×
×

با رضا بهشتی‌پور از تهران تا بوخوم

  • کد نوشته: 42432
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۲ام مهر ۱۳۹۲
  • ۰
  • رضا بهشتی‌پور نوازنده و مدرس موسیقی ایرانی در آلمان معتقد است که موسیقی یک زبان بین المللی است که با استفاده از آن می‌توان فرهنگ یک کشور را معرفی کرد. مهدی‌ یاورمنش-رضا رستمی: پیش از آن که به آلمان برود و تحصیلاتش را در رشته برق و مخابرات آغاز کند، ژیمناست بود، حاصل این دوره زندگی‌اش […]

  • رضا بهشتی‌پور نوازنده و مدرس موسیقی ایرانی در آلمان معتقد است که موسیقی یک زبان بین المللی است که با استفاده از آن می‌توان فرهنگ یک کشور را معرفی کرد.

    مهدی‌ یاورمنش-رضا رستمی: پیش از آن که به آلمان برود و تحصیلاتش را در رشته برق و مخابرات آغاز کند، ژیمناست بود، حاصل این دوره زندگی‌اش قهرمانی در رده نوجوان و جوانان ایران بود، سال ۱۳۵۶ هم ملی پوش شد و به مسابقات جهانی ژیمناستیک در شهر اورلئان فرانسه رفت.

    آن وقت‌ها اگرچه رضا بهشتی پور به موسیقی علاقه داشت و سازهای ارگ و تمبک را می‌نواخت، اما باید زمان می‌گذشت تا به طور اتفاقی یکی از آهنگسازان و نوازندگان برجسته ایران را در آلمان ببیند و مسیر زندگی‌اش را عوض کند؛
    « سال ۱۹۹۰ من تحصیلم در رشته برق و مخابرات به پایان رسید، همان سال به صورت اتفاقی با استاد مجید درخشانی آهنگساز و نوازنده برجسته ایرانی آشنا شدم. آقای درخشانی آن موقع با استاد سایه (هوشنگ ابتهاج) مرکز موسیقی «نوا» را در آلمان راه انداخته بودند. ماجرای آشنایی ما به این شکل بود که یک روز من رفتم به این مرکز و دیدم که آقای درخشانی یک گوشه ای در تاریکی نشسته‌اند، پرسیدم: «آقای درخشانی، چرا اینجا در تاریکی نشسته‌اید؟» گفت که برق نداریم. من هم که رشته‌ام برق بود، دست به کار شدم و کارهای مربوط به سیم‌کشی و برق مرکز را انجام دادم. این اتفاق باعث نزدیک شدن ما شد. یک روز بحث موسیقی پیش آمد و من به ایشان گفتم که من هم از کودکی به موسیقی علاقه داشته‌ام و تنبک می‌زدم و حالا هم در مدرسه عالی موسیقی ویلن می‌زنم.»

    رضا بهشتی‌پور

    رضا بهشتی‌پور در رده سنی نوجوانان و جوانان قهرمان ژیمناستیک ایران شده‌است

    درخشانی که یکی از شاگردان محمدرضا لطفی است، در دهه ۶۰ راهی کشور آلمان شد و تا سال ۱۳۸۱ در این کشور اقامت داشت. درخشانی پیش از انقلاب یکی از اعضای اصلی گروه موسیقی شیدا به سرپرستی لطفی بود. او در اوایل دهه ۶۰ دو آلبوم «بچه ها بهار» (با همکار حسین علیزاده) و «قاصدک» (شعر خوانی مهدی اخوان‌ثالث) را منتشر کرد.
    بهشتی پور که حالا در کافه خبر روبروی ما نشسته می‌گوید که آن دیدار زمینه ساز آشنایی‌اش با استادی شده که بسیار از او آموخته است:« استاد رحمت‌الله بدیعی را آقای درخشانی به من معرفی کرد، گفت: ما در زمینه ساز ویلن آقای رحمت الله بدیعی را داریم که ساکن هلند است و استاد برجسته ‌ای است، من آن موقع شناختی از آقای بدیعی نداشتم و آثارشان را نشنیده بودم، اما پیش ایشان رفتم و فراگیری موسیقی را آغاز کردم.»
    این آموزش اما ۱۵ سال طول می کشد؛« من مدت ۱۵ سال پیش آقای بدیعی آموزش دیدم، ردیف‌های موسیقی ایرانی را کار کردم و یاد گرفتم که اصلا کار فرهنگی انجام دادن چه معنایی دارد.»

    قهرمان ژیمناستیک ایران و دانش آموخته رشته مهندسی برق و مخابرات، از اینجا به بعد مسیر دیگری را در زندگی‌اش آغاز می‌کند، مسیری که ثمره‌اش راه اندازی انجمن هنرمندان ایران و آلمان (صبا) است.با دفتر‌هایی در پنج شهر آلمان؛« درسم که پیش آقای بدیعی تمام شده، به این نتیجه رسیدم که دلیل همراه نبودن ما ایرانی ها در خارج از کشور (برخلاف اهالی سایر کشورها) با هم به خاطر مسائل فرهنگی است. یعنی ما باید روی مسائل فرهنگی کار کنیم و از طریق این فرهنگ مشترک به همدیگر و مردم سایر نقاط نزدیک تر شویم. فرهنگ را هم برای خودم این طور تعریف کردم؛ فرهنگ روشی است که انسان‌ها از طرق آن با هم و با ارزش‌ها و دانش‌ها ارتباط برقرار می‌کنند.»

    رضا بهشتی پور در کافه خبر

    او که سال ۱۳۳۸ در تهران به دنیا امده، در آلمان به سمت اجرایی کردن این ایده می‌رود و می‌کوشد تا آموزش موسیقی را در کنار تحقیق در این حوزه به صورت جدی دنبال کند. دو عامل در این راه به بهشتی‌پور کمک می‌کند؛ نظم و انظباط؛«من زمانی که ژیمناستیک کار می کردم و قهرمان ژیمناستیک بودم نظم و انظباط را آموخته بودم، ژیمناستیک ورزشی است که در آن باید نظم و انظباط داشته باشی، هم درزمان فراگیری وهم در زمان اجرای حرکات. اگریک ذره نظم در بین کار یا حرکات یک ژیمناست نباشد، باعث لطمه دیدن ورزشکار می‌شود. شما کافی است درحین حرکت بارفیکس، یک لحظه نظم موجود را از دست بدهید، همین اشتباه کافی است تا با عث سقوط شما و آسیب دیدگی احتمالی‌تان شود. از طرف دیگر رشته تحصیلی من هم برق و مخابرات بود. در این رشته هم سرو کارما دانشجویان با ریاضی و فیزیک بود، یعنی دنیای که در آن باز هم نظم، انظباط و منطق ریاضی حکمفرماست.»

    او با این پیشنه به صورت جدی فعالیت در این عرصه را آغاز می‌کند و می کوشد تا از موسیقی به عنوان زمینه‌ای برای پیوند نسل جدید ایرانی‌هایی که در خارج به دنیا آمده اند با فرهنگ سرزمین آبا و اجدادی شان فراهم آورد. او ۱۰ سال مدیریت انجمن فرهنگی کاوه را به عهده می‌گیرد. در این مدت هم فعالیت در حوزه تدریس را به صورت جدی دنبال می‌کند و هم به تحقیق در زمینه موسیقی می‌پردازد.

    پس از انجمن کاوه او به سراغ راه اندازی یک انجمن دیگر می‌رود؛ انجمن هنرمندان ایران و آلمان«صبا». این انجمن سال ۲۰۱۰ راه می افتد و فعالیت‌های بهشتی پور در این حوزه تداوم می‌یابد؛ «من فکر کردم، اگر ما بتوانیم بچه‌هایی را که در خارج از ایران به دنیا می آیند با فرهنگ ایرانی آشنا کنیم، کار مهمی انجام داده‌ایم. به همین خاطر تصمیم گرفتم یک مرکز فرهنگی راه بیندازم و با موسیقی که زبان بین‌المللی است، هم نسل جدید ایرانی‌هایی را که در آلمان به دنیا آمده اند، با فرهنگ ایران آشنا کنم و هم شهروندان آلمانی را از طریق اجرای موسیقی ایرانی با فرهنگ کشورمان آشنا سازم.»

    ابتهاج، بهشتی‌پور و بدیعی

    رضا بهشتی‌پور در کنار استاد هوشنگ ابتهاج(سمت راست) و استاد بدیعی نوازنده ویلن(سمت چپ)

    نام این انجمن هم به دلیل علاقه شخصی بهشتی‌پور به مکتب استاد صبا انتخاب می‌شود. استاد ابوالحسن صبا یکی از موسیقدانان برجسته ایران است که علاوه بر آهنگسازی و نوازندگی نسل جدیدی از موسیقدانان ایرانی را تربیت کرد.
    اجرای کنسرت در فستیوال بین المللی موسیقی شهر دوسلدورف، اجرای کنسرت در مرکز فرهنگی گوته – حافظ، شرکت و اجرای کنسرت دربرنامه های هنری و جشنهای ملی و میهنی، اجرای کنسرت در کنفرانس سران اقتصاد اروپا، اجرای کنسرت در انجمن حافظ شهر کلن و … ا زجمله برنامه‌هایی است که تا به حال بهشتی‌پور به همراه هنرجویانش اجرا کرده است. او کتابی را هم در زمینه تئوری موسیقی ایرانی آماده کرده که در دست چاپ است.

    بهشتی پور برای جذب هنرجویان به کلاس‌هایش روش خاص خودش را دارد؛ «من سعی نمی کنم از هنرجویان پول بگیرم، یعنی کسی را مجبور نمی‌کنم که حتما شهریه بدهد، آن‌هایی که وضع مالی خوبی دارند، طبیعتا خودشان شهریه لازم را می‌دهند، اما آن‌هایی که به موسیقی علاقه دارند، اما توان مالی لازم را ندارند، مجبور نیستند، شهریه پرداخت کنند.»
    این شیوه البته حسن‌هایی هم دارد؛« من در واقع از این بچه‌ها حمایت می کنم تا بتوانند موسیقی را فرا بگیرند. حتی برای برخی از آن ها ساز هم تهیه کرده‌ام و می‌کنم، همین بچه‌ها بعد‌ها که موسیقی را می‌آموزند، به شکل دیگری به کمک من آمده‌اند و می‌ایند، مثلا زمانی که ما «شب‌های صبا» را در شنبه اول هر ماه راه انداختیم، همین بچه‌ها می آمدند وساز می زدند و برنامه اجرا می کردند، و از طریق اجرای برنامه ‌آن‌ها همان هزینه ای که من کرده بودم بر می گشت.»

    این کار بهشتی پور در مقیاس کوچک یک نوع سرمایه گذاری فرهنگی است، که در دراز مدت هم برگشت مادی دارد و هم معنوی، او می‌گوید:«نکته دیگری هم در این بین وجود دارد، این بچه ها پس از مدتی که مراحل آموزشی را طی می کردند و یاد می گرفتند که ساز بزنند، رفته رفته ارتباط بیشتری هم با فرهنگ خودشان برقرا ر می کردند، در واقع آن ها موسیقی را یاد می‌گرفتند و می نواختند که متفاوت با موسیقی غربی و اروپایی بود و ریشه در سرزمین ابا و اجدادی شان داشت. خانواده ها هم که می آمدند و برنامه فرزندان خودشان را می دیدند این حس همگرایی بیشتر تقویت می شد.»
    او به هنر جویانانش پیش از هرچیزی حس انتقاد کردن و انتقاد پذیری را آموزش می‌دهد؛«بچه ها را من جمع می کنم اول به آن ها انتقاد کردن و انتقاد پذیری را یاد می دهم و از آن ها می خواهم که در مورد کار یکدیگر صحبت کنند. همین صحبت کردن در مورد کار هم باعث می‌شود تا آن‌ به تدریج انتقاد کردن و پذیرفتن انتقاد را فرا بگیرند.»
    هنرجویان بهشتی پور ماهی یکبار این هنرمند را روی صحنه همراهی می کنند، اجرای برنامه به صورت ماهیانه کاری است که نیاز به تمرین و ممارست فراوانی دارد.

    در حال حاضر انجمن هنرمندان آلمان و ایران «صبا»، در پنج شهر بوخوم، دوسلدورف ، کالسروهه، دورتمند و هاگن دفتر دارد . بیشترین هنرجویان این مرکز در شهر بوخوم هستند. در این شهر تا کنون بهشتی پور ۶۰۰ هنر آموز داشته. در دوسلدورف تعداد هنرجویان این نوازنده و محقق ۴۰۰ نفر است و دفتر انجمن در شهر های کالسروهه، دورتمند و هاگن، به ترتیب ۷۰، ۳۰ و ۲۰ هنر جو دارد.

    البته الان شاگردان او فقط محمدود به نوجوانان نیست، او حالا شاگردانی دارد که خودشان در حوزه های دیگر استاد هستند؛«مثلا یک پزشک متخصصی هست که در بوخوم به آموزشگاه ما می آید و آموزش می بیند، من یک بار از او پرسیدم که دکتر شما چرا برای فرا گرفتن ساز امده اید، گفت که من هم در زمانی که جراحی می کنم به یک ریتم ذهنی احتیاج دارم و هم پس از کار برای تخلیه اعصاب و روانم ساز می زنم و خستگی روانی ام را با نواختن رفع می کنم.»
    او از هنرآموز سه ساله شاگرد دارد تا هنرآموزان میان سال، مسن‌ترین شاگردش هم یک آلمانی است که ۴۸ سال دارد و الان دارد نواختن ساز عود را می آموزد. بهشتی پور می‌گوید:« من موسیقی را به خاطر خود موسیقی درس می دهم تا هنرآموز ما بتواند بعد ها خودش به مدرس موسیقی تبدیل شود.»

    رضا بهشتی‌پور

    رضا بهشتی‌پور در حال اجرای برنامه در انجمن فرهنگی کاوه

    او در طول این همه سال خاطرات بسیاری هم دارد، یکی از آن ها بر می گردد به اجرای قطعه «به زندان» اثر استاد صبا از سوی یکی از هنرآموزانش؛« یکی از بچه‌ها قطعه «به زندان» شوشتری صبا را یاد گرفته بود و می نواخت، او یکبار این قطعه را در مدرسه خودشان اجرا کرده بود، حس و حال متفاوت قطعه معلم آن‌ها را جذب کرده بود، معلم این هنرجو از قطعه استاد صبا خیلی خوشش امده بود و از او پرسیده بود که اسم این قطعه چیست؟ او هم گفته بود نمی دانم، جلسه بعد که پیش من آمد، پرسید که نام این قطعه چیست؟ گفتم «به زندان»، و برایش توضیح دادم که صبا این قطعه را زمانی که متفقین ایران را اشغال کرده بودند، ساخته و تصویری که در ذهن داشته مربوط به سربازان انگلیس بوده که در کوچه و خیابان ایرانی ها را می کشیده اند، به همین خاطر اسمش را گذاشته «به زندان». او بعدها می گفت که بچه‌ها هر هفته از او می خواسته‌اند که این آهنگ را بزند، بعد هم معلم این استقبال را که می بیند، یک اجرای تئاتری را بر اساس این آهنگ طراحی و در مدرسه اجرا می کند.»
    یکی دیگر از خاطرات بهشتی‌پور بر می‌گردد، به یک شهروند جوان آلمانی که عاشق صدای ساز سنتور می‌شود؛«من الان یک هنرجوی آلمانی دارم که ساز سنتور را به زیبایی می‌نوازد، علاقه او به این ساز ایرانی داستان جالبی داشت، او که نامش بنیامین است، یک روز آمد مرکز ما و گفت که من این ساز را خریده‌ام، الان باید چکار کنم، من از او پرسیدم که چطور شد به سراغ این ساز رفتی، گفت که یک روز به صورت اتفاقی یک صفحه موسیقی در بین صفحه‌های پدرم پیدا کردم، که در آن قطعاتی از سنتور نوازی بود، خیلی تحقیق کردم تا بالاخره فهمیدم که این ساز ساز سنتور است، بعد هم توانستم این ساز را پبدا کنم و بخرم. من به صدای سازش گوش دادم و متوجه شدم، کسی این سنتور را عربی کوک کرده و اصلا صدای سنتور ایرانی را نمی دهد. به همین دلیل من سنتور او را برایش در اصفهان سل کوک کردم، آموزش او را شروع کردم، او الان به خوبی این ساز را می نوازند و قطعات بسیاری را هم فرا گرفته است.

    او به شاگرانش ردیف موسیقی ایرانی ر ا آموزش می دهد، اما معتقد است که ردیف مثل یک خمیراست که به دست شما می‌رسد و می توانید آن را بگیرید و هر فرمی که دوست داشتید به آن بدهید، او البته روی این نکته هم تاکید می‌کند«اما نباید از چارچوب ردیف خارج شد. به هرحال ردیف یک چارچوب است که درون آن باید کار کرد.خود استاد صبا هم گفته است، که من این ردیف را می دهم دست شما و خودتان می توانید آن را شکل بدهید>»
    این مدرس و محقق موسیقی ایرانی می گوید که موسیقی یک زبان است، اگر این زبان را یادبگیری از آن لذت می بری، و حتی می توانی آن را آموزش هم بدهی، و همه این ها لذت بخش است، هم گوش دادن به موسیقی، هم نواختن ساز و هم آموزش دادن آن.»

    https://musiceiranian.ir/?p=42432
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *