×
×

تعامل فرهنگی با ملل باب شود

  • کد نوشته: 12735
  • موسیقی ایرانیان
  • چهارشنبه, ۲۲ام تیر ۱۳۹۰
  • ۰
  • رهبر ارکستر ملی باز کردن درهای تعاملات فرهنگی با سایر ملل و دعوت از نوازندگان و ارکسترهای گوناگون را بهترین راه برای افزایش سطح آگاهی جامعه از موسیقی روز دنیا دانست. به گزارش خبرنگار مهر، غوغای سازها، نوازش ظریف آرشه بر تن سیم، نت به نت موسیقی، نت به نت طنین واگویه های دل به […]

  • رهبر ارکستر ملی باز کردن درهای تعاملات فرهنگی با سایر ملل و دعوت از نوازندگان و ارکسترهای گوناگون را بهترین راه برای افزایش سطح آگاهی جامعه از موسیقی روز دنیا دانست.
    به گزارش خبرنگار مهر، غوغای سازها، نوازش ظریف آرشه بر تن سیم، نت به نت موسیقی، نت به نت طنین واگویه های دل به زبان هنر… این است حاصل ساعتی در فضای تمرین اهالی ارکستر موسیقی ملی نشستن و گوش به زبان دل سازها سپردن.

    برای یک غریبه ورود به فضایی که پر از تردد اهالی هنر و موسیقی است و اغلب ساز به دست راهروها و بخشهای مختلف ساختمان را طی می کنند، کمی سخت، اما جذاب است.

    این تالار خاطره موسیقی دانان و هنرمندان برجسته ای از علی رهبری، لوریس چکناواریان، فرهاد مشکات، حشمت نبوی و فرهاد فخرالدینی تا هوشنگ ظریف و حسین علیزاده را در خود حفظ کرده و گام زدن در آن به مثابه حرکت در تاریخ موسیقی ملتی است که از پشتوانه ای عظیم در حوزه موسیقی ملی و نواحی خود برخوردار است؛ ملتی که به یمن پایداری اش در عرصه های مختلف شایستگی بهره مندی از بهترین نواهای جهان را داراست.

    نگاه عاشقانه رهبر جوان این ارکستر به کشوری که به روح شعر و هوش مردمانش می بالد بستری مناسب فراهم می کند برای گفتگویی یک ساعته که در فاصله دو تمرین گروه ارکستر سمفونیک و ارکستر موسیقی ملی دست داد.

    بردیا کیارس متولد مرداد ماه ۱۳۵۸ است و به گفته خودش از ۴ سالگی نواختن سنتور را آغاز کرده است. وی نواختن ویولون بعنوان ساز تخصصی را از دوران هنرستان آغاز کرده و دو دوره مستر کلاس رهبری اپرا را در برلین سپری کرده است.

    کیارس همچنین در کشورهایی نظیر ارمنستان و اسپانیا از آموزش استادان به نام موسیقی کلاسیک بهره برده است. با او از دریچه های گوناگون، نه با رویکردی تخصصی در حوزه ای علمی چون موسیقی کلاسیک که از نگاه به آن بعنوان یک فرهنگ و دغدغه ملی به گفتگو نشستیم.

    از قرار گرفتن در جایگاه استاد به نامی چون فخرالدینی و رهبری ارکستری به بزرگی ارکستر ملی نگران نبودید؟

    نه، وقتی به خدا ایمان داشته باشی و حرفه ات را خوب و عاشقانه آموخته باشی از پذیرش مسئولیت هراس نداری. ضمن اینکه این انتخاب بر اساس تصمیم گیری شورای فنی انجام شد که در آن بزرگان موسیقی کشور همچون هوشنگ ظریف، حسین علیزاده، ارسلان کامکار و فردین خلعتبری حضور داشتند.

    جایگاه ارکستر را در حال حاضر چطور می بینید؟

    ارکستر ملی از دی ماه سال گذشته تمریناتش را آغاز کرده و با توجه به این مدت حرکت خیلی خوبی داشته که با تمرینات بیشتر بسیار بهتر از این هم خواهد شد.

    البته این ارکستر نیاز به حمایت دارد که اگر حمایت ها به همین شکل ادامه یابد ارکستر ملی می تواند در بسترهایی به مراتب بزرگتر حرف های خوبی برای گفتن داشته باشد. موسیقی ملی ما می تواند از طریق این ارکستر به گوش علاقمندان در سراسر جهان برسد.

     اجرای خارجی هم خواهید داشت؟

    گزینه هایی برای این اقدام در نظر گرفته شده که تصمیم نهایی توسط مدیر برنامه ها اعلام می شود. البته یکی از آرزوها و بزرگترین خواستهای من این است که ارکستر ملی را به تمام شهرهای کشور ببریم تا تمام کسانی که امکان حضور در تهران و شرکت در کنسرتهای پایتخت را ندارند از این فرصت بهره مند شوند.

    ما باید پیش از هر چیز با یکدیگر هم دل شویم، دست به دست هم دهیم و در خدمت موسیقی این کشور و برای نام “ایران” حرکت کنیم.

    با توجه به فراز و نشیب های ارکستر ملی و فضای موسیقی کشور، جایگاه موسیقی کلاسیک ما در جهان چگونه است؟

    در موسیقی کلاسیک از کشورهای اطراف نظیر افغانستان، پاکستان یا عراق بهتریم اما نسبت به کشورهایی همچون ترکیه، ارمنستان و به تبع آن اروپا و امریکا از جایگاه چندان قابل توجهی برخوردار نیستیم.

    ضمن اینکه این نوع موسیقی در سطح کشور و میان عموم مردم هم به جایگاه و موقعیت درخورش نرسیده. اما در موسیقی ملی و نواحی خودمان در دنیا اولیم و این بیانگر این است که باید به این حوزه ها خیلی بیشتر از گذشته پرداخته شود.

    علت این ناآشنایی مردم با موسیقی کلاسیک چیست؟ چرا جوانان ما برخی موسیقی های سطحی که از پایه و اساس قدرتمندی برخوردار نیست را به سادگی می پذیرند اما در برابر موسیقی کلاسیک با این سابقه طولانی و محکم جبهه گیری هایی وجود دارد؟

    موسیقی طبیب روح انسان است، اگر نباشد روح آدمی پژمرده می شود و طبیعت از حرکت باز می ایستد. موسیقی کلاسیک هم یک موسیقی کاملن علمی و بسیار سازگار با سلیقه و روح مردم است.

    اما جا افتادن این موسیقی نیاز به فرهنگ سازی دارد، مردم باید آن را بشناسند. اما در کشور ما به این نوع موسیقی خیلی کم پرداخته می شود، برای مثال در تلویزیون به عنوان یک رسانه ملی چقدر موسیقی کلاسیک پخش می شود؟

    ضمن اینکه تامین نبودن نوازندگان این عرصه باعث می شود آنها نتوانند تمام وقت و همت شان را برای ارتقای این موسیقی و فرهنگ سازی برای آن صرف کنند.

    برای تقویت موسیقی کلاسیک در کشور چه باید کرد؟

    برای افزایش سطح آگاهی جامعه از این نوع موسیقی فعالیتهای زیادی باید انجام شود. باید درب های تعاملات فرهنگی مان را با سایر ملل باز کنیم و با دعوت از نوازندگان و ارکسترهای گوناگون ارتباطمان را با فعالان این حوزه گسترش دهیم.

    دنیای امروز دنیای ارتباطات است و ما باید با بهره گیری از اساتید برجسته خارجی سطح این نوع موسیقی که یک موسیقی علمی است را میان مردممان افزایش دهیم.

    یکی از ویژگی های مردم ایران هوش بالای آنهاست که اغلب اساتید خارجی من به این نکته اشاره داشتند، باید بتوانیم از این فرصت و امکان به بهترین نحو بهره بگیریم و آموزش تخصصی را محور اقداماتمان قرار دهیم.

