شاید مهمترین اتفاق سالهای اخیر موسیقی، «بدرقه بینظیر مرتضی پاشایی» باشد اما این بدرقه و آنچه در این خصوص به وجود آمد را، شاید نتوان صرفا در حوزه موسیقی گنجاند و این ماجرا شاید بیشتر به موضوع تحولات اجتماعی مربوط باشد. «جنجالهای ویدئوی چرا رفتی»، «حاشیهها و اتفاقات آلبوم حافظ»، «درگذشت مرتضی احمدی»، «حضور کیتارو در تهران» و «حواشی مربوط به موسیقی رپ» اتفاقاتی ست که هر سال کمابیش میافتد و هرچند میتوان در مورد هرکدامشان حرف زد و در نوع خود مهم هم هستند اما آنقدرها خاص نیستند. «دومین جشن «موسیقی ما» و حاشیههاش» هم خیلی مهم بود، بیشتر از آن جهت که بخش خصوصی توانسته جشنی به خوبی و با آن عظمت نسبی برگزار کند و نکته مهمتر اینکه این کار را دو سال پشت سرهم هم انجام داده است. بحثهای مربوط به «خوانندگی زنان» هم همیشه بود و خواهد بود و حتما باز بحثهایی درباره آن در خواهد گرفت و اما زمانی به عنوان مهمترین اتفاق سال تلقی خواهد شد که گرهی از آن باز شود. «از کار افتادن و آغاز به کار دوباره ارکستر سمفونیک» هم مسبوق به سابقه است و حتی «حضور یا عدم حضور بانوان نوازنده روی صحنه» هم، با همه تلخیهایش چیزی نیست که نتوان آن را به یاد نیاورد و یا منتظر حدوث دوباره آن نبود. اینها همه بود و هست و البته همگی اشاره دارند به موضوع و معضل مهم موسیقی و آن، امیدی ست که به وجود آمد و متاسفانه کاری نکرد. موضوع مهم موسیقی در سالی که گذشت در همین رابطه است؛ نکتهای که در لیست اتفاقات مهم سال برای نظرسنجیها، هم هست و هم نیست.
وقتی دولت تدبیر و امید بر سر کار آمد و بعد، مردی به معاونت هنری گمارده شد که خود سابقه چهارده سال مدیریت دفتر موسیقی را در کارنامه داشت، همگان و به خصوص اهالی موسیقی به این باور و امید رسیدند که قرار است اتفاقات تازهای در این معاونت و دفتر بیافتد، اما امیدی که میتوانست نتیجه تدبیر باشد، قربانی سیاست اعتدال و اهمیت دادن بیشتر به موضوع اقتصاد و مهار تورم شد و شاید فقط یک جا بود که اقدامی شجاعانه و البته کاملا قانونی و درست انجام شد و سینهای برای حفاظت از قانون ستبر شد و واقعا هم، یک روز تمام! ستبر ماند. قبل و بعد این ماجرا، «لغو برنامههای آموزش موسیقی در فرهنگسراها»، «حمله نیروهای خودسر چهل، پنجاه نفره به کنسرت وحید تاج در یزد و برگزاری کنسرت بدون حضور خواننده»، «مشکلات ایجاد شده برای کنسرتهای علیرضا قربانی»، «دادن یا ندادن مجوز آلبوم و کنسرت به چهرههای مطرح موسیقی از قبیل استاد محمد رضا شجریان، استادکوروش یغمایی، کاوه یغمایی، یاس، کاوه آفاق، سینا حجازی و…» اتفاق افتاد بود اما مگر در سالهای گذشته از این اتفاقات نمیافتاد؟ تا بوده-کمابیش- همین بوده اما هیچ وقت نشده بود که پلیس اینگونه، به صورت کامل به مسئولان برگزاری یک کنسرت کمک کند و با قدرت جلوی نیروهای خودسر بایستد و یک کنسرت قانونی مجوزدار را با قدرت برگزار کند. در بوشهر این اتفاق افتاد.
به نظر نگارنده، ایستادن نیروی انتظامی جلوی نیروهای خودسر و برگزاری کنسرت محسن شریفیان در شهر خودش بوشهر، مهمترین اتفاق سال بود، کاری که هیچ وقت به این شکل انجام نشده بود. روز قبلش این نیروها انواع اقدامات را انجام داده بودند، از تشویش اذهان مومنان در نماز جمعه تا نامه و طومار و همه اقداماتی که همه ما میشناسیم، اما نیروی انتظامی، به مجوزی که آن کنسرت داشت استناد کرد و با سینهٔ ستبر برای حفاظت از قانون ایستاد و این نتیجه معاهدهای بود که با معاونت هنری و دفتر موسیقی بسته بود. تفسیر به رای مربوط به قبل از صدور مجوز است و کنسرتی که همه مجوزهای لازم را از بالاترین مراجع قانونی گرفته باید به بهترین شکلی برگزار شود و هر کس هم اعتراضی دارد باید از طریق قانونی اقدام کند. صحبت از سلیقه من و شما نیست و مشخص است که وقتی محسن شریفیان، نمیتواند موسیقی بوشهر را در خودش اجرا کند، حتمای یک جای کار ایراد دارد.
وقتی صحبت از این شد که وزارت ارشاد اسلامی با نیروی نتظامی معاهدهای امضا کرده است تا این نیروی رسمی و قانونی ایجاد نظم و امنیت اماکن عمومی، از کنسرتهایی که مجوز قانونی دارند با قدرت قانون حمایت کند، امیدی در دل ما زنده شد، مخصوصا که این تعهدنامه در «دولت تدبیر و امید» انجام شده بود چرا که این عهدی بود که این دولت با مردم و هنرمندان بسته بود. نیمه شب روز دوازدهم دی ماه، موسیقی ما: «با وجود اعتراض نیروهای خودسر و با دخالت قاطع پلیس/ کنسرت گروه «لیان» پس از ۱۶ سال در بوشهر برگزار شد» ودر گزارشش نوشت: «از غروب امروز دوازدهم دی ماه جمعی از مخالفان برگزاری کنسرت در این شهرستان با تجمع در برابر محل برگزاری و اقامه نماز و سردادن شعار، نسبت به برگزاری این کنسرت اعتراض کردند. نیروهای انتظامی در ادامه به محل اعزام شدند و سعی در برقراری نظم را داشتند که در همین حین درگیریهای فیزیکی بین عوامل اجرایی کنسرت و این افراد معترض، که برخی از آنها با عنوان گروه «دلواپسان» بوشهر یاد میکنند، رخ داد. نیروهای یگان ویژه و فرماندهان انتظامی بوشهر در محل سینما «آوینی» حضور پیدا کردند. ابتدا گفتگوهایی میان معترضان و عوامل نیروی انتظامی برقرار شد اما آن افراد حاضر به پایان تجمع خود نبودند و کماکان نسبت به اجرای این کنسرت که تمامی مجوزهای لازم را اخذ کرده بود اعتراض میکردند. همین مساله باعث شد تا سانس اول کنسرت محسن شریفیان در ساعت ۱۹ لغو شود و مخاطبانی که نسبت به تهیه بلیت اقدام کرده بودند در مقابل نیروهای خودسر قرار گرفتند. آنها شعارهایی را در حمایت از گروه لیان و شریفیان سر دادند و همزمان با حمایت نیروی انتظامی و اسکورت ویژه، این موزیسین وارد سالن شد. مدیر اداره ارشاد بوشهر، مسئولین شورای تامین استان و مقامات عالی رتبه استانداری هم به مرور خود را به سینما آوینی رساندند. گفتگوی مسئولین با معترضان نتیجهای نداشت و از حدود ساعت ۲۰ با تدبیر «فتح الله حقیقی» معاون سیاسی و امنیتی استانداری بوشهر، ماموران پلیس با قاطعیت وارد عمل شدند. همزمان با حمایت مخاطبان کنسرت و در اقدامی مثال زدنی این افراد که به دنبال ممانعت از اجرای یک برنامه رسمی بودند توسط پلیس متفرق شدند. از حدود ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه و با تدابیر شدید امنیتی، مخاطبانی که بلیت سانس دوم را داشتند وارد سالن شدند و از آنها که بلیت سانس اول را تهیه کرده بودند تقاضا شد که محل را ترک کنند…» (موسیقی ما – شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳)
بگذریم از اینکه این سینه ستبر همچنان ستبر نماند و کنسرت این گروه که با استقبال شدید مردم هنرپرور بوشهر دو روز دیگر هم تمدید شده بود، در روزهای سیزده و چهارده دی لغو شد اما همان یک روز نقطه عطفی بود در حفاظت قوه مجریه از اجرای مجوزی که خودش میدهد. هفته بعد رئیس جمهور محترم و هیات همراه به بوشهر رفتند و وزیر محترم ارشاد گفت مردم بوشهر به محسن شریفیان افتخار میکنند اما نگفت این هنرمندبرجسته موسیقی بومی بوشهر، کی میتواند یک بار دیگر برای مردم شهر خودش موسیقی خودشان را اجرا کند و آیا باید به خاطر سلیقه عدهای که یک درصد مردم بوشهر هم نیستند شانزده سال دیگر صبر کند؟!
هر کس عقیده خودش را دارد اما به نظر بنده، آن اتفاق مهمترین اتفاق سال ۹۳ در حوزه موسیقی بود؛ کاری که تداوم آن همه مشکلات را حل میکند. هیچ چیز مهمتر از قانون گرایی همه آحاد جامعه نیست و هنرمندان از دولت توقع دارند از مجوزهایی که به آن سختی و آن مته به خشخاش گذاشتن و گذراندن هنرمند از هفت خان رستم میدهد، حمایت کند. کاری که متاسفانه نمیکند و در اکثر شهرستان، برخی مسئولان غیرمرتبط، با همراهی نیروهای خودسر، به تعطیلی برنامههای قانونی و مجوزدار اقدام میکنند و دریغا که موفق هم میشوند. نمونهاش تعطیلی کنسرتهای علیرضا قربانی در ماه منتهی با نوروز نود و چهار است و پایین کشیدن نوازندگان زن گروههای موسیقی از سن اجرای صحنهای.
راستی، حمایت مسئولان ارشاد اصفهان از حضور نوازندگان بانوی گروه همایون شجریان روی صحنه، اتفاق مهم دیگر سال بود.
بله. تاسف بار است اما حقیقت دارد. در کشور بزرگ و قدرتمندی که در دوران ناامنی منطقه، خوشبختانه و باافتخار، امنترین کشور منطقه است، حمایت قانون از هنر و هنرمند آرزوی بزرگ اهالی موسیقی ست و دو اقدام، که همیشه و به صورت طبیعی باید انجام شود، بزرگترین اتفاقات سال…
دیدگاهتان را بنویسید