موسیقی ایرانیان- امین موسوی: ریشهیابی دلایل موفقیت آلبوم گروه رستاک و قسمت اول گفتگو با سرپرست این گروه را از اینجا مطالعه کردید، در ادامه توجه شما را به بخش سوم این مصاحبه جلب میکنیم. بخش دوم گفتگو را هم از اینجا میتوانید بخوانید…
آقای سپهری کمی هم در مورد خواننده های آلبوم اول و دوم توضیح دهید.
خواننده ی تک خوان آلبوم اول فرزاد مرادی بوده اما در آلبوم دوم فرزاد به کمک بهزاد مرادی قطعات را اجرا کردند، البته در قطعه مازندرانی آلبوم اول هم از آقای مهدی شجاعی برای خوانندگی کمک گرفتیم.
اصلیت آقایان مرادی به کدام منطقه بر می گردد؟
کرمانشاهی الاصل هستند.
خب پس چطور قطعات محلی دیگر مناطق را می خوانند؟ سخت نیست این کار؟
بله سخت ترین کار در گروه بر عهده ی فرزاد و بهزاد است، برای مخاطب عام در این نوع موسیقی اولین چیزی که جلب توجه می کند بحث آواز است و در آواز هم برای مخاطب عام بیشتر از اینکه حتی تکنیک مطرح باشد گویش، درست ادا کردن کلمات و لهجه اهمیت دارد.
برای مخاطب عامی که تهرانی باشد ادای لهجه ها و گویش ها در آهنگ های شما قابل قبول است ولی مثلاً برای کسی که خودش اهل آن منطقه خاص است نوع ادای زبان ها، لهجه ها و گویش ها کمی تصنعی از کار درآمده است، (با توجه به اینکه دو خواننده ی شما کرمانشاهی هستند مطمئنا هر چقدر هم تمرین کنند نمی توانند خیلی خوب زبان آذری که برای خودش دنیایی است را ادا کنند.)
بله خب درست است، طبعاً این اتفاق ممکن است بیافتد، به نظرم منصفانه است که به رستاک حق بدهید، برای اینکه وقتی هر انسان در یک کاری گام برمی دارد طبعاً اشکالاتی هم بوجود می آید ولی مهم این است که آن شخص تلاش کند ضعف ها را برطرف کند که البته ما هم این تلاش را انجام می دهیم.
گرچه که به نظرم راه گریزی از این مشکلی که شما گفتید وجود ندارد، حتی خود خواننده های ما؛ فرزاد و بهزاد که خودشان کرمانشاهی هستند در خواندن آهنگ های کردی هم گاهاً به مشکل بر می خورند، چون که بطور مثال به فاصله ۲۰ کیلومتری از منطقه خودشان لهجه ی دیگری از همان زبان کردی وجود دارد، خب مطمئناً مردم خود کردستان هم با توجه به تنوع گویش هایشان شاید برایشان سخت باشد که یک نوع خاص گویش کردی خواننده های ما را بپذیرند، برای اینکه در هر منطقه ای گویش ها بسیار متنوع و متفاوت از هم است و نمی توان با خواندن یک آهنگ با یک لهجه ی ثابت تمام اهالی کردستان با گویش های متفاوت را راضی کرد.
خب راه حل این مشکل استفاده از خواننده ی مهمان است که البته یک مزیت و یک ایرادهایی دارد، مزیتش این است که در انتخاب خواننده های مهمان دستتان باز است و می توانید از کسانی در خواندن شعر های محلی استفاده کنید که خودشان هم اهل همان منطقه ای باشند که شعر از آنجاست، خب من فکر می کنم این از بابت مسائل فنی لحن و گویش و لهجه، تاثیر بسیار خوبی روی کارتان می گذارد، اما ایرادی که این کار دارد این است که پذیرفتن یک عضو جدید ممکن است خدشه ای در ارتباط اعضای گروه و صمیمیت بین اعضاء ایجاد کند، حال تصمیم شما برای آینده چیست؟ چون استفاده از دو خواننده برای اجرای این همه گویش و زبان و لهجه از مناطق مختلف ایران واقعا کم است.
بله، همین طور است، خودتان هم به موضوع اصلی اشاره کردید، برای ما در این گروه بیشتر از بحث توانایی های فنی یا تکنیکی بحث ارتباط احساسی بین اعضا خیلی جدی و مهم است، بخاطر همین ما نمی توانیم این صمیمیت را فدای قضایای فنی کنیم، ما همان موقع قبل از انتشار آلبوم دوم خیلی تلاش کردیم که دوستانی از بیرون وارد کار خوانندگی شوند اما به هیچ وجه نتوانستیم این قضیه را حل کنیم و این اتفاق نیفتاد. الان هم در تلاش هستیم باز اگر بشود این اتفاق بیافتد، یکی از کارهای دیگری که می کنیم این است که خوانندگی همین قطعاتی که داریم رویش کار می کنیم را بیشتر بین اعضای گروه پخش کنیم، که فقط دو خواننده در کار نباشد.
متن ترانه ها در بعضی آهنگ های آلبوم «همه اقوام من» تغییر پیدا کرده است، چرا؟
خب به خاطر یک قضیه هایی مجبور شدیم، حالا نمی شود خیلی به جزئیات پرداخت ولی ما واقعاً سعی کردیم کار با حداقل تفاوت نسبت به موسیقی ارجینال کار شود، اساس آلبوم اول و دوم بر اساس موسیقی مناطق ایران بوده، ولی آلبوم اول و دوم یک تفاوت ساختاری اساسی با هم دارند، و آن هم این است که ما در آلبوم اول نگاهمان به یک مخاطب محدودتری بود و این نگاه در انتخاب ملودی ها ونوع تنظیم های آهنگ ها هم تاثیرگذار بوده است، مثلا در آلبوم اول به سمت ملودی هایی رفتیم که کمتر شنیده شده باشند و قدمت بیشتری داشته باشند، ولی در آلبوم اول اینطور نبود می خواستیم از ملودی های شناخته شده تر استفاده کنیم مثلا ملودی “رعنا” حتی از حوزه ی جغرافیایی گیلان خیلی فراتر رفته و ایرانیان دیگر هم این ملودی را می شناسند.
کمی در مورد آلبوم اول توضیح دهید. چقدر ملودی های محلی در کار دخیل بود و چقدر ذوق و سلیقه ی خودتان؟
«رنگواره های کهن» اولین تجربه ضبط شده ی موسیقایی رستاک است، ابتدا قصد ما تنها اجرای زنده ی این کار بود و برای این که اجرا حس بهتری داشته باشد، به سراغ ضبط اثر رفتیم، چون می خواستیم نمونه ی صوتی از کار داشته باشیم تا هم سرعت تمریناتمان بیشتر شود و هم حس بیشتری داشته باشد. پس از ضبط ۶ قطعه از اجرای زنده برای ما مشخص شد که آهنگ ها قابلیت این را دارند که به صورت یک آلبوم جدا منتشر شوند، در نتیجه این آلبوم با حمایت مرکز موسیقی حوزه هنری و البته با تیراژ خیلی محدودتری نسبت به آلبوم دوم منتشر شد. کلا بحث آلبوم اول و دوم از هم جدا است، آلبوم دوم نسبت به آلبوم اول در سطح بسیار وسیع تری پخش شد.
در مورد سؤالتان هم باید بگویم ما در مرحله ی اول برای تولید آلبوم یکسری قطعه داشتیم که این قطعات بر اساس موسیقی بومی مناطق ایران بوده، در مرحله ی دوم آمدیم بین این قطعات، فضاهای انتزاعی ایجاد کردیم.
یعنی نت های قطعات میانی که گفتید کار خود اعضای رستاک بوده؟
بله آهنگ های میانی کار رستاک بوده ولی در کلیت قضیه چه در آلبوم اول و چه در آلبوم دوم سعی اصلی بر این بوده که دو چیز دست نخورد؛ یکی بیس ملودی تا آنجا که امکان دارد دست نخورد، یکی دیگر متن ترانه ها ولی خب در بعضی قسمت ها چه از لحاظ ملودی، چه از لحاظ تمپو و چه ترانه ها این تغییرات گریز ناپذیر است.
چون آلبوم دوم شامل قطعات مجزایی است خیلی لازم نیست قطعه ای بین این قطعات بیاید و آنها را به هم وصل کند اما قطعات در آلبوم اول به نوعی به هم وصل هستند بخاطر همین فکر می کنم کار آلبوم اول سخت تر بوده…
بله دقیقا همینطور است، قطعات در آلبوم اول حالت یک زنجیر دارند که هر کدامشان فضا را برای قطعه ی بعدی آماده می کنند.
ایجاد همین زنجیر و ارتباط دادن بین قطعات سخت نبود؟ فکر می کنید در این راه موفق شدید؟
آلبوم اول یک ویژگی خیلی آشکار داشت و آن هم این بود که ساختار و فضای قطعات خیلی با هم متفاوت بود، قطعات اصلی کاملا بر مبنای موسیقی مناطق بود، طریقه ی کار هم به این گونه بود که هر کدام از اعضاء یک منطقه ی خاص جغرافیایی را انتخاب کرده بودند و روی آن کار می کردند، بعد هر کدام از اعضا یک ملودی را از درون موسیقی محلی که انتخاب کردند پیشنهاد می دادند و بعد به صورت کارگاهی روی قطعات موسیقی محلی هر منطقه کار می کردیم، ولی قطعات میانی به شکل دیگری کار شد، قطعات میانی با استفاده از سازهای موسیقی دستگاهی شکل گرفت، این قطعات مابین، با الهام گرفتن از قطعات قبلی و بعدی خود و تنها با استفاده از تنالیته ی آنها به وجود آمد تا آهنگ های قبلی و بعدی محلی خود را به هم وصل کند.
به دلیل متفاوت بودن ساختار قطعات کار، ارتباط دادن بین قطعات کار سختی بود، ولی ما نهایت تلاشمان را انجام دادیم تا بتوانیم این کار مشکل را انجام دهیم.
- این مطلب در شماره نهم مجله موسیقی ایرانیان منتشر شده، برای دیدن آرشیو مجله موسیقی ایرانیان اینجا کلیک کنید.
- برای مشاهده صفحات اصلی این مطلب در مجله موسیقی ایرانیان بر روی تصاویر زیر کلیک کنید:
طراحی و صفجه آرایی: ابراهیم مولائی
دیدگاهتان را بنویسید