    آموزش تخصصی یکی از ضروریات موسیقی است اما در سطح کشور آموزشگاه های متعددی فعالیت می کنند که از درون آنها کمتر هنرمند و نوازنده قدرتمندی خارج می شود. علت این امر چیست؟

    بله، متاسفانه نگاه آموزشگاه های ما به امر آموزش نگاهی حرفه ای نیست. بسیاری از نوجوانان و جوانان ساعت های طولانی از عمر خود را در این آموزشگاه ها صرف می کنند اما وقتی از آنها می خواهیم ساز بزنند گاه حتی از ابتدایی ترین اصول نوازندگی نا آگاهند.

    این بی مهری به موسیقی است که هر کس سازی دست بگیرد و بنوازد بدون اینکه شناخت دقیق و صحیحی از شیوه علمی نواختن آن داشته باشد.

    نقش ذوق و قریحه در موسیقی امروز چقدر است؟ هنرمندان واقعی چطور از این ذوق در اجراهایشان استفاده می کنند؟

    به طور قطع کار ما از ذوق و انرژی روحمان سرچشمه می گیرد اما کار در این عرصه تنها محدود به ذوق و قریحه نیست. موزیسین باید به اصول علمی رشته اش آگاه باشد.

    با این همه وقتی به زندگی موزیسین های بزرگ نگاه می کنیم می بینیم داشتن روح بزرگ یکی از مهمترین شاخصه های یک هنرمند واقعی است.

    یک قطعه کلاسیک مثل کنسرتو ویولون بتهوون بارها توسط هنرمندان مختلف اجرا شده و شاخص های ثابتی دارد اما وقتی به بطن داستان می رویم مشاهده می کنیم آن اجرایی از همه قدرتمندتر است که با روح بزرگ و هنرمندانه نوازنده اش عجین شده.

    بنابراین بسیار ضروری است که هنرمند روحش را پاک و سالم نگه دارد و هرگز بدخواه دیگران نباشد. این یکی از مهمترین اصول هنر است.

    به طور حتم نقش رهبر در توسعه این شاخص ها بین نوازندگان گروهش بسیار موثر خواهد بود، همین طور است؟

    صد در صد. رهبری در این میان نقشی اساسی دارد. رهبر باید روانشناس خوبی باشد و بداند که با نوازندگانش چطور برخورد کند تا به نتیجه دلخواه برسد.

    بارها مشاهده کردم که وقتی سر تمرین بی حوصله یا عصبانی بودم تمرین به نتیجه مطلوبی نرسیده و برعکس اوقاتی که آرام بوده ام همه چیز به خوبی پیش رفته و اجرا حال و هوای دیگری پیدا کرده است.

    به عنوان رهبر ارکستر ملی گوش موسیقایی مردم ایران را چطور می بینید؟

    سئوال سختی است. گمان می کنم بد نباشد، چون اغلب مردم ما در خلوتشان یک نوایی را زمزمه می کنند. ضمن اینکه زبان ایرانیان بسیار موسیقایی است. در کلام ما نت وجود دارد و بالا و پایین رفتن صدای ایرانیان برای بیان جملات مختلف یکی از ویژگی های خاص ما است که در کشورهای دیگر به این شکل نیست.

    غیر از ویولون که ساز تخصصی تان است چه سازی می زنید؟

    پیانو، سنتور و تنبک.

    آیا انتخاب یک ساز به شخصیت نوازنده آن هم بستگی دارد؟

    بله، خیلی. شخصیت هنرمند ناخواسته با ساز شکل می گیرد و نوازنده شبیه سازش می شود طوری که شیوه گفتار یک نوازنده ترومپت با ویولونیست کاملن متفاوت است.

    در نهایت، غایت آرزوی بردیا کیارس در عرصه موسیقی چیست؟

    موسیقی مثل فضاست، گسترده و بی منتهاست طوری که هر چقدر در آن پیش بروی به انتها نمی رسی. اما می خواهم در زندگی اثرگذار باشم، خنثی بودن را دوست ندارم. من عاشق ایرانم و با همه توانم برای این کشور تلاش خواهم کرد تا آن را حتی یک قدم شده پیش برانم و این جز با هم دلی و دوستی و مهربانی نسبت به یکدیگر به دست نمی آید.

    https://musiceiranian.ir/?p=12735
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *