بیتا یاری: آخرین افطاری علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اهالی موسیقی حاوی اخبار خوشایندی بود که اعلام میداشت دیگر نیازی به حضور متقاضیان در مرحله اخذ مجوز نیروی انتظامی برای برگزاری کنسرتها نیست و از این به بعد، این مرحله از روال اخذ مجوز کنسرتها از سوی دفتر موسیقی وزارت ارشاد انجام میگیرد و بخش خوشایند این بود که «نیروی انتظامی تنها درباره مسائل انتظامی و ترافیکیِ برگزاری کنسرتها اظهارنظر خواهد کرد.» و بسی جای خوشحالی است که حدود و ثغور وظایف درباره برگزاری کنسرتها و اعطای مجوز به درستی مشخص و تبیین شده است. چراکه تنها از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتظار میرود در صدور حکم مجوز کنسرتها صاحب رای باشد و نیروی انتظامی تنها در هر برنامهای که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز آن را صادر میکند تامینکننده امنیت مخاطبان و شهر باشد؛ مسالهای که در این سالها مشخص نبودن حد و حدود آن باعث شده بود که مشکلات عدیدهای برای اهالی موسیقی و کسانی که علاقهمند به برگزاری کنسرت هستند پیش آید چراکه بدون داشتن تعریف مشخص هر تعبیری امکان بروز داشت و اینگونه بود که نیروی انتظامی و اداره اماکن به جای ایفا کردن نقش تامین امنیت در هر درخواستی، از یک مجری تامین امنیت به یک تصمیمگیرنده در مورد امکان برگزاری مراسم و صادرکننده مجوز مبدل شده بود. بهطور مثال شاهد بودیم اداره اماکن در بهار سال ۹۴ مانع صدور مجوز کنسرت کیهان کلهر با گروه بروکلین رایدر در تهران شد و البته این هنرمند نیز همانند بسیاری دیگر از این ماجرا متضرر شد و کسی نیز حاضر به قبول مسئولیت نبود که بالاخره صدور مجوز کنسرت از اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است یا اداره اماکن نیروی انتظامی؟
از این رو وقتی خبری مسرتبار در تعیین حدود انجام وظایف هر ارگان و نهاد در امر برگزاری کنسرت به گوش میرسد، باید به تدبیرآفرینان تبریک گفت که توانستهاند مانعی از موانع این هزارتوی برگزاری کنسرت را رفع کنند و به اهالی هنر نشان دهند که در وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی سیاستهای اجرایی و بهینهسازی آنها در جهت احترام به حال هنرمندان مدام در حال بازنگری و پیگیری است.
اما با این همه مساله اساسی به قوت خود باقی است که چرا حق سالنهای کنسرت به رسمیت شناخته نمیشود؟ حق برخورداری از نگاه عادی به این سالنها، نگاهی که به دور از فضای نیازمند به تامین امنیت آنها باشد، نگاهی که برگزاری کنسرت را نیز روزمره و عادی بداند و دیگر آن را امر ویژه و خارقالعادهای محسوب نکند، برخوردی که بتواند بپذیرد کنسرت نیز امری روزمره است همانند سینما. سالنهای سینما این حق را یافتهاند که امری روزمره و عادی تلقی شوند و در تمام ساعات روز به پخش فیلم بپردازند و حتی اگر در یک سالن جمعیت بالای هزارنفر هم مشغول دیدن فیلمی باشند نیروی انتظامی در آن محل حاضر نمیشود و امنیت سالن سینما خود به خود همانند امنیت شهر محسوب میشود و امری خارقالعاده نیست. اما این برخورد هنوز با سالنهای موسیقی صورت نمیگیرد و بهتر بگوییم هنوز حق کنسرت دادن امری روزمره تلقی نمیشود و با اینکه دیگر تعداد کنسرتهایی که تنها در سطح شهر تهران برگزار میشود حداقل بالغ بر دو هزار کنسرت است و بهطور متوسط در تمام روزهای سال حداقل چهار کنسرت در اقصی نقاط شهر تهران در حال برگزاری است اما هنوز امری عادی نیست و حق وجود آن نیازمند درخواست تامین امنیت از سوی نیروی انتظامی است.
آنچه مشخص است دلالت بر این دارد که احتمالا، در زمانی قانون تامین امنیت برگزاری کنسرت در سالنها به وسیله نیروی انتظامی وضع شده است که هنوز تعداد برگزاری این کنسرتها از انگشتان دست فراتر نرفته بود و کنسرت رفتن و کنسرت دادن امری خارقالعاده و غیرمعمول محسوب میشد و اکنون همین موضوع نیازمند بازبینی دوباره و اصلاح است تا سالنهای کنسرت نیز همانند سالنهای سینما از حق معمول بودن برخوردار شوند و دیگر غیرعادی و ویژه محسوب نشوند؛ چراکه اگر تعداد بالای کنسرتهای امروزه در زمان وضع روال برگزاری آن وجود داشت حتما برخورد عادی درباره آن صورت میگرفت. و اکنون این مساله است که باید مورد توجه ویژه قرار بگیرد تا برای همیشه حق سالنهای کنسرت بهعنوان مراکز فرهنگی هنری به صورت عادی به رسمیت شناخته شود.
دیدگاهتان را بنویسید