×
×

هیچ یک از مسئولان جویای حال من نشدند/ زندگیم را بدهکار امام رضاع هستم

  • کد نوشته: 47217
  • موسیقی ایرانیان
  • جمعه, ۲۷ام دی ۱۳۹۲
  • ۰
  • غلامرضا صنعتگر: برای آهنگ خلیج فارس در دبی بازداشت شدم

    هیچ یک از مسئولان جویای حال من نشدند/ زندگیم را بدهکار امام رضاع هستم
  • IMAGE635255564891114149غلامرضا صنعتگر هنرمند خوب موسیقی کشورمان که آهنگ زیبا و به یاد ماندی «ضامن آهو» را در کارنامه هنری اش به ثبت رساند، این روزها به علت بیماری نارسایی کبد در بستر بیماریست.در شعر زیبای «ضامن آهو»  با نجوا و درد دل با امام رضا(ع) می گوید:
    اومدم تا ببینم لحظه عاشق شدنو/به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو/دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی/کمتر از آهو که نیستم میشه ضامنم بشی../ میدونم شفاعت بی منتت زبون زده /به همین امید دلم به مشهد تو اومده… یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره.
    گفت و گوی این هنرمند با شبکه ایران را در ادامه می خوانید:

    راجع به اولین آلبومی که قرار بود با نام شما منتشر شود و توسط خواننده دیگری اجرا شد، توضیح دهید؟

    وقتی که به تهران آمدم، شروع به فعالیت در زمینه آهنگسازی کردم که به من پیشنهاد شد آلبومی با صدای من ضبط شود که برای آن آهنگسازی هم می کردم. کار با صدای من ضبط شد ولی در مرحله ی میکس و مستر، بدون اطلاع من کار متوقف، و به آقای «مجید اخشابی» واگذار شده بود. زمانی که به استدیو مراجعه کردم، کاور آلبوم را با عکس آقای اخشابی مشاهده کردم و از این موضوع شوکه شدم چون نه دلیل همچین کاری را میدانستم، نه از انجام این کار اطلاع داشتم. وقتی علت را از آقای اخشابی جویا شدم، ایشان گفتند این کار بنا به تصمیم مدیریت شرکت صورت گرفته است. تمام هزینه  آهنگسازی و تنظیم را پرداخت کردند ولی من به دلیل علاقه ای که به خوانندگی داشتم به تهران آمده بودم. آلبوم منتشر شد تمام همشهری ها و نزدیکان با من تماس گرفتند و گفتند: شما که گفته بودید آلبوم «گمگشته» را من خواندم پس چرا با صدای آقای اخشابی پخش شد؟ بعد از این اتفاق خیلی احساس ضعف میکردم به همین دلیل تصمیم به برگشتن گرفتم اما یک دوست مرا از رفتن منصرف کردند و گفتند: شکست پلی است برای پیروز شدن و مطمئن هستم که میتوانی خواننده موفقی بشوی. بعد از این اتفاق تمام سرمایه ام که ۱۳میلیون و پانصد هزار تومان بود به شخصی که یکی از چهره های شناخته شده در هنر بودند، سپردم تا در انتشار آلبوم به من کمک کنند ولی بعد از آن دیگر ایشان را ندیدم تا دوسال پیش اتفاقی ایشان را در کیش دیدم و گفتم: ای کاش این برخورد را با من نمی کردید.
    چه اتفاقی رخ داد تا بلاخره «رضا صنعتگر» توانست با تحمل تمام این مشکلات خواننده شود؟
    بعد از پشت سر گذاشتن همه مشکلات تصمیم جدی برای انتشار آلبوم گرفتم. سال ۸۲ بود که به همراه دوستان بندرعباسی، آلبومی ۱۰ قطعه ای را آهنگسازی و تنظیم کردیم. به واسطه آقای مجید اخشابی با آقای سلطانی مدیریت شرکت «هم آواز» آشنا شدم و آلبوم از طریق این شرکت وارد بازار موسیقی شد.
    از چه طریقی وارد صدا و سیما و خواننده رسمی این سازمان شدید؟
    دوست عزیزم آقای محسن شریفیان پیشنهاد کردند ۲ کار برای مرکز کیش بخوانم و گفتند از این طریق می توانم وارد صدا و سیما بشوم. ما دو کار محلی با آهنگسازی و تنظیم خودم برای مرکز کیش ضبط کردیم و مورد پسند قرار گرفت به طوری که تقریبا هر روز برای تلویزیون اجرا داشتم. بعد از بازخورد خوب کارها با پیشنهاد سازمان دو قطعه دیگرهم با نام های «عطر نرگس» و «میهن» ساختم که خیلی بیشتر از کارهای قبلی مورد لطف و پسند مردم قرار گرفت.
    از خلق اثر معروف «امام رضا» برایمان بگویید؟ چطور جرقه اولیه این کار زده شد؟
    من همیشه ارادت خاصی به سلطان ایران زمین آقا امام رضا (ع) داشتم و دارم. چون زندگیم را بدهکار آقا هستم. قبل از تولدم پزشکان از سالم به دنیا آمدن من و زنده ماندن مادرم قطع امید کرده بودند. مادرم به همراه پدربزرگم راهی مشهد شدند تا زندگی مرا از آقا بخواهند.به گفته ی مادرم وقتی به حرم رفتند پدربزرگم با صدای بلند گفت : آقا من زندگی نوه و دخترم را از تو میخواهم. قول می دهم وقتی نوه ام به دنیا آمد بشود غلام تو . من به دنیا آمدم و اسمم را غلامرضا گذاشتند.
    این را همیشه از مادرم می شنیدم و در دلم همیشه به آقا بخاطر نگاهشان به من ارادت خاصی داشتم. می دانستم که کوچکتر از آنم که آقا به من نیازی داشته باشد ولی همیشه می خواستم یک جوری از ایشان تشکر کنم و علاقه ام را به گوششان برسانم. این بود که این قطعه تبدیل به یکی از سخت ترین کارهای من شد که تقریبا شش ماه اتود این کار طول کشید چون از ۳ قسمت موسیقایی تشکیل می شد. با اسلو شروع می شد قسمت میانی کار موسیقی بندری بود و قسمت پایانی موسیقی به سمت موسیقی مشهد می رفت. شعر این کار از دوست خوبم آقای مجید ذاکری بود که به دلیل حساسیت من بر روی کار، ایشان خیلی اذیت شدند. می توان گفت این قطعه شاخص کارهای من شد و خداوند را شاکرم که با لطف او و امام رضا(ع) به اینجا رسیدم و از لطف دوستانم عبدالحسین مختاباد و عرب لو سپاسگزارم.
    چرا بعد از قطعه «امام رضا» چنین کارهایی به این ظرافت و زیبایی از شما شنیده نشد؟
    من تمام زندگیم را صرف ائمه و فرهنگ کردم. متاسفانه برای انجام کارهای فرهنگی و از این قبیل کارها تبلیغ می‌کنند اما بازاری برای فروش به وجود نمی آورند، من چطور می توانم دلگرم باشم؟ بعد از قطعه ی «امام رضا» کار فرهنگی خوبی ساخته نشد چون هرکجا برای اجرا می رفتیم همه میگفتند همان کار امام رضا را بخوانید. به کار خودم مطمئن هستم اما مسئولان حمایت نمی کنند و فقط صحبت از ساختن کار می کنند. برای ساختن این کار ها فکر و هزینه نیاز نیست؟! متاسفانه این نوع کارها حمایت مادی نمی شود.
    نظرتان راجع به خوانندگانی که به صورت غیرمجاز فعالیت می کردند و حالا مجاز شدند، حمایت می شوند و فعالیت می کنند چیست؟
    من سال ها برای موسیقی کشور زحمت کشیدم و هنوز اندر خم مجوز آلبوم دوم هستم. ولی آقایان از شبکه های ماهواره ای می آیند و مجاز می شوند و آلبوم می‌دهند و حتی تیتراژ سریال می خوانند. کسانی که تبلیغات کارهایشان در شبکه های ماهواره ای انجام میشد به راحتی می آیند و در کشور به صورت مجاز فعالیت می کنند. ما کار قانونی و از راه درست را انجام دادیم که متاسفانه انگار در حال حاضر این کار ارزشی ندارد. حتی برخی از این دوستان در مسابقاتی که در شبکه های ماهواره ای برگزار می شد، رد شدند اما در تلویزیون دعوت می شوند و هزینه های بالایی به آن ها پرداخت می شود. واقعا متاسفم برای مسئولین که با این دید به عرصه موسیقی نگاه می کنند و حمایت نمی کنند از صنعتگرهایی که زحمت زیادی کشیدند و در چارچوب قانون کار ارائه دادند. چرا نباید از حق و حقوق ما دفاع شود و حداقل هزینه ای که صرف تولید کارها می کنیم به ما برگردد. چرا باید تمامی تیتراژها در صدا وسیما متعلق به چند نفر خاص باشد؟ چرا و هزاران چرای دیگر که مثل همیشه بی جواب می ماند .
    آیا قانون در موسیقی برای همه هست ؟ چقدر رضا صنعتگر مورد بی توجهی مسئولین قرار گرفته؟
    موسیقی یک هنر است و هنر مرز ندارد. حالا به دلایل خاص برایش قانون هایی به وجود آمده است. مسئله  حال حاضر، کم لطفی به من فقط از طریق مسئولان صدا و سیما نیست. من این مشکلات را در ارشاد هم داشتم. به چه صورت است که امروز هرکسی می تواند وارد این عرصه شود ولی من که چند سال است در ارگان تصویری به نام صدا و سیما برنامه اجرا می کنم، کارهایم در ارشاد تایید نمی شود؟! آقایانی که به صورت زیرزمینی و اینترنتی فعالیت می کردند سریعا مجوز می گیرند. من نمی گویم رابطه یا هرچیز دیگری باعث این کار می شود. خیلی از هم دوره ای های من نیز شاکی هستند چرا مسئولانی را به خدمت می گیرند که دلسوز نیستند و اطلاعات درستی در زمینه موسیقی ندارند. زمانی که ما می خواندیم۵ خواننده بیشتر نبود. خیلی از دوستانی که حالا می خوانند آن زمان نوازندگی می کردند. الان به جایی رسیدیم که آن ها وارد گیشه می شوند و کنسرت می گذارند و ما هنوز به درهای بسته مشت می کوبیم.

    تا حالا فکر کردید که از ایران بروید و در کشورهای خارجی فعالیت موسیقایی خود را ادامه دهید؟
    به جایی رسیدم که از کم لطفی ها خیلی سرد شدم و در آن زمان آلبوم من ۴سال پشت درهای ارشاد بود ( که به لطف دوستانم در ارشاد، امسال، این انتظار ۱۰ساله شد) واقعا خسته شده بودم یا شاید راهش را بلد نبودم. یک شب در جمعی نشسته بودم شروع کردم به گیتار زدن و خواندن، یکی از مهمان ها خواندنم را قطع کرد و گفت: چقدر صدایتان شبیه شخصی است که آهنگ امام رضا را خوانده است و من واقعا عاشق ایشان هستم. وقتی متوجه شدند که کار را من خواندم پیشنهاد دادند اگر روزی تصمیم داشتم از ایران بروم به ایشان خبر بدهم. چند وقتی از این موضوع گذشت . یک روز در اوج ناامیدی و دلسردی با ایشان تماس گرفتم و مدتی بعد کارهایم برای خروج از ایران انجام شد. ۲روز مانده به سفرم، مادرم با من تماس گرفت و گفت: مطمئن هستم اگر از ایران بروی دیگر تو را نخواهیم دید، این حرفش دلم را لرزاند و سست شدم. این یعنی جدایی از خاک ایران برای همیشه. همین حرف باعث شد که بمانم. درحال حاضر هم خیلی از کشورهایی که برایشان کنسرت اجرا کردم از جمله یونان، دبی، ترکیه، رومانی، اتریش، قطر و ایتالیا پیشنهاد رفتن و حمایت به من داده اند اما من مردم و خاک کشورم را دوست دارم. دوست دارم در خاک میهنم و برای مردم کشورم بخوانم. دلیل و موقعیت رفتن برایم مهیا شد، اما من نرفتم.
    چرا این همه اجرا و کنسرتی که در تهران و خارج از ایران داشتید سر و صدایی نکرد و هیچ تبلیغی صورت نگرفت؟
    تا الان برنامه ها و کنسرت هایی که داشتم به خواسته مردم در کشورهای مختلف بوده است و با هماهنگی سفارت آن کشور اجرا می شده و خودشان تبلیغات لازم را انجام می دادند و خدا را شکر استقبال مردم در همه جا خوب بود.
    از اجراهایتان در خارج از کشور برایمان بگویید.
    من اجرایی در دبی داشتم. ۱۰شب اجرا برای دهکده جهانی موسیقی که ۵۰کشور در این جشنواره، اجرا داشتند و من به عنوان نماینده ایران در این برنامه حضور داشتم. باید در مقابل کشورهای بزرگی مثل یونان، انگلیس، ایتالیا، اتریش به اجرا می پرداختم. تمام این کشورها با ارکستر ۱۰۰/۱۵۰ نفره برای اجرا آمده بودند و من با ۷ نوازنده ۱۰شب اجرا داشتم و تمام این کشورها از اجرای موسیقی ما لذت می بردند. فقط یک قهرمان ملی پرچم کشور را بالا نمی برد؛ ما هم با موسیقی پرچم کشورمان را بالا بردیم.
    خاطره ای خوب یا بد از اجراهایتان تعریف کنید .
    خاطره…. خاطره ی خوب و بد ؟…….. من یک کار برای خلیج فارس ساخته ام که به خاطر این کار ۸ ساعت در فرودگاه دبی بازداشت شدم. چند سال پیش یک کنسرت در دبی داشتم که راهی امارات شدم. به فرودگاه دبی که وارد شدم مسئولان فرودگاه مرا شناختند و با گرفتن پاسپورتم مانع خروجم از فرودگاه شدند.در ابتدا نمی دانستم قضیه چیست تا اینکه یکی از همان آقایان آمد و با لهجه غلیظ عربی به من گفت: تو برای خلیج فارس خوانده ای؟ گفتم : بله ! اخمی کرد وگفت : خلیج عربی! اگر می خواهی بروی باید بگویی خلیج عربی! وگرنه همینجا میمانی. بگو ! گفتم : خلیج فارس از ابتدا خلیج فارس بوده و همیشه هم خلیج فارس می ماند. خلیج فاااااااااارس ! در فرودگاه نشسته بودم و آن آقایان که رد می شدند نام خلیج فارس را به زبان می آوردم. آن روز با رایزنی های دوستان در سفارت بعد از۸ ساعت بازداشت در فرودگاه، کنسرتم با دو ساعت تاخیر برگزار شد . افتخار می کنم که این موسیقی به گوش آن ها هم رسیده و افتخار می کنم که در یک کشور بیگانه از حق ایران و ایرانی بودنم دفاع کرده ام. 
    درباره بیماریتان کمی توضیح می دهید ؟

    من ابتدا جا دارد از دکترم آقای شکرالله امیدی تشکر کنم. واقعا دلسوزانه و برادرانه کنار من بودند. من مشکل قلبی دارم. حدودا دو سال پیش برای انجام عمل جراحی قلب در بیمارستان بستری شدم که با انجام آزمایش های مقدماتی پزشکان تشخیص دادند که کبدم تقریبا از بین رفته و نیاز به پیوند کبد دارم که امیدوارم معجزه ای صورت بگیرد. متاسفانه مطلع شدم ریه هایم نیز دچار مشکل شده است.
    این مدت که در بیمارستان بستری هستید آیا مسئولان و همکاران به ملاقات شما آمدند یا جویای احوالات شما شدند؟
    در این چند روزی که در بیمارستان هستم جز آقای عرب لو که در صنف خودم حکم برادر بزرگتر را دارد هیچ کدام از مسئولان که حکم پدری دارند حتی برای دلداری با من تماس نگرفتند که ببینند حال من چطور است یا چقدر هزینه بیماری من شده است. متاسفم از اینکه مسئولین جویای احوال هنرمندان نمی شوند شاید توقع من زیاد است و شاید هم کم لطفی مسئولین بیش از اندازه است. تاکنون خیلی از عزیزان خبرنگار از من درخواست مصاحبه کرده بودند ولی به دلیل پرهیز از حاشیه، هیچ گاه قبول نمی کردم. این اولین باری است که مصاحبه می‌کنم چون واقعا دلگیر هستم و احساس می کنم حرف های نگفته  زیادی گوشه دلم مانده. از مسئولین عزیزی که تاکنون فقط از آن ها حرف شنیده ام و عمل ندیده ام تا به ظاهر دوستانی که فقط به این فکر می کنند که من چه سودی برای آن ها دارم؟ امیدوارم مسئولان از من ناراحت نشوند، بخصوص مخاطبین عزیزم که در قلب من جای دارند. این اولین بار نیست که در این بیمارستان بستری می شوم و تا به حال هیچ یک از مسئولین جویای حال من نشدند. به واسطه ی موسسه ی«شیدای عشق» است که چند نفری از دوستان هنرمند و ورزشکار پیگیر حال من شدند و به دیدنم آمدند.
    چه کسانی پیگیر حال شما شدند در این مدت؟
    یکی از دلگرمی های خوبی که من داشتم حضور محمد قیصری مدیر خوب موسسه ی شیدای عشق و امید عامری است که لحظه به لحظه پیگیر کارهای آقای رویگری و من هستند و از این موسسه واقعا سپاسگزارم که مرا به عنوان عضو کوچکی در این گروه، تنها نگذاشتند . همچنین تشکر میکنم از دست اندرکاران برنامه ی «صبح بخیر ایران »، گروه عمو پورنگ، امیر جوشقانی، امیر افشار، آقای عرب لو، آقای نادعلی، حجه الاسلام شهاب مرادی، کامران تفتی، عمران طاهری،رضا صادقی، کیوان توحدی، رضا نصیری، آقای هاشمی مدیر اوقاف هرمزگان، آقای مرزبان مدیر روابط عمومی اوقاف هرمزگان، رضا توکلی، علیرضا روزگار، جعفر دهقان،رضا بنفشه خواه، بهنوش بختیاری،سید کمال هاشم زاده ،بهداد سلیمی و آقای رضا رویگری با اینکه خودشان در بستر بیماری هستند تماس گرفتند و جویای احوال من شدند.

    حرف آخر؟
    حرص و فکر بیش از اندازه، یکی از مهم ترین دلایلی بود که باعث تشدید سریع بیماری من شد و موجب شد الان بروی تخت بیمارستان، منتظر باشم ببینم چه اتفاقی برایم می افتد. ای کاش امروز که کنار هم هستیم به داد دل هم برسیم . فردا که رفتیم دیگر فقط یک مشت خاکیم و خاک سرد زود فراموش می شود. حلالم کنید.

    نگارنده: مریم رفایی

    https://musiceiranian.ir/?p=47217
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *