کامران داروغه در روز ۱۴ فروردین ماه سال ۱۳۲۱ در تهران متولد شد و از سن دوازده سالگی بنا به تشویق و توصیه پدر موسیقی آغاز کرد و در هنرستان عالی موسیقی ثبت نام کرد . او در طی یک سالی که در این مدرسه تحصیل می کرد ، چون در آن جا موسیقی کلاسیک تدریس می شد ، چندان موفقیتی به دست نمی آورد و مردود می گردد و بدون این که به استعداد نهان فرزند اعتقاد و توجه زیادی داشت به وسیله یکی از دوستانش علیمحمد خادم میثاق به هنرستان موسیقی ملی ایران راهنمایی و با سفارش او در این هنرستان ثبت نام می کند .
روزی اعلانی از طرف مسئولین هنرستان شده بود که کلاس هایی جهت دوره عالی هنرستان دایر خواهد شد و در نتیجه جهت ثبت نام شاگرد می پذیرفتند در آن ایام یکی از شاگردانی که جهت فراگیری دوره عالی آمده بودند ، اسدالله ملک نوازنده معروف بود که در یکی از اتاق های هنرستان مشغول نواختن کمانچه بود که داروغه را بی اختیار مفتون خود می کند و وی بلافاصله از اسدالله ملک خواهش می کند که نواختن این ساز را به وی تعلیم دهد و مدت سه ماهی نزد ملک تعلیم می گیرد و از آن تاریخ کامران داروغه به نواختن کمانچه روی می آورد .
داروغه پس از فارغ التحصیل شدن از هنرستان به مدت دو سال به خدمت مقدس سربازی می رود و پس از پایان خدمت سربازی وارد دانشکده هنرهای زیبا که رشته موسیقی هم جزو آن بود می شود . این دانشکده که با همت استادانی مثل : دکتر نور علی خان برومند و دکتر داریوش صفوت دایر گردیده بود موسیقی ایرانی را در خدمت استاد برومند به مدت پنج سال فرا می گیرد و از دانشکده فارغ التحصیل می شود . کامران داروغه ، از سال ۱۳۴۵ به رادیو راه می یابد سپس به برنامه ” گلها “توسط آقای ملاح راه یافت و در رادیو به نوازندگی ویولون و کمانچه می پردازد و پس از تاسیس تلویزیون ملی ایران به نوازندگی کمانچه به سرپرستی مرحوم مرتضی حنانه به عنوان موسیقی اصیل ایرانی مشغول می گردد و از سال ۱۳۵۵ به تکنوازی کمانچه می پردازد و حدود چهل تکنوازی انجام می دهد که در آرشیو رادیو موجود و از بهترین های تکنوازی این ساز می باشد .
وی همیشه سعی داشت که این ساز را بین جوان ها رواج دهد و تغییراتی از لحاظ تکنیک برای کمانچه به وجود آورد که امید دارد با کمک شاگردانش ، کمانچه را که یک ساز ملی و سنتی ایرانی است و از جهت تکنیک و وسعت صدا و واخوان های آوازی خیلی غنی و پربار است رواج و احیاء کند و معتقد است اگر کسی بخواهد ، پرباری و غنی بودن این ساز را بر مبنای واقعی آن درک کند بایستی حتما سفری به باکو داشته باشد تا به بیند آقای هابیل علی اف استاد کمانچه جهان چه کار می کند و چه می گویددرباره ساز کمانچه داروغه می گوید:”اگر کسی تکنیک این ساز را به دست آورد،کارهایی می شود روی آن پیاده کرد که در ویولون امکان پذیر نیست.به هر حال حق کمانچه هنوز ادا نشده و باید آن هایی که در موسیقی ادعایی دارند بیایند و این کارها را انجام دهند و مشوق جوانان باشند که این ساز ملی و سنتی جای والای خود را از دست ندهد و ما هر وقت که به خارج جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرت هایی داشتیم وقتی هنرمندان ما ویولون می زدند برای آن ها زیاد جالب نبود ولی هنگام گوش دادن به نوای کمانچه سراپا گوش می شدند و نوازنده را بسیار تشویق می کردند”.
کامران داروغه ،کنسرت های فراوانی به نفع مؤسسات خیریه و فرهنگی نظیر:هلال احمر(شیر و خورشید)،انجمن نابینایان ، بیمارستان های مسلولین و دانشجویان بی بضاعت ترتیب داد و برای شناساندن موسیقی سنتی و ملی ایران ، مسافرت هایی از طرف رادیو تلویزیون به کشورهای: ترکیه، آلمان ، فرانسه، ایتالیا ، افغانستان ، ژاپن، پاکستان، هندوستان، شوروی و درآمریکا رفتند.
بوالقاسم داروغه کاظم با نام هنری کامران داروغه، از دوازده سالگی موسیقی را شروع کرد. به تشویق پدر که با موسیقیدانهای معتبر تهران آشنا شد. یک سال در هنرستان عالی موسیقی ماند، اما از آنجا که موسیقی کلاسیک و ویولن کلاسیک را دوست نداشت بالاخره آنجا را رها کرد. به وساطت دوست پدرش، زندهیاد علیمحمد خادم میثاق به هنرستان موسیقی ملی راهنمایی شد. زندهنام استاد روحالله خالقی که استعدادِ داروغه نوجوان را به دیده تردید مینگریست، از او تعهد کتبی گرفت که اگر در آن سال تحصیلی موفقیتی نداشته باشد، از هنرستان اخراج شود. در هنرستان کمانچه تدریس نمیشد. ساز اصلی، ویولن بود و معلم او، روانشاد حسینعلی ملاح، ادیب و پژوهنده و نوازندهای بود که ابوالحسن صبا، حسین یاحقی و علینقی وزیری استادانش بودند. روش نوازندگی ملاح، که متأسفانه نمونههای قابل توجهی از آن در دسترس نیست، ظریف و روان و «خوانا» بود و البته مقلدینی هم دارد که در غیاب آثار او، لحنها و ابداعات او را به عنوان سبک شخصی خود معرفی میکنند. امّا داروغه همواره مانند شاگردی حقشناس از زحمات فراوان ملاح برای او یاد میکرد و خود را مدیون او میدانست.
– ساز اصلی داروغه، ویولن بود، اما بعد از اینکه تجربهٔ نوازندگی زندهیاد اسدالله ملک را روی کمانچه شنید، شیفته صدای این ساز شد و سه ماه نزد ملک آموزش دید. کمانچه در آن سالها فراموش شده بود. تنهااصغر بهاری و حسین یاحقی، دو موسیقیدان حرفهای بودند که به کمانچهنوازی و فن حقیقی اجرای آن تسلط داشتند. بیش از چهل سال بود که ویولن، ساز اصلی و محوری موسیقی شهریِ ایران تلقی میشد و گرایش موسیقیدانان عصر جدید به کار ارکستری و تشکیل گروههای مختلف، و علل دیگری که گفتن آن در یادداشتی دیگر است، این ساز را بیش از هر ساز دیگری مورد توجه و محبوبیت قرار داده بود، به طوری که تقریباً تمام نوازندگان جوانی که در سالهای ۱۳۳۰ ـ ۱۳۵۰ کمانچه مینواختند، نوازندگی را از ویولن شروع کرده بودند، نه از کمانچه. بدیهی است که به این ترتیب بسیاری از مختصات هنر نوازندگی کمانچه فراموش میشد و بسیاری از حالتهایی که جدید و متناسب با نیازهای موسیقی روز بود از ویولن به این ساز انتقال مییافت. البته بسیاری از این جوانان در سالهای بعد بیشتر به کمانچهنوازی شهره شدند و اعتبار یافتند، اما در نواختن هر دو ساز تسلط داشتند: از جمله، استاد داود گنجهای هنرمند نکتهدان و معلم توانمندی که از دوستان و همدورههای داروغه است.
– کامران داروغه از اولین ورودیها به گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا (دانشگاه تهران) بود، تعدادی از همدورههای او نیز به این دانشکده آمدند، ولی کارشان را ادامه ندادند (نظیر اسدالله ملک) ولی او دوره صیل را به پایان برد و رسالهاش را درباره موضوعی قابل توجه ریتمهای زورخانه و با همکاری هنرمند ارجمند، استاد محمد اسماعیلی نوشت که قسمتی از آن نزد نگارنده نگهداری شده است. داروغه در دانشگاه از درسهای استادانی مثل نورعلی برومند و اصغر بهاری استفاده کرد. از سال ۱۳۴۵ به رادیو رفت و به توصیه استاد ملاح که در شوراهای موسیقی رادیو صاحب جایگاه و احترامی بود، به برنامه گلها وارد شد. دوره اوج او نیز ده سال ۱۳۴۵ ـ ۱۳۵۵ است. در این دوره، تکنوازیهای باارزش و شنیدنی از هنر کمانچهنوازی او ضبط شده است. همچنین کنسرتهای فراوانی به نفع امور خیریه و مؤسسات فرهنگی برگزار و برای نواختن موسیقی ایرانی و معرفی کمانچه به موسیقیدانان دنیا به کشورهای مختلف سفر کرد. گاهی آهنگ هم میساخت، ولی آهنگهایش چندان معرفی نشدهاند.
او یادداشتهایی هم برای آموختن کمانچه نوشته است که میتوانست کتابی معتبر باشد، ولی با مرگ او معلوم نیست تکلیف آن یادداشتها چه شده است.
– نوای نرم و باحالت آرشه داروغه در برنامههای تکنوازان در رادیو، اصالت روش و احساسات شخصی او را معرفی میکند. داروغه غیر از موسیقی کلاسیک ایرانی، فوت و فنهای موسیقی مطربی قدیم را هم خوب میشناخت و گاه به تفنن قطعاتی در آن مایهها مینواخت. اجراهای او در جشن هنر شیراز (۱۳۵۶ ـ ۱۳۴۷) اگر روشن و سالم ضبط شده باشند، هنر او را گواهی میکنند. اگر دوستانش مجموعهای برگزیده از ضربیهای او را که با کمانچه نواخته، جمعآوری و منتشر کنند، کاری شایسته برای آن مرد هنرمند که در بهار امسال به خاموشی از بین ما رفت، انجام دادهاند.
– کامران داروغه، هنرمندی به تمام معنی شریف و پاکنهاد و خوشقلب بود. هنرمندانی چون داود گنجهای و منصور نریمان که با او آشنایی نزدیک داشتهاند بهتر میتوانند صفات انسانی او را وصف کنند. از خانوادهای اعیان برخاسته بود و خوشبختانه احتیاج مالی نداشت که مجبور باشد به خاطر آن هر کاری را قبول کند. در اجرا و آموزش هم قصد انتفاعی نداشت و از آفات مادیگرایی مهلکی که فضای موسیقی و موسیقیدان ایرانی را آلوده کرده است، دور بود.
آفت زندگی او، دلسردی عمیق از هنر و واقعبینی اغراقشدهای بود که سبب شد سالهای سال دست به ساز نزند و از جریان طبیعی حرکت زندگی و کار دور بماند. انزوای وی اگر در ابتدا اسباب سلامت مشی هنری او بود، خیلی زود به آفت زندگی و کوتاه کردن عمر او تبدیل شد. روایت مرگ دردناک او را باید از قلم دوستدار جوانش خانم فروغ بهمنپور خواند ـ اگر نوشته باشد؛ و روایت زندگی پر از معصومیت و اندوه او را دوست همقلم و همدرد، آقای علیرضا پورامید عزیز، اگر بنویسد. روانش شاد و در آرامش باد
دیدگاهتان را بنویسید