشروطیت است… ما حافظهء تاریخی نداشته و عادتمند شدهایم به فراموشی. این اثر یاد آور نمونههایی از تصانیف در دوران ناصری، قاجاری و مشروطیت است. از میان سفرهایی که ناصر الدین شاه به فرنگ داشت و از میان دستاوردهای فرهنگی متأثر از این سفرها میتوان به آمدن آلفرد ژان باتیس لومر به ایران و تحدیداٌ مدرسهء دارالفنون اشاره نمود. در یکی از سفرهای ناصر الدین شاه، سرود فرانسه در حضور او نواخته و اجرا میشود و در مقابل از او نیز درخواست میشود که سرود ملی و رسمی کشور خود را معرفی کند لذا وی به صرافت میافتد که سرود ملی کشور ساخته شده و به جهان معرفی شود. لومر به ایران دعوت شده و به مدت ۸ سال در دارالفنون به تدریس میپردازد. اولین سرود ملی در حضور ملکه ویکتوریا اجرا شده است. تصنیف ملی میهنیِ ایران جوان سال هاست که در هر کوی و برزنی و در قالبهای مختلف شنیده میشود. شاید این امر هم مایهء مباهات باشد هم مایهء رنجیدگی خاطر. من این تصنیف را در آسانسور برج آزادی نیز شنیدهام. در پادگان و در میان نظامیان نیز شنیدهام و میتوان گفت هم از اینکه چنین اثر ارزنده و قابل تأملی در دل آحاد مردم راه یافته است مایهء خرسندی ست و هم از این بابت که در طول این سالها افرادی بودهاند که به هر طریقی از این تصنیف استفاده کردهاند بیآنکه نامی از خالق اصلی آن برده باشند تأسف برانگیز است.»
پس از آن ضیاءالدین ناظمپور، شاعر دو تصنیف «باران» و «سرزمین مادری» از این آلبوم، که برای اولین بار اجرا و شنیده میشوند، دعوت شد تا به نوبهء خود سخنانی ارائه کند که خلاصهء صحبتهایش بدین شرح بود: «تبریک و خسته نباشید میگویم هرچند، بر این باورم که خلق یک اثر هنری هیچگاه خسته کننده نیست لیکن، پیمان سلطانی سالها برای احقاق حق خود در قبال این اثر به عنوان سازندهء آن سختی و زحمت به خود وارد کرده و صبوری به خرج داده است. میتوان گفت تصنیف «وطنم» دومین اثر ملی میهنی پس از «ای ایران» است که با اقبال فراوانی در میان مخاطبان مواجه گردیده و به نیکی یاد شده و زمزمه میگردد لیکن، در خصوص ویژگیهای ساخت و اجرای آن نیز میتوان به جوان بودن ارکستر اجرا کننده و همچنین خوانندهء اثر یعنی سالار عقیلی اشاره کرد که در مدت زمان کوتاهی و با فرصتی اندک و همچنین تکنیک و شهرتی متوسط به آواز آن پرداخته است هرچند به شهرت بالایی دست یافت. تا اینکه سرانجام پس از سالها و با اجرایی پختهتر و همچنین صدای گرم استاد ناظری به جایگاه اصلی خود دست یافت. همچنین به دلیل اینکه سال هاست برخی رسانهها به طرق عدیده از این تصنیف به سود خود استفاده کردهاند میتوان آنرا از آثار تاریخ دار و با سابقهء تاریخ موسیقی ایرانی در سالهای اخیر دانست. در مورد «سرزمین مادری» و «باران» باید گفت که این تصانیف را دوست دارم و به نظرم خروجی خوبی داشتهاند لیکن باید به انتظار نقدها و بررسیهای منتقدین نیز نشست و نظر آنها را دانست… همین که پیمان سلطانی امانتهای فرهنگی میهنش را دوست دارد و نسبت به آنها توجه و عنایت خاصی نشان میدهد قابل تقدیر است و فکر میکنم با این حرکتها ارزندهترین هدیهها را به مردم کشورش تقدیم میکند.»
علیرضاپور امید از دیگر سخنوران این محفل بود: «دوستی میگفت، اثری که رونمایی میشود همچون مبارز و اسیری ست که پس از مدتها از زندان آزاد شده. اسیری که با هیبت و وزنی موجه به زندان میرود و با کاهش وزن و فرسودگی از بند میرهد… هر خالقی در پی آن است که اثرش را به معرض نمایش و شنیدار مخاطب بگذارد، در غیر اینصورت در پستوها و سانسورگاهها مدفون خواهد شد… ظرافتی در طرح جلد این اثر میبینم که نمیدانم غریزی ست یا هوشمندانه و آنهم انتخاب عکس پیمان سلطانی از تاریخی مربوط به ۱۵-۱۰ سال پیش میباشد که خود گواهی دیگر بر زحمتهای چند ساله و زمانهای سپری شدهء مدید تا انتشار این اثر میتواند باشد… شاید در اتفاقات پیش آمده برای آلبوم ایران جوان و مشکلات هائل، شخص خاصی مقصر نبوده و تنها شرایط به اینگونه پیش رفته است… میگویند اشعار زیر ۲۰ سال و بالای ۵۰ سال را ناشنیده تلقی کنید! اما با دقت در شعر بیژن ترقی که در ۶۰ سالگی آن را سروده عظمت یک سرودهء ملی و وطن شمول را به وضوح شاهد هستیم… ملک الشعرای بهار اولین شاعری بوده است که ایران را مخاطب قرار داده است… استاد شهرام ناظری با پذیرش این اثر و آواز مجدد آن جوانمردی به خرج داده است. اثری که به هر جهت پیش از آن توسط یک هنرمند جوانتر خوانده و شناخته شده است و شاید کسی دیگر اگر میبود این موضوع را نمیپذیرفت… در این اثر سازنده و خواننده صداقت و همدلی به خرج دادهاند.»
دکتر مسعود میری: «مرا به سبب «موسیقی ندانی» به این جمع دعوت کردهاند! شاید به این دلیل که بنده نیز شاهد شکل گیری این اثر از آغاز تا به امروز بودهام و به سمت یکی از دوستان نزدیک پیمان سلطانی، خود را موظف به صحبت پیرامون آن میدانم. یکی از مهمترین مسائلی که در عصر حاضر به آن دچاریم این است که «شنیدن» در میان مردم جایگاه شایستهء خود را نداشته و مقولهء «دیدن» آن را تحت الشعاع قرار داده و چه بسا کم اهمیتتر کرده است و این امر از دیرباز در میان مردم اما به اشکال مختلف بوده است. و نکتهء دردناکتر اینکه، در ایران، شنیدن گویی نوعی قبح و عصمت شکنی به شمار میآید و معصیتی در خود نهفته دارد لذا فهم وقایع و هستی را از این طریق نابخشوده میسازد… گویی یک امر چشمی، موجهتر و مقبولتر است تا یک امر شنیداری… دنیایِ دیگر، دنیای توسعهء یافتهء مجاورِ ما، بسیار پیش از اینها امر شنیدار را یک امر تفهیمی و مؤثر در دریافت و درک دانسته است. این یعنی، برخی مقولهها و مفاهیمی که در اقلیت قرار دارند از طریق شنیدار میتوانند بهتر شکوفا شوند و در مسیرهای مختلف هستی و حرکتهای انسانی، باید راهی دیگرگونه سوای دیدن یافت و با آن پیش رفت و تأثیر گذار بود… سلطانی مجموعه اصواتی را از دور دست بیدار ساخته و جمع آوری میکند و به جامعه معرفی مینماید. پیمان سلطانی و افرادی چون او محدودند و هزینهء محدود بودنشان را پرداخت میکنند… انسانی که آواها و صداهای پشت سر خود را نشنود صداهای آینده را نیز نخواهد شنید. باید اصوات گذشته را به نسلهای بعد منتقل ساخت و آنها را باز آفرینی کرد. باز آفرینی نه به معنای تقلید و تکرار کورکورانه و تحمیل یک مفهوم به جامعه بلکه به معنای احیا و زندگی بخشیدن به لحظهای از تاریخ.»
آرش رئیسیان، کارگردان و مستند ساز فیلم «بعد از فراموشی» که به این اثر ضمیمه شده نیز به عنوان آخرین سخنران مدعو به صحبت پرداخت که مختصراٌ بدین شرح بود: «گویند سنگ، لعل شود در مقام صبر/ آری شود ولیک به خون جگر شود… به نظر من آقای سلطانی تصمیم هوشمندانهای گرفتند که در واقع رفع سوء تفاهمها و معرفی خود به عنوان خالق اصلی آلبوم ایران جوان از طریق ارائهء ادلّه و شواهد مستند و معتبر بوده است. اولین بار هر سه اثر این مجموعه را که هنوز به ضبط نرسیده بود در اختیارم قرار داده و عنوان کرد که ایران جوان دچار سوء تفاهم و حواشی زیادی در میان مردم و جامعهء موسیقی شده لذا نیازمند یک شناسنامه برای آن هستیم…. این اثر سابقهء تاریخی قابل توجهی دارد و ما با ساخت این مستند قصدمان رفع سوء تفاهمها و معرفی سازندهء آن به جهان بوده است چون بسیاری در این میان مدعی شدهاند که صاحب این اثرند و چه بسا خواستار تصاحب حقوق مادی آن نیز بودهاند… برای بنده بسیار حائز اهمیت بود که آنچه میشنوم صحت دارد یا خیر لیکن آقای سلطانی با ارائهء اسناد کتبی و شفاهی و همچنین با مشاهدهء توانمندی ایشان در ارائهء دو اثر دیگر همدوش این مجموعه و با همان کیفیت بالا و والا صحت این ادعاها بر من روشن شده و به عبارتی گفتههایشان اظهرُ من الشمس بود. مستند بعد از فراموشی اما تنها به این ابعاد نپرداخته، پا را فراتر نهاده و به بررسی، تبیین و تشریح تاریخ موسیقایی و ادبی ما نیز دامن زده است… چه بسا این مستند برای مخاطب به مثابهء یک درس و واحد دانشگاهی باشد که یک هنرجو نیاز به گذراندن آن داشته باشد… من به همکاری با این مجموعه و حضور در کنار این عزیزان خاصه آقای سلطانی افتخار میکنم.»
و در پایان خلاصهای از گوشه و کنارِ صحبتهای دیگرِ دکتر صالحپور: «تصنیف تازهء «باران» تصویر گر فضای بارانی گیلان و نمایش باران اکبر رادی ست. قطعه لومر که در این تصنیف به کار رفته تنها یک دقیقه بوده و پیمان سلطانی آن را بسط داده و با پرداخت ارزندهای به انتشار رسانده است… تصنیف «مرغ سحر» زنده یاد محجوبی با صدای قمر الملوک نیز از آثاری ست که «نیابد گزند»… قطعهء «شیر علی مِردون» یکی دیگر از ساختههای پیمان سلطانی ست که چهار سال زمان صرف ساخت و پرداختش شده است و بنده بر این بازهء زمانی گواهم چرا که همکاری داشتهام… عارف میگوید من زمانی تصنیف وطنی ساختم که مردم نمیدانستند وطن یعنی چه… عارف میگوید نه تنها فراموش نخواهم شد بلکه معاصران دوران انقلاب نیز از خاطر دور نخواهند شد… برای حمایت از ایران جوان و دیگر آثار ارزنده آنها را خریداری کنید نه کپی.»
شایان ذکر است که دکتر صالحپور صمن گفتگوها در خواست پخش تصنیف باران را کرده و در پایان نیز پس از خواندن شعر ایران جوان تصنیف آن در مجموعه با صدای زیبای استاد ناظری طنین انداز شد.
در ادامه عکسهای «موسیقی ایرانیان» (عکاس: یاسمن ظهورطلب) از این مراسم را دنبال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید