بهمن بابازاده: کسی خبری از آنها ندارد. حتی آرام آرام جستجوی اینترنتی در گوگل هم درباره آخرین فعالیت هنری آنها جواب نمیدهد و در فضای مجازی هم خبری از آنها نیست. «آنها» ستارههای نسلهای گذشته موسیقی ایران بودند که رفته رفته و با ورود سبکهای روز موسیقی جهان به کشور، آرام آرام بار و بندیل را بستند و بیخیال ادامه فعالیتهای هنریشان شدند. چهرههایی که در دورانی نه چندان دور، هر کدام برای خودشان آوازه و اسم و رسمی داشتند و حالا هیچکس نمیداند کجا مشغولند و چرا خبری از آنها نیست.
ترس از رقابت با نسل جدید موزیسینها و هراس شکست خوردن باعث کنار رفتنشان شده یا شرایط و حس و حال ادامه دادن ندارند؟ موفقیتهای مالی کلان در زمان فعالیت هنریشان باعث شده دیگر انگیزهای برای ادامه دادن نداشته باشند یا با آن روشهای سنتی و قدیمی ملودی سازی، دیگر نمیتوانند به جنگ موسیقی الکترونیک این روزهای بازار بروند؟
اینها همه و همه سوالاتی هستند که در این پرونده سراغشان رفتهایم تا بعد از مدتها، خبری از چهرههای سرشناس نسلهای قدیمی موسیقی کشور بگیریم. چهرههایی که در زمان خودشان، برو و بیایی داشتند و بسیاری از تهیه کننده برایشان سر و دست میشکاندند. چهرههایی که شاید ورود تکنولوژی روز موسیقی جهان و تولد ستارههای زیر زمینی موسیقی، بزرگترین ضربه را به آنها زد و حالا معلوم نیست در کدام شرکت یا موسسهای مشغول به فعالیتاند. این پرونده را تا انتها بخوانید.
- * «سعید شهروز» و ماجرای یک لوستر فروشی!
انتشار یک قطعه جدید در ماههای گذشته از این خواننده، سوژه اصلی این گزارش شد. خوانندهای که خیلیها از او به عنوان یکی از با استعدادترین چهرههای بعد از انقلاب یاد میکردند و انتشار آلبومهای متعدد و استقبال قابل توجهی که از آثار او از سوی مخاطبان نسل اول موسیقی پاپ کشور شد، نوید تولد ستارهای بزرگ و دست نیافتنی را به اهالی موسیقی داد. ستارهای که آلبومهایش یکی پس از دیگری روانه بازار موسیقی کشور میشد و حتی اسقبال به حدی بود که گهگدار او به سالی یک آلبوم هم اکتفا نمیکرد و دورخیز عجیبی برای انتشار دو اثر در سال را برداشته بود. همه چیز بر وفق مراد بود و تهیه کننده «لاله زاری»اش هم مثل کوه پشت سرش بود و با حمایتهای همه جانبهاش، اجازه نمیداد که آب در دل خوانندهاش تکان بخورد.
«سعید شهروز» با آلبومهای پرطرفدارش به شماره یک بازار تبدیل شده بود و انتشار آلبوم «غزلک» و موفقیت بزرگ آن در بازار باعث شد او دیگر در بین چهرههای آن زمان، دست نیافتنی شود. کنسرتهای این خواننده بیشترین مخاطب را داشت و آلبومهایش انتخاب اول بسیاری از اهالی موسیقی بود.
اما بحران از زمانی شروع شد که دیگر لاله زار، آن لاله زار قدیم نبود شرکتها و موسسههای فرهنگی هنری، جایگزین شرکتهای سنتی این راسته بازار شدند. تزریق دانش روز موسیقی هم مزید بر علت شد تا آرام آرام فروشگاههای لاله زار جمع و جور کنند و بیخیال ادامه فعالیتهایشان شوند. خوانندههای آن دوره یکی یکی از دور خارج شدند و نبود سرمایه گذار و حامی باعث میشد شرایط روز به روز بدتر و بدتر شود. تبدیل شدن دفتر شرکت حامی «سعید شهروز» به لوستر فروشی (!)، شروع نزول پلهای این خواننده بود. شهروز به رغم استقبال بسیاری از تهیه کنندهها برای همکاری با او، ترجیح داد به صورت انفرادی فعالیتهایش را ادامه دهد و حتی در مقاطعی باز هم توانست موفقیتهای قبلی را تکرار کند.
انتشار آلبوم «بیخوابی» با حضور چهرههایی چون «بهروز صفاریان» آخرین فعالیت رسمی این خواننده بود که به رغم استقبال اهالی موسیقی، آخرین فعالیت رسمی او به شمار میرود و حدود ۵ سالی هست که دیگر شهروز غایب بزرگ بازار موسیقی کشور است.
او سه سال پیش کنسرت بزرگی را هم در تهران به روی صحنه برد و باز هم استقبال دوستدارانش را از این برنامه شاهد بود ولی ظاهرا قصه دوری این خواننده از بازار پشت پردههای کشف نشدهای دارد. همه هزینههای کنسرت آخر این خواننده را خود او تقبل کرده بود و ظاهرا نتایج جالبی را هم بعد از این اجرا از لحاظ مالی به دست نیاورده بود. همین اتفاقات او را دلزده از بازار کرد تا خواننده پر طرفدار نسل اول موسیقی پاپ، این روزها هیچ فعالیت رسمیای در بازار موسیقی نداشته باشد.
حدود یک ماه پیش بود که سعید شهروز بعد از مدتها، قطعه «رفیق روزها تنهایی» را به صورت تک قطعه منتشر کرد تا موجی از شادی در صفحات هواداری این خواننده به وجود بیاید. خبر به سرعت در شبکههای اجتماعی نقل شد تا این خواننده بالاخره به حرف بیاید و از دلایل سکوت طولانیاش پرده بردارد: «این روزها با اوضاع و احوالاتی که موسیقی دارد، دل و دماغی برای کار باقی نمیماند. شرایط نامتعادل و نامطلوب عرصهٔ مجاز، موجب دلسردی شده است. مدتها روی کارها زمان و انرژی میگذاریم اما فضای مناسبی برای تبلیغ و عرضه وجود ندارد. اما به هر حال مشغولم و در حال تهیه و تدارک آثار جدید هستم. اما دلیل بازگشتام فقط و فقط لطف دوستدارن قدیمی خودم است که به من انرژی دادند. امکان نداشت بدون حضور آنها دلیلی برای بازگشت داشته باشم.»
گفته میشود این خواننده در تدارک انتشار آلبوم دیگری ست که در آن باز هم قرار است با «بهروز صفاریان» همکاری کند. او فعلا هیچ فعالیت رسمی و غیررسمیای را در بازار موسیقی کشور ندارد و ظاهرا در همان شغل اصلیاش در بازار آزاد، در حال فعالیت است.
- * آقای پرسپولیسی!
خیلی از مخاطبان قدیمی موسیقی پاپ هنوز لحظه اولین اجرای زنده «قاسم افشار» را به یاد دارند که وقتی برای اولین بار در تلویزیون ملی بروی آنتن رفت، یاد چه کسی افتادند!
از همان روز بود که این خواننده طرفداران زیادی را برای خودش در سراسر کشور به دست آورد و با وجود تقلیدی بودن مشخص و کاملا ملموسی، دوستداران زیادی را به خود دید. «وقف پرندهها» از جمله معروفترین آثار این خواننده است که همچنان از رسانههای داخلی پخش میشوند و آلبوم «قرمزته» هم از دیگر آثار پرطرفدار این خواننده بود که باعث شد محبوبیت زیادی را در بین دوستداران موسیقی و به خصوص پرسپولیسیها کسب کند.
اما این خواننده هم مثل بسیاری دیگر از هم نسلاناش، به محض ورود بازار موسیقی به فضاهای روز و مدرن، در سکوتی عجیب فرو رفت و دیگر خبری از انتشار آثار یا اجراهای زندهاش نیست. همین سکوت باعث شده که بسیاری او را از یاد ببرند و حالا کمتر مخاطب موسیقی را میشود پیدا کرد که خوانندهای به این نام را در نسل جدید، به یاد بیاورد.
بیش از چهار سال است که خبر انتشار آلبوم «سکوت خیس» با صدای این خواننده در حال انتشار در رسانه هاست و این آلبوم با وجود گذشتن این همه سال به دلایل نامعلوم هنوز در بازار موسیقی کشور منتشر نشده است. هیچ دلیل مشخص و معلومی هم عنوان نشده ولی به نظر نبود اسپانسر مالی و تهیه کننده، باعث شده که افشار فعلا دست نگه دارد و آلبومش را همین طور به تعویق بینندازد.
افشار این روزها شغل «مشاوره دادن به جوانان عشق موسیقی» را انتخاب کرده و گه گداری هم در انجمنهای شعرخوانی و کارگاههای ترانه دیده میشود. هیچ آینده مشخصی درباره او، آثارش و اینکه اصلا تمایلی به بازگشت به عرصه صدا و خوانندگی دارد، وجود ندارد. او خیلی به ندرت حاضر به گفتگو با رسانه هاست و سالهاست که با هیچ نشریه تخصصیای صحبت نکرده. هر چند او هم مثل شهروز چندی پیش در سکوت کامل خبری و بدون هیچ تبلیغاتی، تک قطعه «خدانگهدار» را بصورت اینترنتی منتشر کرده و از انتشار قریب الوقوع آلبوم «سکوت خیس» خبر داده. اتفاقی که در سالهای گذشته بارها شاهد آن بودهایم ولی انتشار این آلبوم همچنان اتفاق نیفتاده است.
- * «جیغ»اش بالاخره در آمد!
«امیر تاجیک» با ترانه معروفاش «زیر آسمان شهر» یک شبه به یکی از ستارههای زمان خودش تبدیل شد و با انتشار آلبومی به همین نام و اجراهای فراوان، رسما به یکی از محبوبهای زمان خودش تبدیل شد. این خواننده در مدت زمان کوتاهی و با تکیه بر محبوبیت بالای «زیر آسمان شهر» توانست در اکثر شهرهای کشور به روی صحنه برود و اجراهای فراوانی را داشته باشد.
با اتمام مجموعه «زیر آسمان شهر» و پایان بندی آبکی این سریال، دوران اوج کاری این خواننده هم به اتمام رسید تا او برای ادامه فعالیتهای خوانندگیاش، تصمیمات جدیدی بگیرد: حضور در ژانری جدید و به قول خودش «تجربه فضاهای جدید».
تاجیک این روزها با حضور در اجراهای ارگانی و جشنهای سازمانها خوانندگیاش را ادامه میدهد و بالاخره پس از مدتها آلبومش، که در ابتدا قرار بود به نام «جیغ» و «شیطان» منتشر شود، با عنوان «زندگی» روانه بازار موسیقی کشور شد. آلبومی که در آن برادرش «امید تاجیک» همه کاره است و تاجیک ادعا دارد که مراحل میکس و مستراش را در آلمان انجام داده است.
روی برخی قطعات آلبوم جدید این خواننده خط قرمز ممیزی دفتر موسیقی خورده و قطعاتی چون «جیغ» و «شیطان» (!)، از آلبوم او خارج شدهاند تا تاجیک با تغییرات گسترده، مراحل نهایی آلبومش را ادامه دهد. نام آلبوم را به «زندگی»، تغییر دهد و درباره آن بگوید: «این روزها مشکلات زیادی برای پخش آثار وجود دارد چرا که حمایت و تبلیغات در این عرصه کمرنگتر از گذشته است. در این آلبوم که شامل ترانههایی ازعلیرضا حسینی، افشین یداللهی و اشکان شب افروز است، امید تاجیک یک قطعه تکخوانی داشته و در دو آهنگ دیگر نیز با من به همخوانی پرداخته است. همچنین برای انتشار آن از کلیپهایی که ساختهایم نیز استفاده خواهیم کرد.
۱۰ قطعه موجود در آلبوم را از بین قطعات بسیاری انتخاب شده است. البته بعداز چندین سال به انتشار این آلبوم اقدام کردهام چون قصد داشتم موسیقی خود رابا فرم و ترکیب جدیدی خود به دوستداران موسیقی پاپ عرضه کنم.»
- * باقی ماجرا
چهرههای دیگر زیادی دیگری هم بودند که در این گزارش میشد از آنها نامی به میان آورد.
چهرههایی چون امیر کریمی، مجتبی کبیری، چنگیز حبیبیان و بسیاری دیگر از چهرههای قدیمی که هر کدام به نوعی در دورهای خاص توانسته بودند موجی در بازار راه بینندازند و خودی نشان ددهند و این روزها خبری ازشان نیست.
امیر کریمی که سه سال قبل اخرین آلبومش را وارد بازار کرد و در حالی که پیش بینی میشد با توجه به صدای تمیز و لحن خاص او، آلبومش مورد توجه قرار بگیرد، «دوباره مهتاب» شکست تجاری سنگینی خورد تا خواننده خوش صدای این اثر، سراغ آموزش تکنیکهای خوانندگی برود و با همان قطعه پرطرفدار «تهران»، رزومه کاریاش را همه جا ارائه دهد.
مجتبی کبیری هم سال قبل با انتشار «نیم نگاه» باز هم سعی کرد موفقیتهای ویژه «معرکه» را تکرار کند ولی مشخصا دیگر نتوانست حتی به نزدیکی آن اتفاقهای خوب هم برسد تا آلبوم «ساز مخالف» (با همراهی مریم حیدرزاده)، آخرین اثری باشد که از این خواننده در ذهن مخاطبان موسیقی بماند. دعوای زرگری او با «محسن چاوشی» در هنگام انتشار آلبوم آخرش باعث نشد که نگاهها به سمت او برگردد و این خواننده با گذشت بیش از یک سال از انتشار آلبوم آخرش، ظاهرا تمایلی به حضور مجدد در عرصه موسیقی پاپ ندارد.
در این بین چهرههایی مثل چنگیز حبیبیان هم هستند که همچنان در پی به دست آوردن موفقیتهای گذشته، با ایدهها و شگردهایی جدید وارد گود شدهاند. حبیبیان در آخرین مصاحبهاش، خبر از انتشار آلبومی «آذری- فارسی» داده که «صدام کن» نام دارد و در آن سعی دارد خاطره موفقیتهای قطعه «بیتانم» (دردانهام) را که در مقاطعی توانست با آن طرفداران زیادی را به خود ببیند، تکرار نماید.
- *می خواهم زنده بمانم…
در طول همه سالهایی که بر موسیقی پاپ بعد از انقلاب گذشته، هنرمندان و چهرههای زیادی بودند که با وجود سابقه طولانیشان، در معرض خطر و سقوط بودهاند ولی با تلاش و تصمیمات درست توانستهاند جایگاه خود را حفظ نمایند وهنوز در بازار کنونی فعالیت نمایند.
سردمدار تمام این قبیل چهرههای، خشایار اعتمادی بوده که در طول همه این سالها، توانسته جایگاهش را در بین مخاطبان حفظ کند و در یک مسیر پر فراز و نشیسب پیش بیاید. یکی از تاثیر گذارترین چهرههای نخست موسیقی پاپ، با آلبوم «مثل هیچکس» که با دکلمه «مریم حیدرزاده» به رکورد فروش بالایی دست پیدا کرد و به مرور جایگاه و موقعیتاش در بازار موسیقی جدیتر و رسمیتر شد. در مقاطعی از دوران و عمر هنریاش، با ویدئوهای خوش رنگ و لعاب که از شبکههای مجاز آن زمان پخش میشد، پیش آمد و آلبوم آخرش را هم با حضور افتخاری رضا صادقی وارد بازار کرد تا همچنان حضور محترمانهای را در بازار موسیقی کشور پس از نزدیک به دو دهه فعالیت داشته باشد.
محمد اصفهانی را هم میشود در همین دسته طبقه بندی کرد که به رغم بالا و پائینهای فراوان و آزمون و خطاهایی خطرناک، توانست با نزدیک شدن به فضاهای الکترونیک و استفاده از چهرههای جوان، به حفظ موقعیتت و جایگاهاش در بازار کمک کند.
مانی رهنما و حمید حامی هم از دیگر چهرههایی هستند که در کنار نیما مسیحا با رو آوردن به موسیقی روز و همسو شدن با نگاه جهانی موسیقی و سلیقه این روزهای مخاطب موسیقی، توانستند فعالیتهایشان را پیش ببرند و با حفظ مولفههایی از قبیل «موسیقی فاخر» و «پاپ – کلاسییک»، جنبههای پاپیولار تری را هم به سبک کاریشان اضافه کنند و پیش بیایند.
دیدگاهتان را بنویسید