×
×

گذری به آثار دستان در دو دهه ی اخیر/۲

  • کد نوشته: 2376
  • شادروان موسوي
  • جمعه, ۲۹ام مرداد ۱۳۸۹
  • ۳ دیدگاه
  • موسیقی ایرانیان – امین موسوی: کاربران محترم قسمت اول مصاحبه با حمید متبسم را که در شماره ی ششم مجله هم منتشر شده بود را چندین روز پیش در سایت قرار دادیم، توجه شما را به قسمت دوم مصاحبه با این آهنگساز ایرانی جلب می کنیم…

  • موسیقی ایرانیان – امین موسوی: از آنجا که احتمال دادیم امکان دانلود ششمین شماره ی مجله موسیقی ایرانیان توسط همه ی هنردوستان ممکن نباشد، تصمیم گرفتیم مصاحبه با حمید متبسم آهنگساز و نوازنده موسیقی ایرانی را در سایت قرار دهیم تا همه ی کاربران بتوانند از مطلب استفاده کنند. قسمت اول این مصاحبه که در شماره ی ششم مجله هم منتشر شده بود را در  اینجا مطالعه کردید، توجه شما را به قسمت دوم مصاحبه با این آهنگساز ایرانی جلب می کنیم…

    آلبوم بعدی شما که یک کار موفق فولکلور محسوب می شود با صدیق تعریف تحت عنوان «ماه عروس» منتشر شد، اصولا چه شد که به سمت موسیقی محلی تر روی آوردید و چه دلیلی داشت که دیگر این راه را ادامه ندادید؟

    دنیای کاری هر آهنگسازی در درجه اول یک راه و رسم مشخص دارد و در این میان گریز هائی هم هست که بعنوان روش و منش مطرح نیست، بلکه نوعی کنجکاوی و سرکشی ست، موسیقی خراسان موسیقی سرزمین مادری من است لیکن من متخصص این موسیقی نیستم. این کار هم مانند کار با سیما بینا برای یک دوره و برای زمان خودش نفس تازه کردن و تجربه کردن است و در ضمن هدیه ایست به سرزمین مادری ام.

    بد نیست بدانید که من پروژه دیگری تحت عنوان «پردیس» آماده اجرا دارم که برای ارکستر ساز های زهی، فلوت، کلارینت، ابوا و سازهای مضرابی ایرانی و آواز است که دیر یا زود به اجرا در خواهد آمد. این پروژه هم جزء کار های معمول و روش همیشگی من نیست و باز جسارت است و سرکشی.

    خب کمی در مورد این پروژه صحبت کنید.

    این کار شامل تصانیف، ترانه ها و قطعات پراکنده و نامربوط به هم است که روی اشعار شاعران قدیم و نو پرداز کار شده و بخاطر طبیعت این قطعات ترجیح دادم که این مطالب را با این ترکیب تجربه کنم.

    «لولیان» اخرین اثر شما با شهرام ناظری بود، این آلبوم در ادامه ی همان جرکت نو و جدید شما از «ساز نو آواز نو» بود، و البته زیبایی های خودش را داشت، ولی قبول دارید یک افتی از «سفر به دیگر سو» تا «لولیان» در کار شما اتفاق افتاد؟ گرچه قطعه «سرمست» و بقیه ی قطعاتش همچنان گوش نواز و زیباست.

    به عقیده من «لولیان» به لحاظ آهنگسازی بسیار منسجم تر و پخته تر از  «ساز نو آواز نو» ست، اگر شما مشخص و با دلایل فنی به من بگوئید که کجای کار مشکل دارد و کدامش شاخص است من هم می توانم بهتر درباره نظر شما سخن بگویم، ولی وقتی فقط با زبانی صحبت می کنید که سلیقه شماست، زبان من هم از گفتار قاصر است.

    ببینید هر آهنگسازی نظرات مثبت و منفی درباره اثار خودش دارد، لیکن دلیلی ندارد که این مطالب را عنوان کند، حداقل تا موقعی که مشخصا از او پرسشی نشده، من حتما نقطه های تاریک و روشنی در همه آثارم می بینم و این ها را در تجربیات بعدی دستمایه ام می کنم.

    آهنگسازی تولید الکترونیک و صنعتی نیست که وقتی به یک استاندارد رسیدی سری سازی کنی و همه اش خوب یا بهتر و بهتر بشود.

    آهنگسازی واکنش روحی هنرمند است در مقابل زندگی جاریش و واکنش های روحی، خود تحت تاثیر شرایط اجتماعی، سنی و فیزیکی هنرمند تغییر می کند.

    نوازنده جوان تند و تیز است و پرشر و شور و نو آور و بی پروا، نوازنده پیر نو آوری هایش را کرده است،  آرام است و خوش صدا و متین، آهنگساز جوان هیجان آفرین است و اهل تجربه و به دنبال حجم، آهنگساز پیر دیگر هر تجربه ای نمی کند و حجم برایش درونیست نه بیرونی.

    مطالبی را که اشاره کردم حداقل در مورد خودم صادق است و شخصا تجربه اش کردم.

    بنده یک خبرنگار هستم که یکی از وظایفم انتقال دادن و نشان دادن است، همانطور که ما باید اطلاعاتی از هنرمند را در قالب رسانه به مردم بازگو کنیم و خوراک رسانه ای آنها را تامین کنیم، باید اطلاعاتی از مردم را هم به هنرمندان بدهیم، تا بازخورد آثارشان در بین مردم را بدانند، بنده منتقد فنی موسیقی نیستم که بخواهم از لحاظ فنی آلبوم را بررسی کنم، اصولا هم ما منتقد واقعی موسیقی در کشور بسیار کم داریم، مجله ی ما یک محیطی است که سعی می کند نیاز خبری و تحلیلی موسیقایی مخاطبان اکثرا جوان خود را تامین کند، یک آکادمی نیست که صحبت صرفا از بحث های فنی شود، بحث من هم مقایسه «لولیان» بوده با «سفر به دیگر سو» نه با «ساز نو آواز نو».

    خب تاثیر گذاری «لولیان» نسبت به «سفر به دیگر سو» در بین جوانان کمتر است، بنده هم سوال کردم که قبول دارید از «سفر به دیگر سو» تا «لولیان» افت داشته اید یا نه؟ «منظور از این افت، افت فنی نبوده بلکه معیار راضی شدن مخاطب بوده»اگر قبول دارید، علت چه بوده؟ اگر علت فنی هم مورد نظرتان است بگویید.

    خب شما اشاره کردید به حرکتی که از ساز نو آواز نو شروع شد.

    در واقع «سفر به دیگر سو» از نظر آهنگسازی مطلب ویژه و تازه ای برای ارائه ندارد و بقول قدیمی ها “کار عمل” است. این اصطلاح به این معنی است که ملودی ها و ترکیبات حاصل ذهن یک آهنگساز نیست و در ضمن کار و تکرار تغییر و تحول پیدا کرده، آنچه در این اثر شاخص است این است که حاصل این همفکری و همدلی بسیار خوب از آب درآمده و هیچ تعهدی نیست که همه کار های از این دست به همین خوبی در بیاید و شاید در عمر کاری هر گروهی یکی دو نمونه از این اثار خلق شود. «لولیان» ولی تا آنجا که تصنیف «لولیان» می آید بیشتر حاصل ذهنیت آهنگسازی من است و در کار هر آهنگسازی یک استاندارد نسبی وجود دارد و مهر و نشان آهنگساز در کار مشخص است و اتفاق کمتر در آن نقش دارد.

    حال اگر مردم آن کار را بیشتر می پسندند سلیقه شان قابل احترام است و مقایسه این دو اثر با یکدیگر شاید فقط از جنبه اقبال عمومی قابل قبول باشد.

    باز هم این سوال را از شما دارم که چرا هیچ گاه این آلبوم را در تهران و ایران اجرا نکردید؟ اصلا یک گلایه از شما دارم، گروه دستان و خود شهرام ناظری در بحث تولید یک آلبوم وسواس زیادی به خرج می دهند، و من کمتر اثری از شما دیدم که دم دستی و فقط برای رفع تکلیف باشد، شما که اینقدر روی بحث تولید وسواس دارید چرا روی بحث معرفی، تبلیغ و نشان دادن کار ضعیف عمل می کنید؟ همه ی هنرمندان گله می کنند که سازشان در صدا و سیما پخش نمی شود، پس چرا شما خودتان گامی بر نمی دارید؟ چرا کار تصویری را تولید نمی کنید؟ چرا مثلا تصویری کنسرت «دریای بی پایان» در تهران که کنسرت خیلی خوبی هم بود نباید منتشر شود؟

    بحث تولید تصویر و صوت مربوط به تهیه کننده است که ما کم داریم، همانطور که کنسرت گذاشتن مربوط به برگزار کننده است، سرمایه گذاری کاریست که از عهده هنرمند خارج است و مسئله کپی غیر قانونی مسئله ایست که سرمایه گذاران را از تولید موسیقی به هر نوعی فراری میدهد. مردم بدون آنکه بدانند و برای خرج نکردن چند قران بیشتر جلوی تولید درست اثار هنری را می گیرند، در اروپا و آمریکا اغلب کمپانی های تولید سی دی رو به نابودی اند و اگر اینگونه پیش برود بزودی همین کارهائی را که تا کنون تولید کرده ایم را هم نمی توانیم ادامه بدهیم. جماعتی با خرید یک سی دی امکان کپی غیر قانونی آن البوم را در وب لاگ ها و وب سایت های خود ایجاد می کنند و تازه مورد تشویق هم قرار می گیرند.

    صدا و سیمای ایران برای هر چیزی که به نفع دیگری تحت عنوان تبلیغات پخش می کند دستمزد دریافت می کند، ولی برای برنامه هائی که به نفع خودش و برای متنوع کردن برنامه های خودش و جلب بیننده پخش می کند فقط به صاحبان اثر افتخار می دهد و جیبش را پر از تشویق می کند.

    همانطور که صدا و سیما برای گذاران امورات و پرداخت حقوق کارمندان و غیره نیازمند بودجه است، هنرمند نیز نیازمند دریافت دستمزد مناسب برای ادامه حیات است، تا اینکه به کارش و دلش مومن بماند، دست به تولید آثار مبتذل نزند و هر سفارشی را نپذیرد.

    باورتان نمی شود من خیلی ها را می شناسم که ضعیف ترین آلبوم های پاپ و رپ را گوش می کردند ولی با اصرار بنده دل به آلبوم هایی مثل «سفر به دیگر سو» و «دریای بی پایان» دادند و کلا این آلبوم ها روند زنگیشان را عوض کرد ، من خودم ۴ نفر از این افراد را می شناسم که با سفر به دیگر سو از رپ به سمت موسیقی سنتی و آموزش سه تار تغییر جهت دادند، باور کنید آثار شما به شدت ظرفیت بالایی دارد تا با مخصوصا جوانان ارتباط برقرار کند، ولی شما چرا به این نکته توجه نمی کنید و بیشتر تمرکزتان بر روی کنسرت های خارج از کشور است؟

    خوشحالم که این را می شنوم.

    ما بعنوان یک گروه مستقر در خارج از ایران مطرحیم ولی در سال های گذشته تقریبا همه ساله در ایران کنسرت داده ایم، بد نیست بدانید که کنسرت در ایران از بیشتر لحاظ برای ما بهتر از خارج است. تنها مشکل مراحل برگزاری و بلاتکلیفی در شدن و یا نشدن برنامه انرژی زیادی از ما می گیرد که گاهی مجبور به بخشیدن عطا به لقایش می شویم.

    ولی آنچه مسلم است، آرزوی ما اجرای کنسرت در ایران و در مقابل چشمان مهربان هموطنانمان است.

    برگردیم به بحث خودمان، بعد از «لولیان» چه شد که با شهرام ناظری قطع همکاری کردید؟ مشکل بحث های کاری و مالی بود یا موضوعات هنری؟

    ما با هیچ خواننده ای قطع رابطه و همکاری دائمی نکردیم و هیچ وقت و هیچگاه مشکل مالی با هیچ کس نداشته ایم. سیاست گروه دستان عدم تعلق به خواننده ای مشخص است و فکر می کنم که این خود یکی از رموز موفقیت ماست.

    البته اختلاف نظر و سلیقه از مشخصات انسان است و اگر نبود دنیا به این رنگارنگی نبود.

    ممکن است روزی باز هم با شهرام ناظری کار کنید؟

    ما هر لحظه و بنا به ضرورت ممکن است که دوباره با ایشان کار کنیم.

    کار بعدی شما با سالار عقیلی بود، خواننده ی جوانی که دیگر مثل شهرام ناظری قدرتی در ملودی پردازی و طراحی آواز نداشت ، اگر ممکن است کمی در مورد آواز خوانی سالار عقیلی صحبت کنید و در مورد اینکه چه شد از شهرام ناظری به سالار عقیلی رسیدید؟

    ما از کسی به کسی نرسیدیم و هر هنرمندی جای خودش را دارد. سالار عقیلی بسیار جوان و با یک شروع بسیار خوب و حضور موفق در اثر ارشد تهماسبی «عشق ماند» راهش را برای همکاری با دستان هموار کرد. او خواننده ای توانا، با هوش، خوش کوک و خوش ریتم است و هنوز برای رسیدن به درجات بالا تر خوانندگی بسیار فرصت دارد.

    اصولا نظرتان در مورد ملودی های شهرام ناظری چیست؟ قبول دارید او به جز وجه آواز در ملودی سازی هم بسیار تواناست؟

    درست است، شهرام ناظری دارای بیان ویژه خودش است و توانائی ویژه ای نیز در ملودی پردازی دارد

    «دریای بی پایان» حاصل بیشتر چه تفکری بود؟ سالار عقیلی در شکل گیری این اثر چقدر تاثیر داشت؟ خودتان این کار یا «به نام گل سرخ» را موفق تر می دانید؟

    در درجه اول «دریای بی پایان» اثر موفق سعید فرج پوری ست که با اجرای خوب دستان و سالار عقیلی جای خودش را بخوبی باز کرده. ما بعنوان خواننده و نوازنده در اجرای خوب موثریم ولی اصل کار از آهنگساز است.

    «به نام گل سرخ» و «دریای بی پایان» دو اثر موفق دستان و سالار عقیلی اند که هر کدام حرف و پیام خودشان را دارند و بهتر است که در دو کفه ترازو قرار نگیرند، یا حداقل بهتر است که من این مقایسه را نکنم.

    چه دلیلی داشت که بعد از «دریای بی پایان» دیگر آن فضا را ادامه ندادید و کلا آثارتان با همایون شجریان رنگ و بوی دیگری پیدا کرد؟ دلیلش به حضور و استایل خاص خود همایون شجریان مربوط است؟ همایون شجریان چقدر در کارها و آهنگ ها تاثیر داشت؟

    دقیقا به نکته درستی اشاره کردید، هر خواننده ای استایل خودش را دارد و در انتخاب قطعات مواثر است. بعلاوه من قبلا هم اشاره کرده ام که ما نباید و نمی خواهیم در یک فضا باقی بمانیم.

    شما با بزرگترین و قوی ترین خواننده ها مثل شهرام ناظری، صدیق تعریف، پریسا و سیما بینا، و در اواخر هم با همایون شجریان و سالار عقیلی همکاری کرده اید، در بین آثار این خوانندگان به نظرتان کدام اثر قوی تر بوده و اگر می شود در مورد ویژگی های خاص و نقاط ضعف و قدرت هر کدام از این هنرمندان هم توضیح دهید و بگویید از همکاری با کدام خواننده ها راضی تر بوده اید؟

    در میان خوانندگانی که نام بردید دوران کار ما با شهرام ناظری و پریسا بسیار طولانی بوده و آثار بیشتری هم با این خوانندگان داشته ایم، از تاثیرات مثبت همکاری با این دو خواننده بنام هم قبلا صحبت کردم، همکاری ما با سیما بینا در تور اروپائی و آمریکای شمالی و تولید «حنائی» و صدیق تعریف در محدوده ضبط «ماه عروس» باقی ماند و فعلا هم برنامه ای با ایشان در نظر نداریم.

    تمرکز کاری ما فعلا با همایون شجریان و سالار عقیلی ست که هر کدام به نوبه خودشان در اجراهای ما بسیار موفق ظاهر شدند و این همکاری ادامه خواهد داشت تا اینکه ما و آنها ضرورت یک فاصله زمانی را برای تنوع در کار هر دو طرف ببینیم.

    همیشه همه جا می گویند موسیقی ایرانی بدون موسیقی آوازی مفهومی ندارد. آیا به نظر شما موسیقی ایرانی بدون آواز، یعنی موسیقی سازی برای خودش هویتی می تواند داشته باشد؟

    موسیقی ما بدلیل محدودیت طولانی مذهبی از طریق شبیه خوانی و تعذیه و در نتیجه آواز حفظ شده است و به همین دلیل هم آن بخش بیشتر رشد کرده، لیکن خود موسیقی ما پتانسیل بسیار بالائی برای ایجاد موسیقی سازی دارد و در نتیجه این نظریه کاملا مردود است .

    آثاری که از دوران درویش و وزیری تاکنون در زمینه موسیقی سازی ایجاد شده برای رد این نظریه کافی ست.

    خب خیلی از همنوازی های شما در آلبوم های مختلف تان در قطعات بی کلام به نظر بنده کار موفقی در موسیقی سازی است و گروه دستان توانسته نشان دهد که موسیقی ایرانی منهای آواز هم می تواند هویتی مستقل و تاثیر گذار داشته باشد، هر چند که البته موسیقی سازی در ایران خیلی مهجور و جوان است ولی شما این حرکت موسیقی سازی را شروع کرده اید، نظرتان چیست؟

    در آثار دستان حتی آنهائی که نقش آواز بسیار است، فرصت ساز بخوبی استفاده می شود و من تاکنون  نشنیده ام که نقش گروه نوازی ما کمتر از خواننده، که معمولا بیشتر مورد توجه مردم است شمرده شود.

    نقش ساز و آواز را نوع اثر تعیین می کند، لیکن حضور ساز در کار دستان حضوری محکم و مواثر است و هر لحظه همنوازی ما در دل کار های آوازی نیز برگی ست از درخت موسیقی سازی.

    در پایان دوست دارم این را بپرسم که اگر بخواهید بهترین آلبوم دستان را انتخاب کنید، از کدام آثارتان نام می برید؟

    آثار ما فرزندان مایند و انتخاب برازنده نیست.

    بین فرزندانتان، فرزند ناخلفی هم داشته اید؟ در صورت امکان از آن نقاط تاریک آثارتان که در اواسط مصاحبه هم به آن اشاره کردید چند مثال بیاورید.

    طبیعت دارای پستی و بلندیست، انسان جرئی از طبیعت و آهنگسازی حاصل طبیعت آمیخته به دانش انسان است. هیچ هنرمندی همه آثارش شاخص نیست و آثار هنری هر هنرمند بر اساس سلیقه مردم و نگاه هنر شناسان و منتقدین دسته بندی می شود.

    آثار دستان نیز با برخورداری از این پستی ها و بلندی ها در مجموع دارای یکدستی و مهر خودش است، لیکن تغییر و تحولات در مقاطع مشخص زندگی دستان هر بار مانند ضربه ای از ما انرژی گرفت و اگر چه در نهایت به پایداری ما انجامید و همانطور که قبلا اشاره کردم به صلاح دستان بود، ولی در آن مقطع مشخص روی کیفیت کار ما تاثیر داشت.

    با این وجود فکر می کنم که همانطور که شما نیز اشاره کردید ما هیچ کاری را «دم دستی و فقط برای رفع تکلیف» انجام ندادیم.

     

     

     

    • هنردوستان گرامی قسمت اول مصاحبه را می توانید از اینجا مطالعه کنید.
    • این مصاحبه در شماره ششم مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده، برای دیدن آرشیو مجله موسیقی ایرانیان اینجا کلیک کنید.
    • برای مشاهده صفحات مصاحبه بصورت ارجینال که در مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده، بر روی تصاویر زیر کلیک کنید:


    https://musiceiranian.ir/?p=2376
       
    برچسب ها حمید متبسم

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *