×
×

موسیقی عرفانی؛ آری یا نه؟

  • کد نوشته: 25915
  • موسیقی ایرانیان
  • شنبه, ۱۱ام آذر ۱۳۹۱
  • ۰
  • سما بابایی: عرفان و معرفت را اهالی آن به خوبی از درون یک اثر هنری بیرون می‌کشند. امکان دارد یک اثر در قالب ارکستر بزرگ با سازهای غربی ساخته و تنظیم شده باشد، اما در نهایت اثری روحانی در آدم بگذارد. درست است که تنبور اغلب در محافل روحانی و عرفانی نواخته می‌شود اما درست […]

  • سما بابایی: عرفان و معرفت را اهالی آن به خوبی از درون یک اثر هنری بیرون می‌کشند. امکان دارد یک اثر در قالب ارکستر بزرگ با سازهای غربی ساخته و تنظیم شده باشد، اما در نهایت اثری روحانی در آدم بگذارد. درست است که تنبور اغلب در محافل روحانی و عرفانی نواخته می‌شود اما درست نیست که شخصی ادعا کند، موسیقی‌اش عرفانی است…

    «اصفهان» سهم بزرگی در موسیقی سنتی ایران دارد. بسیاری از چهره‌های موسیقی ایران چون استاد تاج اصفهانی، استاد حسن کسایی و دیگران از این شهر برخاستند. «حسام‌الدین سراج» نیز از دیار سپاهان برخاسته و شاید همین اقبال آن را برایش آورد تا با بسیاری از اساتید ادب و هنر و به خصوص موسیقی حشر و نشر داشته باشد. طبیعی است که در چنین فضایی، در مکتب هنری اصفهان، آواز را آموزش دیده باشد، مساله‌ای که گاه و بی‌گاه در آثارش می‌توان جلوه‌هایی از آن را مشاهده کرد. البته او خود را خیلی زود از چهارچوب‌های صرف «مکتب اصفهان» جدا کرد و صدا و لحن متفاوتی برای خود رقم زد که در نهایت سبب ایجاد شخصیت آوازی مستقل برایش شد. بخشی از این ماجرا را نیز باید به طبع‌آزمایی و ماجراجویی این خواننده‌‌ی اصفهانی ربط داد. او همان‌طور که در زمینه‌ی موسیقی سنتی فعال است، می‌خواهد تجربه‌ای نیز در زمینه‌ی موسیقی مقامی داشته باشد و یا حتی موسیقی تلفیقی. اگر چه خود همواره تاکید دارد که اصالت همواره با موسیقی سنتی ایران است. به هر روی آواز مکتب اصفهان در عین قدرت از ظرافت خاصی برخوردار است و به ملودی کلام و تلفیق صحیح شعر و موسیقی بسیار پایبند است. همان تلاشی که سراج در سال‌های فعالیت خود سعی کرده است انجامش دهد و در عین حال آن را با چاشنی حال و هوای روز همراه کند.

    «سراج» از کودکی موسیقی آموخت. با همان سازی که بسیاری از خوانندگان، موسیقی را با آن شروع کرده‌اند، «تنبک». بعد از آن اما سازهای دیگری چون سنتور را نواخت و از محضر بزرگانی چون فرامرز پایور -آن‌که به این ساز تشخصی بیش از پیش داد- و پشنگ کامکار بهره برد و به همین خاطر است که خود هم اکنون آهنگساز است و با آن‌که خودش خیلی دوست ندارد به عنوان آهنگساز مطرح شود، بسیاری از قطعات موسیقی‌اش را خودش می‌سازد. با این حال باید او را جزو نسل دوم خوانندگان موسیقی سنتی بعد از انقلاب قلمداد کرد. کسانی که بعد از چهره‌های بزرگ فعالیت خود را در عرصه‌ی آواز آغاز کردند و بسیاریشان در سایه‌ی آنان ماندند و برخی دیگر -چون سراج- توانستند هویت خود را در آواز پیدا کنند، هر چند که آنان در شرایط چندان مناسبی فعالیت خود را آغاز نکردند. بسیاری از چهره‌های سرشناس آهنگسازی، سال‌های سکوت خود را می‌گذراندند و به دلایلی پیدا و نهان، یا مهاجرت کرده(محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و…) یا گوشه‌ی انزوا طلبیده بودند(پرویز مشکاتیان و…) یا خانه‌نشین شده بودند(علی تجویدی، فرامرز پایور و…) نوازندگان نیز وضعیتی مشابه داشتند. هنوز هم فرصت نرسیده بود تا چهره‌های مستعد آهنگسازی ظهور کنند و این اتفاق سال‌های بعد از آن رخ داد. البته این به‌آن معنا نیست که آثاری که اینان خلق کردند، با چهره‌های مطرح یا مستعدی نبود؛ اما خواه ناخواه این شرایط سبب شد تا فرصت بسیاری از خوانندگانی چون او سلب شود. سراج، در طول سال‌های فعالیت خود با کسانی چون حسین یوسف‌زمانی، فریدون شهبازیان، مجید درخشانی، علی رحیمیان و… کار کرده و در کنار آن با بسیاری از جوانان… برای همین هم هست که می‌توان به این سخنش که گفته: «نام‌ها چندان اهمیتی برایش ندارند» اعتماد کرد. به خصوص آن‌که خواه ناخواه، آهنگسازی این قدرت را به او داده تا خودش ملودی‌ها و آهنگ‌هایی متناسب با اشعار دلخواهش را بسازد. با این حال از طرفی شرایط حاکم بر موسیقی کشور در آن زمان، مساعدتر از «اکنون» بوده است. در آن زمان تهیه‌کنندگان و ناشران رغبت بیشتری به ارائه‌ی آثار در حوزه‌ی موسیقی سنتی داشتند؛ به طوری که بسیاری از فعالان عرصه موسیقی، با وجود تمام مشکلات، سال‌های میانیِ دهه‌ی شصت و هفتاد را دوران طلایی موسیقی می‌دانند. زمانی که هنوز انتشار آثار عالی‌قدر در عرصه‌ی موسیقی دغدغه‌ی بسیاری از ناشران بود و از آن طرف هنوز موسیقی‌های عام‌تر -نه الزاما نازل‌تر- با چنین وسعتی در میان مردم رشد نکرده بود. نگاهی به آمار تیراژ آثار در آن سال‌ها نسبت به زمان حال، نتیجه‌ای غم‌انگیز رقم می‌زند. در آن زمان تیراژ آثار گاه به ۱۰۰ هزار عدد نیز می‌رسید و این در حالی است که بسیاری از آلبوم‌های موسیقی سنتی امروز، با شمارگان ۱۰۰۰ منتشر می‌شوند و آن هم باید مدت‌ها زمان صرف شود تا به فروش دست برسند. سراج در طی سه دهه‌ی فعالیت هنری خود توانست به دور از حاشیه‌های معمول، فعالیت‌های متعددی انجام داده و آثاری چون باغ ارغوان، وصل مستان، شمس الضحی، یاد یار، آفاق عشق(خسرو شیرین، لیلی مجنون)، طریقت عشق، شرح فراق، آئینه رو، دل آرا، بی نشان، نگاه آسمانی، نرگس مست، بوی بهشت، شهر آشنائی، رویای وصل، وداع، عشق و مستی، نازنین یار، ماه نو، آئینه و آه، قصه‌ی گیسو و… را منتشر کند و همین چند روز پیش هم آلبوم «خوشا سرو» با صدای سراج توسط مرکز موسیقی حوزه هنری وارد بازار موسیقی شد. این آثار نشان از فعالیت مستمر او در عرصه‌ی خوانندگی می‌دهد. فعالیتی که با وجود استمرار، نمی‌توان چندان پرکارش خواند. او برخلاف رسم معمول، هیچ خود را ملزم نکرده تا هر سال اثری را منتشر کند و این در حالی است که در زمینه‌ی برگزاری کنسرت، از این نیز کم‌کارتر بوده است. خودش البته دلیل این ماجرا را پیچ و خم‌های اداری و روند طولانی دریافت مجوز می‌داند؛ که گاه تمام توان هنرمند را می‌گیرد. این مساله‌ای آشنا برای فعالان عرصه‌ی موسیقی و حتی علاقه‌مندان آن است. اما برای خواننده‌ای چون او که بسیاری حتی کارش را عرفانی می‌دانند، کمی تعجب برانگیز است. او در این باره بارها حرف زده و گفته است: «عرفان و معرفت را اهالی آن به خوبی از درون یک اثر هنری بیرون می‌کشند. موسیقی هم این حکم را دارد. من کارهای زیادی از خواننده‌های مختلفی شنیده‌ام که تحت‌تأثیر هم قرار گرفته‌ام. این در حالی است که آن‌ها هیچ ادعایی مبنی بر عرفانی بودن کارهای خود نداشته‌اند. در چنین شرایطی نوع و ژانر هم تاثیری در القای مفاهیم والای عرفانی نخواهد داشت. امکان دارد یک اثر در قالب ارکستر بزرگ با سازهای غربی ساخته و تنظیم شده باشد، اما در نهایت اثری روحانی در آدم بگذارد. بنابراین بهتر است از این دسته از آثار با عنوان کارهایی که با تنبور اجرا شده است، یاد کنید. درست است که تنبور اغلب در محافل روحانی و عرفانی نواخته می‌شود اما درست نیست که شخصی ادعا کند، موسیقی‌اش عرفانی است.»

    با همه این‌ها حسام‌الدین، همچنان می‌خواند، می‌سازد و گاه -لابد در خلوت خودش- می‌نوازد؛ آن هم در شرایطی که خود معماری خوانده و آن‌‎طور که می‌گویند معمار موفقی هم هست. معماری و موسیقی البته هنرهایی چندان جدا از یکدیگر نیستند. اگر ریتم را به عنوان یکی از عناصر اساسی موسیقی، از تنظیم فواصل زمانی اصوات عبارت بدانیم، عنصر مکان در معماری به همراه عنصر زمان در موسیقی در این میان نقش مهمی را ایفا می‌کند. به قول خود سراج: «موسیقی،‌ معماری زمان است و معماری، موسیقی مکان» سراج که دکترای پژوهش هنر هم دارد، بارها درباره‌ی رابطه میان این دو هنر گفته است و این‌که موسیقی در واقع وجه تجریدی ریاضی است، ‌چون در آن نسبت فرکانس‌ها پدیدآورنده‌ی زیبایی است. البته او همواره تاکید دارد که این رویکرد، نفی‌کننده وجه هنری موسیقی نیست؛ بلکه بیشتر در جهت آشکارسازی رموز علمی آن حرکت می‌کند. چنین وضعیتی کم و بیش درباره‌ی معماری هم صدق می‌کند؛ چرا که آن را وجه تجریدی هندسه می‌نامند. در این‌جا نسبت طول، عرض، ارتفاع و سطوح است که زیبایی را می‌آفریند.

    به هر روی او همچنان پس از سه دهه می‌خواند و این خبر خوبی است برای جامعه‌ای که اهالی موسیقی‌اش مدام با نوسانات مختلف روبه‌رویند.

    https://musiceiranian.ir/?p=25915
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *