×
×

حضور هنرمندانی چون محمود دولت‌آبادی، رویا نونهالی و پرواز همای در کنسرت استاد آواز

  • کد نوشته: 8694
  • 25 اسفند 1389
  • ۷ دیدگاه
  • شهرام ناظری استاد آواز موسیقی ایرانی اولین کنسرت خود در تهران را در چند سال اخیر طی ۱۹ تا ۲۱ اسفندماه با حضور جمع وسیعی از هنرمندان و شخصیت‌هایی چون محمود دولت‌آبادی، رویا نونهالی، پرواز همای، سالار عقیلی، حافظ ناظری، هدیه تهرانی، علی ترابی و… برگزار کرد

  • موسیقی ایرانیان – امین ریزباف: شهرام ناظری استاد آواز موسیقی ایرانی اولین کنسرت پایتختی خود را بعد از مدت‌ها از ۱۹ تا ۲۱ اسفندماه با حضور جمع وسیعی از هنرمندان و شخصیت‌هایی چون محمود دولت‌آبادی، رویا نونهالی، پرواز همای، سالار عقیلی، حافظ ناظری، هدیه تهرانی، علی ترابی و… برگزار کرد، در ادامه می‌توانید قسمت اول گزارش موسیقی ایرانیان را از این کنسرت که به همت شرکت ققنوس برگزار شد، بخوانید.
    بخش اول کنسرت ناظری به اجرای گلچینی از آثار قبلی خود اختصاص داشت، از قسمت‌هایی از “یادگار دوست” و “حلاج” گرفته تا “مراگویی” و “قفل زندان”.

    او ابتدا با سه تار خود به تنهایی قطعه‌ی “حلاج” را در دستگاه راست‌پنجگاه به آهنگسازی مهدی آذرسینا با شعری از شفیعی کدکنی خواند، و بعد با به روی صحنه آمدن نوازندگان “مرا گویی چه سانی من چه دانم” را در بیات اصفهان با شعر مولانا اجرا کرد.

    اشتباه نکنید آهنگ و تنظیم این قطعه با نهمین آهنگ آلبوم “مولویه” ناظری به کلی متفاوت بوده که آهنگ اجرا شده در کنسرت برعکس قطعه‌ی آخر “مولویه”  دارای ریتمی بسیار آرام و غمگین بوده است. تا به حال این اثر در آلبومی از استاد منتشر نشده ، اما یکبار با تنظیمی متفاوت‌تر در کنسرت قبلی استاد در تهران اجرا شد. در ادامه‌ی این قطعه‌ی حزن‌انگیز، قسمتی از آلبوم یادگار دوست به نام “سوز و گداز” به زیبایی اجرا شد که آن حس ناب حزن، غم و حیرانی استاد را به ناظری‌دوستان هدیه داد.

    بعد از این قطعه‌ی تاثیرگذار و شنیدنی، آهنگ پرتحرک‌تر “قفل زندان” با آهنگسازی رضا قاسمی و شهرام ناظری خوانده شد که بیشتر از همه به مذاق جوان‌ترها و مخاطبین آماتورتر موسیقی ایرانی خوش‌آمد.

    قسمت اول اجرا در همین‌جا به پایان رسید تا گروه موسیقی بخش دوم کنسرت را بعد از آنتراکت اجرا کنند. نیمه‌ی دوم برنامه در حالی آغاز گشت که نوازندگان گروه فردوسی متفاوت‌تر از نوازندگان قسمت اول برنامه به روی صحنه آمدند. در ابتدای این قسمت شهرام ناظری از دکتر محمد حسین طوسی‌وند، رییس بنیاد فردوسی لوح تقدیری را دریافت کرد که پس از آن سخنانی را ایراد نمود، متن سخنرانی این هنرمند را می‌توانید از اینجا بخوانید.

    در ادامه ناظری به همراه گروهش به اجرای شاهنامه به صورت تلفیقی از آواهای باستانی هوره، موره و سیاچمانه پرداخت، ناظری بخش نخست از قسمت دوم را با قطعه ای با عنوان “سرآغاز” (به نام خداوند جان و خرد) آغاز کرد و در ادامه شرح پادشاهی ضحاک، تولد فریدون، مجنونی (تلفیقی با نقالی)، کاوه آهنگر (برافراشتن درفش کاویانی)، سحری را روایت کرد و در پایان هم زوال ضحاک را اجرا کرد.

    اشعاری که در قسمت دوم برنامه توسط ناظری اجرا شد را در زیر می‌توانید بخوانید.

    بنام خداوند جان و خرد            کزین برتر اندیشه بر نگذرد

    خداوند کیوان و گردان سپهر            فروزنده ماه و ناهید و مهر

    ز یاقوت سرخست چرخ کبود            نه از آب و گرد و نه از گرد و دود

    بچندین فروغ و بچندین چراغ            بیاراسته چون بنوروز باغ‏

    یکى مرد بود اندر آن روزگار            ز دشت سواران نیزه گذار

    که مرداس نام گرانمایه بود            بداد و دهش برترین پایه بود

    پسر بد مر آن پاک دل را یکى            کش از مهر بهره نبود اندکى‏

    جهانجوى را نام ضحاک بود            دلیر و سبکسار و ناپاک بود

    بخون پدر گشت همداستان            ز دانا شنیدم من این داستان‏

    فرومایه ضحاک بیدادگر            بدین گونه بگرفت جاى پدر

    چو ضحاک شد بر جهان شهریار            برو سالیان انجمن شد هزار

    نهان گشت کردار فرزانگان            پراکنده شد کام دیوانگان‏

    هنر خوار شد جادوئى ارجمند            نهان راستى آشکارا گزند

    شده بر بدى دست دیوان دراز            بنیکى نرفتى سخن جز براز

    دو مار سیه از دو کتفش برست            غمى گشت و از هر سوى چاره جست‏

    چنان بد که هر شب دو مرد جوان            چه کهتر چه از تخمه پهلوان‏

    بکشتى و مغزش بپرداختى            مران اژدها را خورش ساختى‏

    بر آمد برین روزگار دراز            کشید اژدهافش بتنگى فراز

    خجسته فریدون ز مادر بزاد            جهان را یکى دیگر آمد نهاد

    ببالید برسان سرو سهى            همى تافت زو فرّ شاهنشهى‏

    جهانجوى با فرّ جمشید بود            بکردار تابنده خورشید بود

    زمین کرده ضحاک پر گفت و گوى            بگرد جهان در همین جست و جوى‏

    نشان فریدون بگرد جهان            همى باز جست آشکار و نهان‏

    فریدون که بودش پدر آبتین            شده تنگ بر آبتین بر زمین‏

    چو بگذشت از ان بر فریدون دو هشت            ز البرز کوه اندر آمد بدشت‏

    بر مادر آمد پژوهید و گفت            که بگشاى بر من نهان از نهفت‏

    فرانک بدو گفت کاى نامجوى            بگویم ترا هر چه گفتى بگوى‏

    تو بشناس کز مرز ایران زمین            یکى مرد بد نام او آبتین‏

    ز تخم کیان بود و بیدار بود            خردمند و گرد و بى‏آزار بود

    سر بابت از مغز پرداختند            همان اژدها را خورش ساختند

    فریدون بر آشفت و بگشاد گوش            ز گفتار مادر بیامد بجوش‏

    بپویم بفرمان یزدان پاک            بر آرم ز ایوان ضحاک خاک‏

    بر آن محضر اژدها ناگزیر            گواهى نوشتند برنا و پیر

    هم آنگه یکایک ز درگاه شاه            بر آمد خروشیدن دادخواه‏

    خروشید و زد دست بر سر ز شاه            که شاها منم کاوه دادخواه‏

    یکى بى‏زیان مرد آهنگرم            ز شاه آتش آید همى بر سرم‏

    همى بر خروشید و فریاد خواند            جهان را سراسر سوى داد خواند

    چو کاوه برون شد ز درگاه شاه            برو انجمن گشت بازارگاه‏

    از ان چرم کاهنگران پشت پاى            بپوشند هنگام زخم دراى‏

    همان کاوه آن بر سر نیزه کرد            همانگه ز بازار برخاست گرد

    خروشان همى رفت نیزه بدست            که اى نامداران یزدان پرست‏

    کسى کو هواى فریدون کند            سر از بند ضحاک بیرون کند

    بدانست خود کافریدون کجاست            سر اندر کشید و همى رفت راست‏

    بیامد بدرگاه سالار نو            بدیدندش آنجا و برخاست غو

    چو کاوه برون شد ز درگاه شاه            برو انجمن گشت بازارگاه‏

    همى بر خروشید و فریاد خواند            جهان را سراسر سوى داد خواند

    از ان چرم کاهنگران پشت پاى            بپوشند هنگام زخم دراى‏

    همان کاوه آن بر سر نیزه کرد            همانگه ز بازار برخاست گرد

    بدانست خود کافریدون کجاست            سر اندر کشید و همى رفت راست‏

    بیامد بدرگاه سالار نو            بدیدندش آنجا و برخاست غو

    چو آن پوست بر نیزه بر دید کى            بنیکى یکى اختر افکند پى‏

    بیاراست آن را بدیباى روم            ز گوهر بر و پیکر از زرّ بوم‏

    بدان بى‏بها ناسزاوار پوست            پدید آمد آواز دشمن ز دوست‏

    بیاراست آن را بدیباى روم            ز گوهر بر و پیکر از زرّ بوم‏

    فرو هشت از و زرد و سرخ و بنفش            همى خواندش کاویانى درفش‏

    سپاه انجمن شد بدرگاه او            به ابر اندر آمد سر گاه او

    بر افراشته کاویانى درفش             همایون همان گفتمانی درفش

    گران گرز برداشت از پیش زین            تو گفتى همى بر نوردد زمین‏

    باسب اندر آمد بکاخ بزرگ            جهان ناسپرده جوان سترگ‏

    سرانشان بگرز گران کرد پست            نشست از بر گاه جادو پرست‏

    خروشى برآمد از آتشکده            که بر تخت اگر شاه باشد دده‏

    همه پیر و برناش فرمان بریم            یکایک ز گفتار او نگذریم‏

    نخواهیم بر گاه ضحاک را            مر آن اژدهادوش ناپاک را

    ببردند ضحاک را بسته خوار            بپشت هیونى بر افکنده زار

    ببردند ضحاک را چون نوند            بکوه دماوند کردنش ببند

    از و نام ضحاک چون خاک شد            جهان از بد او همه پاک شد

    پس از پایان شاهنامه فردوسی شهرام ناظری به درخواست تماشاگران حاضر در سالن قطعه “آتش در نیستان” را به عنوان آهنگی خاطره انگیز اجرا کرد که با استقبال بسیار حضار روبرو شد.

    در این اجرا نوازندگانی چون شروین مهاجر (نوازنده کمانچه)، صابر نظرگاهی(نوازنده تار و دیوان)، فرید الهامی (آهنگساز و نوزانده تنبور)، سعید نایب محمدی (نوازنده عود)، مهراب اسرافیلی، فرنود الهامی و آرمان دکه ای نوازندگان تنبور، فرهاد صفری (نوازنده تنبک و سازهای ابداعی (زروان و کارنگ))، یونس پاکنژاد (نوازنده کمانچه مقامی) و محمد جابری (نوازنده دف و دهل) ناظری را همراهی کردند.

    نکاتی از کنسرت:
    – در کل اجرای استاد ناظری در دهه‌ی شصتم زندگی‌اش بخاطر گرفتگی صدایش و به دلیل سرماخوردگی احتمالی‌اش برای برخی اهالی فن انتقاد آمیز بود اما با حس قوی که داشت مثل همیشه توانست لحظات نابی را برای دوستدارانش به ارمغان بیاورد بطوریکه بعد از هر قطعه مردم به شدت استاد را تشویق می‌کردند.

    – بخش اول برنامه به کل چه از لحاظ شعر و چه از لحاظ موسیقی و چه از لحاظ حس با قسمت دوم برنامه متفاوت بود، قسمت اول برنامه ترکیبی از قطعات بسیار بسیار حسی و حزن‌انگیز با اثری ریتمیک مثل “قفل زندان” بود که برای دوستداران این نوع استایل آهنگ‌های ناظری بسیار جذاب و شنیدنی بود، اما قسمت دوم برنامه به دلایل مختلف برای مخاطب عام‌ خسته‌کننده‌تر بود، در هر صورت فردوسی‌خوانی به دلیل ویژگی‌هایی که دارد اولین قدم‌های خود در موسیقی ایران را طی می‌کند و به این زودی نمی‌تواند در دل همه‌ی مخاطبان عام موسیقی ایرانی جایی باز کند. برای  دانستن اطلاعات بیشتری در مورد فردوسی‌خوانی ناظری در این اجرا می‌توانید به نوشته‌ای که با دیدگاه ابوالحسن مختاباد نوشته شده است مراجعه کنید.

    – از نوازندگانی که در این کنسرت اجرای شنیدنی و گوش‌نوازی داشتند می‌توان به شروین مهاجر، یونس پاکنژاد و نوازندگان تنبور اشاره کرد.

    قسمت دوم گزارش موسیقی ایرانیان را از این کنسرت می‌توانید از اینجا بخوانید. همینطور عکس‌هایی از اجرا را هم در ادامه‌ می‌توانید مشاهده نمایید.

     

    http://www.musicema.com/images/pgimg_image6_1_3413.jpg

    http://www.musicema.com/images/pgimg_image19_1_3413.jpg

    http://www.musicema.com/images/pgimg_image7_1_3413.jpg

    http://www.musicema.com/images/pgimg_image4_1_3413.jpg

    http://www.musicema.com/images/pgimg_image5_1_3413.jpg

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *